تئاتر از همان اوایل زمان پیدایش خود در یونان، با موسیقی همراه بود. میتوان گفت موسیقی به نوعی زبان دوم تئاتر است. اما به کارگیری این دو هنر در کنار یکدیگر بدون آن که به یکدیگر لطمهای وارد کنند، از دست هر کسی برنمیآید. نقش موسیقی در تئاتر بسیار پیچیده و غیرقابل تفسیر است، به گونهای که درک آن برای همه افراد کار سادهای نیست.
در بیشتر مواقع موسیقی برای نمایش موارد پنهان داخل نمایش نامه استفاده میشود. زیرا اگر مواردی که توسط بازیگران بر روی صحنه اجرا شده است و نیاز به تاکید دوباره ندارد، مجدد توسط موسیقی مورد تأکید قرار بگیرد، میتواند از کیفیت کار به شدت بکاهد.
معمولاً موسیقی یک نمایشنامه تئاتر، توسط نویسنده آن کار هنگام نگارش حس می شود. نویسنده باید بتواند ملودی را که میشنود برای یک آهنگساز توضیح دهد تا آهنگساز یک موسیقی متناسب با متن نمایشنامه خلق کند.
متأسفانه برخی نویسندهها و کارگردانها بعد از اتمام کار نمایشنامه و خلق تمامی صحنهها تازه به فکر داشتن یک موسیقی متن میافتند، این کار به شدت کیفیت یک تئاتر را تحت تأثیر خواهد داد.
دسته بندی موسیقی نمایش
موسیقی نمایش را میتوان به دو گروه موسیقی سرنوشتی و موسیقی آنی تقسیم کرد که در ادامه به توضیح آنها خواهیم پرداخت:
1 . موسیقی سرنوشتی
گاهی با شنیدن یک موسیقی ذهن ما به سمت یک داستان کشیده میشود. یعنی یک موسیقی را به صورت گره خورده با یک نمایشنامه یا داستان میشناسیم، اینجا دقیقاً جایی است که موسیقی سرنوشتی عنوان میشود.
2 . موسیقی آنی
موسیقی آنی مرتبط به موسیقی است که حس غم، ترس، هیجان یا هر حس دیگری را در خلال بخشهای مرتبط به بیننده القا میکند. خلق موسیقی آنی تأثیرگذار، به شدت دشوار است.
تأثیرگذاری موسیقی در تئاتر
اگر به تاریخچه پیدایش موسیقی سری بزنید، خواهید دید که موسیقی همیشه با صحنههای نمایش گره خورده است. از نواختن طبلهای جنگ گرفته تا نواختن یک پیانو بر روی صحنه، همگی نوعی نمایش را رقم میزنند. نقش موسیقی در تئاتر به موارد بسیار زیادی ختم میشود که تعدای از آنها را بیان خواهیم کرد:
برای ایجاد حال و هوایی متناسب با نمایشنامه از موسیقی بهره برده میشود.
در پیشبرد طرح یا توسعه شخصیتها نیز موسیقی نقش بسزایی دارد.
گاهی نیز موسیقی فقط نقش سرگرم کننده برای مخاطب دارد.
برای ایجاد یک تجربه همه جانبه برای مخاطب از موسیقی بهره میبرند، از این طریق میتوانند مکان و زمان دیگری را به بیننده القا نمایند.
برای انتقال افکار و احساسات نویسنده بدون آن که حرفی به میان آید، میتوان از موسیقی استفاده کرد.
گاهی لازم است برای نمایش افکار و احساسات درونی شخصیتها از موسیقی کمک گرفت و از بیان صریح آنها خودداری کرد.
گاهی موسیقی میتواند به بیننده کمک کند تا پایان نمایش را خود طرح ریزی کند، بدون اینکه آن را دیده باشد.
موسیقی به بازیگر تئاتر کمک میکند تا حس قویتری برای خلق نقش خود بگیرد و بتواند بهتر آن نقش را ایفا کند.
برای شناساندن بعضی شرایط به مخاطب نیز میتوان از هنر موسیقی بهره برد مانند صدای باران، صدای دریا، صدای جیرجیرک و ….
نقش موسیقی در تئاتر کودک بسیار پررنگتر است. کودکان بسیار بازیگوشتر از آن هستند که بخواهند ساعتها برروی یک صندلی تاب آورند تا نمایش تمام شود، هر چقدر هم که نمایش جذاب باشد.
