گزارش از همایش بررسی آثار بهرام بیضایی در دانشگاه «سنت اندروز»
دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند، روز پنجشنبه اول تیرماه، دکترای افتخاری ادبیات این قدیمیترین دانشگاه اسکاتلند را به بهرام بیضایی، نمایشنامه نویس و کارگردان برجسته تئاتر و سینمای ایران اهدا کرد.
تئاتر آنلاین /در کنار این مراسم که به پیشنهاد و با برنامهریزی دکتر سعید طلاجوی، مدیر گروه ادبیات فارسی و با حمایت پروفسور علی انصاری، مدیر گروه ایران شناسی دانشگاه سنت اندروز انجام گرفت، برنامههای دیگری نیز به مناسبت بزرگداشت شصت سال فعالیت فرهنگی آقای بیضایی در عرصه نمایش، سینما و اسطوره شناسی ایران تدارک دیده شده بود، از جمله نمایش نسخه دیجیتالی ترمیم شده نخستین فیلم بلند بیضایی یعنی کلاغ با حضور بیضایی و نیز اجرای بخشی از نمایش شب هزار و یکم بیضایی با بازی مژده شمسایی.علاوه بر این، یک همایش دو روزه نیز در روزهای دوم و سوم تیرماه در دپارتمان زبانهای خارجی دانشگاه سنت اندروز برگزار شد که در آن، تعدادی از چهرهها و پژوهشگران دانشگاهی در مورد جنبههای مختلف آثار بیضایی سخنرانی کردند.
به گفته سعید طلاجوی، هدف از برگزاری این برنامهها این است که هنرمندان و پژوهشگران غیر ایرانی، که ایران را تنها با برداشتی محدود از آثار فردوسی، حافظ، خیام و مولوی میشناسند با هنرمند و پژوهشگر کم نظیری مثل بیضایی آشنا شوند که آثارش گزارههای نوینی برای بیان نمایشی و سینمایی جهان به ارمغان آورده است.عنوان سخنرانی سعید طلاجوی، «گفتوگوی فراسینمایی فیلم رگبار با سینمای ایران: مردانگی، اندیشمندی و به حاشیه رانده شدگی» بود. طلاجوی در مقدمه حرفهای خود به بررسی عناصر زیبا شناختی، روایی و مضمونی در تئاتر و سینمای بهرام بیضایی پرداخت و در مقالهاش کاربرد شیوههای آگاهینه سینمامحور در فیلم رگبار را به بحث گذاشت. او نشان داد که پیش از پرداختن به موضوع زن در جامعه، یکی از مضامین برجسته کارهای بیضایی به چالش کشیدن الگوهای مردانگی غالب در جامعه و سینمای ایران بوده است که در آنها درجات مردانگی در قالب ارزشهای سیاسی، دینی، فرهنگی و اقتصادی جامعه پدرسالار تعریف میشوند و با الگوسازی برای طبقات اجتماعی گوناگون، تکرار الگوهای سرکوبگر قدیمی را از طریق تصویر، نظارت و توبیخ ممکن میکنند. طلاجوی نشان داد که در سینمای دهه چهل و پنجاه خورشیدی، الگوی غالب که همچنان هم در برخی زوایای خود غالب است، قهرمان را در جایگاه نقشهای راهبردی شاه-موبد-یا نقشهای حمایتی نظیر کارمندِ ارشد-افسر ارتش-لوتی تعریف میکند و توان کنترل از طریق نظارت و خشونت را به مهم ترین ویژگی مردانگی تبدیل میکند. طلاجوی ســــــــــــــــــــــپس به بازتاب های خوانش بیضایی از مردانگی در دو فیلم «عمو سبیلو» و «رگبار» پرداخت. به گفته طلاجوی، بیضایی در «رگبار» بارها با بازی کردن با چارچوب تصویر، پوستر و ایجاد صحنههای تماشاگر-بازیگر در داخل فیلم نشان میدهد که فیلم او قرار است قهرمانان جدیدی را به سینمای ایران معرفی کند و در عین حال قهرمانان پیشین را با نشان دادن خوبیها و بدیها و نقاط ضعفشان واقعیتر کند یا از عرصه قدرت پایین بکشد.
