» استان ها » «هیدن»؛ تئاتری برای دیدن نادیدنی‌ها
استان ها - نگاه

«هیدن»؛ تئاتری برای دیدن نادیدنی‌ها

اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۴ 6

این روزها در مشهد، میزبان اجرای نمایش «هیدن» به کارگردانی کوروش شاهونه است؛ نمایشی تحسین‌شده که یکی از پراجرا‌ترین آثار سال‌های اخیر لقب گرفته و اکنون با اجرایی محدود در اختیار تماشاگران مشهدی قرار گرفته است.

تئاتر آنلاین – سید حبیب قاآنی: «هیدن» که با همکاری نویسندگان ریحانه رضی و کوروش شاهونه شکل گرفته، پیش‌تر در تهران با استقبال چشمگیر مخاطبان و منتقدان روبه‌رو شده و جوایزی چون تندیس بهترین کارگردانی و بهترین بازیگری زن را از آن خود کرده است. این نمایش حالا فرصتی دوباره فراهم کرده تا تماشاگر، تجربه‌ای متفاوت از تئاتر معاصر ایران را از سر بگذراند؛ تجربه‌ای که در آن، “دیدن” تنها به معنای نگاه کردن با چشم نیست.

روایتی آشنا 

در قلب داستان «هیدن»، زنی نابینا به نام ژان قرار دارد که به‌دنبال رمزگشایی از تغییر رفتارهای همسرش، میت، است. ژان با وجود نابینایی، از طریق حواس دیگر خود به تغییرات رفتاری همسرش مشکوک می‌شود و تصمیم می‌گیرد به شیوه‌ای پنهانی حقیقت را کشف کند. در این مسیر، هرچند اطرافیانش به ظاهر دلسوزند، اما با ترحم یا از ترس آسیب، مانع درک کامل او از واقعیت می‌شوند.

در ظاهر، «هیدن» داستانی کلیشه‌ای از خیانت زناشویی است، اما قدرت آن در نوع روایت و زاویه دید نهفته است. نابینایی ژان در این نمایش نه یک ناتوانی، بلکه ابزار کشف و پیروزی اوست. مخاطب به‌جای ترحم، درگیر درک پیچیدگی‌های رابطه‌ای انسانی می‌شود؛ رابطه‌ای که میان نیاز، عشق، ترس و فریب در نوسان است. ژان، زنی پرشور و امیدوار است که برای حفظ زندگی مشترکش تلاش می‌کند، اما این تلاش بیش از آن‌که از عشق باشد، از نیاز به همراهی ناشی می‌شود. در مقابل، میت مردی‌ست که در ظاهر عاشق و مراقب است، اما در درون، با خلأیی عاطفی دست‌وپنجه نرم می‌کند که او را به سوی رابطه‌ای دیگر سوق داده است.

اوج دراماتیک نمایش، در جریان جشن تولد میت و ورود ناگهانی دوستان ژان، به نقطه‌ انفجار می‌رسد. حقیقت برملا می‌شود و تماشاگر درمی‌یابد که چطور در دل سکوت‌ها، نشانه‌های حقیقت پنهان شده بود. یکی از تأثیرگذارترین لحظات نمایش، صحنه‌ای‌ست که ژان در تاریکی، سینه‌خیز به سمت دارویی می‌رود تا اثبات کند که همچنان بخش ضروری‌ای از زندگی همسرش است.

جهانی در تردید و تعلیق

«هیدن» در فضایی پارانوئید شکل می‌گیرد؛ فضایی که در آن، مخاطب دائماً میان شک و یقین در نوسان است. حقیقت از ابتدا پیش چشم ماست، اما با چنان مهارتی روایت می‌شود که نمی‌خواهیم آن را باور کنیم. جمله‌ تبلیغاتی نمایش ــ «انسان‌های بینایی که حقیقت را کتمان می‌کنند، نابینا هستند» ــ به‌درستی جوهره‌ اثر را بیان می‌کند. ما ممکن است ژانی باشیم که نمی‌خواهیم ببینیم یا میتی که وانمود به پاکی می‌کند.

«هیدن» تئاتری‌ست برای بیدار کردن، نه سرگرم کردن. نه قضاوت می‌کند، نه راه‌حل می‌دهد؛ تنها آینه‌ای‌ست در برابر تماشاگر که در آن، ترحم، نیاز، انکار و خیانت در دل یک خانه‌ سفید و در روایتی هفتاد دقیقه‌ای جان می‌گیرند.

نمایش‌نامه، حاصل همکاری دو نگاه مکمل است: زنانه و مردانه. این تلفیق در پرداخت شخصیت‌ها، به‌ویژه شخصیت ژان، به‌خوبی مشهود است. در پایان، ژان بدون فریاد، بدون ترک کردن خانه یا گرفتن انتقام بیرونی، تنها با دریغ عشق، قاطعانه‌ترین پاسخ را به خیانت می‌دهد.

صحنه‌ای سفید برای حقایق تاریک

طراحی صحنه، با دکوری یک‌دست سفید، نمادی از صلح و پاکی است؛ تضادی چشمگیر با خیانت پنهانی‌ای که در دل خانه در جریان است. وسایل معدود اما دقیق، مانند کارد آشپزخانه، که از بریدن کیک تولد تا نقطه‌ گره‌گشای داستان کاربرد دارد، به‌درستی دراماتیک شده‌اند.

عدم اجرای این نمایش در سالن بلک‌باکس، یکی از محدودیت‌های جدی شهر مشهد را یادآوری می‌کند. فاصله‌ ایجادشده میان مخاطب و صحنه، قدری از تأثیرگذاری آن می‌کاهد؛ گرچه توان اجرایی گروه، این کاستی را تا حد زیادی جبران کرده است.

نورپردازی نیز یکی از عناصر کلیدی «هیدن» است. با ظرافت، احساسات متضادی چون ترس، خشم و تنهایی را به مخاطب منتقل می‌کند و امکان هم‌ذات‌پنداری با شخصیت‌ها را افزایش می‌دهد.

نقطه عطف «هیدن»

یکی از مهم‌ترین نقاط قوت نمایش، بازی چشمگیر ریحانه رضی در نقش ژان است. او با زبانی بدن کنترل‌شده، نحوه راه‌رفتن و چهره‌ای بدون اغراق، تصویری باورپذیر از زنی نابینا خلق کرده است. بازی او نه‌تنها از منظر فنی، که از نظر عاطفی، ستون اصلی نمایش است.

موسیقی نیز با وجود برخی نقدها درباره بلندی صدا در ردیف‌های جلو، کاملاً در خدمت فضاسازی اثر است. تمپوی موسیقی، هماهنگ با ضرباهنگ صحنه‌هاست؛ گاه پرتنش و گاه آرامش‌بخش.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×