موسیقی در تئاتر کودک کمک میکند تا تمرکز و حواس کودک جمع شده و دوباره با نمایش همراه شود. شاید شما هم تئاترهای موزیکال کودکان را دیده باشید. بعضی از این تئاترهای موزیکال آنقدر قوی از موسیقی بهره بردهاند که با همان زبان موسیقی میتوانند تمام اطلاعات و معنای خود را به مخاطب بفهمانند و آنها را با خود همراه سازند.
نکات استفاده از موسیقی در تئاتر
صرفاً زیبا یا ریتمیک بودن موسیقی نمیتواند یک دلیل قانع کننده برای استفاده از یک قطعه موسیقی در صحنهای از تئاتر باشد. گاهی این حرکات نسنجیده و انتخابهای شتاب زده میتواند یک نمایشنامه را به ابتذال و تباهی کشاند.
برای مثال استفاده از موسیقیهایی در نمایشنامههای کودک که فقط جنبه ریتمیک آنها مورد توجه قرار گرفته است، سبب میشود مخاطب از نمایش و محتوا دور شود. بنابراین برای انتخاب موسیقی باید بادقت فراوان عمل کرد.
همچنین استفاده از موسیقیها و سازهای سنتی باید سنجیده باشد. برای مثال استفاده از یک ساز سنتی ایرانی که بسیار برای جوامع غربی ناشناخته است، میتواند مخاطب را دل زده کند. به حدی که نتواند با آن موسیقی ارتباط گرفته و در نتیجه از محتوای نمایشنامه نیز جدا شود.
فرق موسیقی زنده و موسیقی از قبل ضبط شده برای تئاتر چیست؟
تئاتری که علاوه بر لمس حس بصری، حس سمعی مخاطب خود را نوازش میکند، تأثیر بیشتری بر روی مخاطب خواهد گذاشت. بنابراین میتوان گفت اگرچه ممکن است یک تئاتر بدون موسیقی نیز موفق شود، اما تئاتری که با موسیقی همراه است، موفقتر خواهد بود.
حال نوبت به موسیقی زنده و غیرزنده یا همان از قبل ضبط شده میرسد. میتوان گفت تقریباً این دو نوع موسیقی تأثیرات یکسانی را به مخاطب القا میکنند، اما آن چه تئاتر با موسیقی زنده را خاص کرده، ارتباط حسی است که بین نوازنده و مخاطب برقرار میشود. این حس علاوه بر مخاطب بر روی انرژی نوازنده نیز تأثیر خواهد گذاشت و شاید سبب شود نوازنده آثاری جدید خلق کند.
رشته موسیقی تئاتر
ساخت موسیقی تئاتر یک کار بسیار پیچیده است، معمولاً متن نمایشنامه به یک آهنگساز داده شده و نویسنده نیز ملودی های خاصی که در ذهنش نواخته میشود را برای او توضیح میدهد. از این جا به بعد آهنگ ساز مانند یک جادوگر عمل کرده و یک موسیقی را برای آن نمایشنامه خلق میکند.رشته موسیقی تئاتر در حال حاضر در کشور ایران وجود ندارد و اگر شخصی قصد ادامه تحصیل در این رشته را داشته باشد به ناچار باید به سراغ دانشگاههای کشورهای دیگر برود.با توجه به اهمیت و حساس بودن این رشته جای تعجب است که هنوز در کشور ما این رشته شناخته شده نبوده و تقریباً جایگاهی ندارد، امیدوار هستیم با تلاشهای فراوان موسیقیدانان بزرگ کشورمان، این رشته نیز مانند تمام رشتهها روزی در دانشگاههای کشور ما تدریس شود و نوابغی را تربیت کند.
کلام آخر
ولادیمیر استانیفسکی در جمله خود میگوید: «تئاتر دوبار زاده شد و هر دوبار از موسیقی». تئاتر از دیرباز با موسیقی همراه بوده است و مانند دو طناب در هم تنیدهای هستند که امکان جداسازی آنها بسیار دشوار است. خوب است به نمونههای ایرانی ادغام این دو هنر نیز اشارههایی کنیم.
نمایش روحوضی، پرده خوانی و تعزیه خوانی از موارد ایرانی هستند که از گذشتههای دور با موسیقی همراه بودهاند. حال که نقش موسیقی در تئاتر برایتان ملموستر و قابل درکتر است، بهتر میتوانید علت تأثیرگذاری عمیقتر تئاترهایی را که با موسیقی همراه هستند، درک کنید. توجه کنید که کیفیت ساز روی صحنه تئاتر نیز حائز اهمیت است. در نتیجه باید از سازهای باکیفیتی استفاده شود که صدایی مطلوب را به گوش شنونده برسانند.