سخنرانی من (پرویز جاهد) هم در مورد جنبههای تریلر جنایی و نوآر در سینمای بهرام بیضایی با تمرکز روی سه فیلم شهری بیضایی یعنی «کلاغ»، «شاید وقتی دیگر» و «سگ کشی» بود. به اعتقاد من، تاکنون درباره جنبههای مختلف تاریخی، اساطیری، آیینی، اگزیستانسیالیستی یا فمینیستی آثار بیضایی، مقالات و کتابهای زیادی نوشته شده اما وجهی از سینمای بیضایی که تقریباً نادیده گرفته شده یا کمتر به آن توجه شده، ویژگیهای تریلر و جنایی سینمای اوست که من سعی کردم در مقاله خودم به صورت فشرده و با ذکر نمونههای دقیقی از فیلمهای «کلاغ»، «شاید وقتی دیگر» و «سگ کشی» به آن بپردازم. به نظر من بیضایی سینماگری است که قاعدتاً فیلمهایش را نباید در محدوده ژانر خاصی بررسی کرد چرا که فیلمهایش معمولاً قواعد و کلیشههای ژانر را نادیده گرفته و از محدوده آن فراتر میرود و این به خاطر خصلت روشنفکرانه سینمای بیضایی است. با این حال میتوان در کنار دغدغههای تاریخی، آیینی، اسطورهای و حماسی بیضایی، علاقه و گرایش او به سینمای جنایی و نوآر و حضور عناصر روایی، سبکی و آیکونیک این ژانر را در فیلمها و نیز فیلمنامههای فیلم نشده و نمایشنامههای او جستوجو کرد.
ساختار معمایی و پر رمز و راز، وجود فیگور شبه کارآگاه و بازرس جنایی، تعلیق، دلهره، کابوس، سوء ظن، زیر نظارت و کنترل دائمی بودن، اتهام، توطئه، پارانویا، بحران هویت، آدم ربایی، قتل و شهر تاریک و درنده، برخی از مهم ترین عناصر روایی تریلر جناییاند که همراه با ویژگیهای سبکی چون نورپردازی با کنتراست بالا، موسیقی اتمسفریک و پرتنشِ برنارد هرمنی، حرکات دوربین پیچیده و افشاگرانه و فضاسازی نوآرگونه و وهمناک، جهان هیچکاکی و نوآرِ فیلمهای تریلر بیضایی را میسازند.
حمید احیا، بازیگر تئاتر و مترجم آثار نمایشی که ساکن امریکاست و به عنوان بازیگر در نقش حاجی در نمایش «طرب نامه» با بیضایی همکاری کرده بود، در مورد زبان و شکلهای نمایشی در «طرب نامه» سخنرانی کرد.حمید احیا در مورد زبان نمایش طرب نامه گفت: «ارزش و شکوه زبان در آثار بیضایی بر هیچ کس پوشیده نیست اما زبان «طرب نامه» شگفت انگیز است. بیضایی با این نمایش تخت حوضی یک بار دیگر ثابت میکند که استاد زبان است؛ استادِ دانا و هنرمند و چیره دستی که با زبان تردستی میکند.» به گفته حمید احیا، زبان این اثر 9 ساعته، با داستانهای هزار تو و هزار و یکشبی خود، زبانی است متنوع، زنده، پویا و جذاب و از همه مهم تر نمایشی. احیا با ارائه نمونههایی از متن طرب نامه، به تشریح گستردگی، تنوع، زیبایی و ارزش و اهمیت این زبان در نمایش بیضایی پرداخت و نشان داد بیضایی چگونه خلاقانه از فرمهای نمایشی و آیینی کهن از تعزیه گرفته تا نمایش تقلید و روحوضی و نیز نقالی و پرده خوانی در طرب نامه استفاده کرده است. به گفته احیا، بیضایی «طرب نامه» را یکسره با زبان خلاقانه میسازد و با این کار بدون استفاده از شگردهای نورپردازی و جلوههای ویژه و ارکستر بزرگ موسیقی، یکی از جاندارترین و کاملترین نمایشهای ایرانی را به روی صحنه میآورد.
مقاله فاطمه خانسالار، فارغالتحصیل ادبیات از دانشگاه سنت اندروز با عنوان «زبان طبیعت و زمین»، خوانشی بومگرایانه از فیلمهای روستایی بیضایی یعنی غریبه و مه، چریکه تارا و باشو غریبه کوچک بود. فاطمه خانسالار در این مقاله با تکیه بر این سه فیلم بیضایی، نشان داد که چگونه شخصیتهای اصلی این فیلمها برای رسیدن به هماهنگی با طبیعت پیرامون خود در تعامل با آن قرار میگیرند. به گفته خانسالار، بیضایی با همطراز قرار دادن طبیعت و انسان، مهمترین اصل نگاه بومگرایانه (اکوکریتیسیزم) را در اختیار بیننده میگذارد. برابری طبیعت و انسان، صدای سرکوبشده طبیعت را به او بازمیگرداند و به این ترتیب، انسان از جایگاه فاعل و قادر بلامنازع فرود میآید و در عرض طبیعت به مکالمه با او مینشیند. به اعتقاد خانسالار، بیضایی با ترسیم سیمای زنان فیلمهایش – رعنا، تارا و نائی- نه تنها قدرت نادیده گرفته شده زنان را به آنها باز میگرداند بلکه با پیوند زدن آنها با طبیعت، محیط زیستِ پیرامون آدمی را که همواره به مثابه زمینه زندگی دیده شده است به متن میآورد و نشان میدهد که مکانهای فیزیکی مانند جنگل، رودخانه، کشتزار، دریا و غیره، جدای از مفاهیم استعاری معمول خود، مکانهایی واقعی هستند که در زندگی شخصیتهای فیلم حضوری ملموس دارند. به گفته خانسالار، این رابطه عادلانه و برابر میان انسان و طبیعت که با «غریبه و مه» آغاز میشود، در تارا توسعه مییابد و در «باشو» به بلوغ خود میرسد.نیلوفر بیضایی، نویسنده و کارگردان تئاتر ساکن آلمان نیز در سخنرانی خود ضمن نگاه کوتاهی به زندگینامه بهرام بیضایی به عنوان پشتوانه آثار هنری اش، به تشریح ویژگیهای آثار او پرداخت. نیلوفر بیضایی با اشاره به شناخت عمیق بیضایی از فرهنگ، اساطیر و همچنین تاریخ ایران و در عین حال تحقیقات پیگیر او در مورد شیوههای نمایشی در ایران و شرق، گفت که بیضایی، ایرانیترین هنرمند اندیشه ورز عرصه تئاتر و سینمای ایران بوده و هست. به گفته خانم بیضایی، بهرام بیضایی با تکیه بر این شناخت، موفق به نوآوری، گسترش این امکانات و خلق آثار چند لایه شده است. مقاله نیلوفر بیضایی، با ذکر چند نمونه تحلیلی از آثار بیضایی بویژه نمایشنامه «آرش» و نمایشنامه «هشتمین سفر سندباد» همراه بود.
موضوع سخنرانی سعید زیدآبادی، استاد دانشگاه سواس لندن، زبان «دیگران» و «دیگری کردن» زبانها در فیلم باشو و چندزبانگی در سینمای ایران بود. به گفته زیدآبادی، طی دو دهه اخیر، استفاده از زبانی غیر از زبان فارسی به امری رایج در فیلمهای ایرانی تبدیل شده است. وی با مقایسه فیلم «چمران» ابراهیم حاتمی کیا و فیلم «باشو» بهرام بیضایی، به بررسی رویکردهای مختلف دو فیلمساز به مسأله چندزبانگی در این فیلمها پرداخت. به گفته زیدآبادی، این فیلمها همچنین به خاطر درگیریهای مسلحانه با دشمنان خارجی و داخلی که در ساخت و سازهایشان نقش اصلی دارند، قابل مقایسهاند. به اعتقاد نویسنده مقاله، با وجود رایج بودن چندزبانگی در فیلمهای امروز ایرانی، فیلم «باشو» در رویکرد خود منحصر به فرد است.
مریم قربان کریمی، فارغالتحصیل مطالعات فیلم از دانشگاه سنت اندروز، در مقاله خود به هویت زن در فیلم «رگبار» بیضایی پرداخت. به گفته قربان کریمی، با وجود اینکه ویژگیهای کلی فیلم «رگبار» در نگاه اول شاید مشابه فیلمهای دیگر آن زمان سینمای ایران به نظر آید اما این فیلم دارای خصوصیات منحصر به فرد و پیشگامانهای است. او همچنین در مقاله خود از طریق تجزیه و تحلیل متنی، به بررسی تفاوتهای شخصیتهای زن در فیلم «رگبار» چه از لحاظ ساختار داستانی و چه از لحاظ تصویری پرداخت و آن را با تصاویر زنان در سایر فیلمهای مطرح دهههای چهل و پنجاه شمسی سینمای ایران مقایسه کرد.
فرشاد زاهدی، محقق سینمای ایران و استادیار دانشگاه کارلوس سوم مادرید، سینمای بهرام بیضایی را از دیدگاه ساختار سینمایی فضا، زمان و خاطره جمعی مورد بررسی قرار داد. او در ابتدا به موضوع ساخت فضای سینمایی در آثار بیضایی پرداخت. به گمان او تصویر خانه و اشیای خانگی مانند آینه یا در و کلید در فیلمهای شهری این فیلمساز، بیانگر درونیات شخصیتها وهمچنین خود فیلمساز هستند، چیزی که در فیلمهای روستایی به تصویر طبیعت و کنش طبیعت گرای شخصیتها تبدیل میشود. به گفته وی سینمای بیضایی از دانش تقطیع سینمایی بهره میگیرد تا اثری مدرن و ایرانی بسازد. با ساخت فضا، زمان هم ساخته میشود، چیزی که در آثار بیضایی خطی نیست. گاهی مرز میان واقعیت و مجاز در هم میشکند تا از خاطره جمعی شخصی به زمان حال بیاید و گذشته تاریخی گمشده شخصیتها را به آنها یادآور شود. برخورد شخصیتها با گذشته نانوشته خود به آنها نوعی آگاهی میبخشد وآنها را به دایره زندگی روزمره بازمیگرداند.
عنوان مقاله نینا خمسی دانشجوی دکترای آنتروپولوژی دانشگاه آکسفورد، غریبههای کوچک یا بازنمایی کودک و نوجوان جابهجا شده در سینمای ایران بود. وی به بررسی مضمون جابهجایی کودکان اقوام مختلف از جمله عرب، آذری و افغان در جامعه ایرانی در فیلمهای «باشو غریبه کوچک» بیضایی و «باران» مجید مجیدی پرداخت. به گفته خمسی، این جابهجایی باعث ایجاد اختلال و تنش و برخوردهای قومیتی، طبقاتی و جنسیتی در جامعه شده و روایت تازهای از تفاوتهای فرهنگی را به نمایش میگذارد.سخنرانی فرشید کاظمی، دانشجوی دوره دکترای رشته مطالعات اسلامی و خاورمیانه دانشگاه ادینبرا مربوط به حضور اسطوره درخت سخنگوی شاهنامه یا «وک» یا همان اسطوره ایزدبانوی اساطیر هندو-ایرانی در آثار بیضایی بویژه اپیزود «درخت سخنگو» در مجموعه «فرش ایرانی» و نیز فیلم «وقتی همه خوابیم» بود.به گفته کاظمی، این اسطوره، نماد زایش، باروری و زندگی در فرهنگ ایرانی است. به گفته این سخنران، اسطوره درخت سخنگو در فیلمهای بیضایی در قالب یک صدای زنانه ظاهر شده است. وی همچنین با تکیه بر نظریه میشل شیون در مورد صدای اکوسماتیک یا صدای غیرجسمانی، نشان داد که صدای اکوسماتیک در فیلمهای بیضایی و برخی فیلمسازان ایرانی دیگر، صدایی زنانه است در حالی که این صدا در سینمای هالیوود، غالباً صدایی مردانه است./ روزنامه ایران