تئاتر ایران درحد لیگ دسته پنجم فوتبال است/لزوم نظارت برکیفیت آثار
تئاتر آنلاین -گروه هنر-آروین مؤذنزاده-علیرضا سعیدی-فریبرز دارایی؛ نمایش «خالی» به نویسندگی کهبد تاراج و کارگردانی مجید رحمتی از جمله آثاری است که این روزها در مجموعه تئاتر شهر اجرا میشود؛ اثری که به شخصیت حاج احمد دلجو از چهارپایهخوان مطرح بازار تهران میپردازد.
تاراج و رحمتی به عنوان نویسنده و کارگردان «خالی»، مهرداد ضیایی، ارسطو خوشرزم و لبخند بدیعی از بازیگران این اثر نمایشی با حضور در تئاتر آنلاین در نشست نقد و بررسی «خالی» شرکت کردند.
در بخش اولین این نشست، عوامل نمایش «خالی» درباره روند تولید این اثر نمایشی، زاویه دید پرداختن به شخصیت حاج احمد دلجو، ایفای نقش هر کدام از شخصیتهای اثر به ارائه نقطهنظرات خود پرداختند.
در بخش دوم نشست نیز صحبت درباره موضوعات چالشبرانگیز در تولید تئاتر از جمله نبود حمایتهای لازم دولتی، وضعیت تئاتر خصوصی و پایینآمدن سطح کیفی آثار نمایشی صحبت شد.
در ذیل بخش دوم گفتوگو آمده است:
* اقتصاد تئاتر بسیار نابسامان است، از وقتی که تئاتر به ظاهر خصوصی شکل گرفت دولت حمایت خود را قطع کرد ولی از فروش گیشه گروهها و خرید بلیت مخاطبان درصد دریافت میکند. دولت رفع مسئولیت کرد و بار را از دوش خود برداشت و فقط نظارت را انجام میدهد. شما نمایش «خالی» را در زمانی تولید و اجرا کردید که ایام ماه صفر بود و این امر هم باعث شد که بگویند کار مناسبتی اجرا میکنید. با توجه به چالشهای اقتصادی روند تولید «خالی» چالشبرانگیز بود.
سعید سیادت: زمانبندی و نوبت اجرا دست ما نبود و مجموعه تئاتر شهر فقط این نوبت اجرایی را در اختیار ما گذاشت. ما نمیتوانستیم زمان اجرا را جابجا کنیم. به گفته شد بابت تولید این نمایش میتوانیم روی مبلغی حمایت حساب کنیم ولی این مبلغ کفاف قرارداد بازیگران و طراحان ما را به طور کامل نمیدهد. مجید رحمتی، کهبد تاراج، من و حسن جودکی به عنوان تهیهکننده قراردادی نداریم. بازیگران و طراحان نمایش «خالی» از حرفهایهای تئاتر هستند ولی با لطفی که به ما داشتند حداقل دستمزدهای خود را در نظر گرفتند.
وقتی به سایتهای بلیتفروشی این قدرت را بدهیم که به کارگردان یک اثر بگوید گروه بازیگری نمایش فروش ندارد، تأسفبرانگیز است ما تمرکزمان را روی فروش بلیت گذاشتیم ولی برخی واکنشها باعث شد تا مخاطب ما ریزش کند با وجود اینکه بازخورد مخاطبانی که نمایش را دیدند بسیار خوب بود و کیفیت کار را بسیار بالا دانستند.
خوشرزم: وقتی به سایتهای بلیتفروشی این قدرت را بدهیم که به کارگردان یک اثر بگوید گروه بازیگری نمایش فروش ندارد، تأسفبرانگیز است. جای سؤال دارد که به سایت فروش بلیت چه ربطی دارد که نمایش من فروش دارد یا ندارد؟ چرا باید مدیر تماشاخانه خصوصی به کارگردان بگوید فلان بازیگر را بیاورد تا کار فروش داشته باشد؟ به خاطر همین رفتارها است که تئاتر ما در چنین شرایطی گرفتار شده است.
ضیایی: این آفت از تئاتر خصوصی ناشی میشود. اساساً در هر جای دنیا هر چیزی را به این شکل خصوصی کنید طبیعتاً مساله اقتصادی پیش میآید. در فرانسه هم که مهد تئاتر است چیزی به اسم تئاتر خصوصی نداریم مگر تئاترهایی نظیر تئاترهای لالهزاری ما که مخاطب صرفاً برای سرگرمی به سراغ آنها میرود. در کشورهای پیشرفته تئاتر شهرداریها و وزارتهای فرهنگ و هنرشان وظیفه دارند که از تئاتر حمایت کنند. طبیعی است که سالن خصوصی به دلیل سرمایهگذاری انجام شده از گروه پول بگیرد و کارگردان هم مجبور است که سراغ چهرهها برود تا بتواند هزینههای خود را تأمین کند.
خوشرزم: وقتی مدیران و مسئولان ما دغدغه فرهنگ و هنر را ندارند، تئاتر گرفتار چنین وضعیتی میشود. هزاران فیلتر برای تولید و اجرای یک تئاتر وجود دارد. درآمد تئاتر نسبت به زحمت و هزینهای که صرف میشود ارزشی دارد؟
تاراج: نمایش «خالی» اصلاً سفارشی نیست. من و مجید رحمتی قراردادی نبستهایم و بازیگران هم که دستمزدهای ناچیزی میگیرند، حال برخی فکر میکنند که ما بودجه آنچنانی گرفتهایم. تبلیغات تئاتر هزینههای بالایی دارد و نمیتوان به راحتی از عهده آنها برآمد.
رحمتی: طبق گفته محمود سالاری معاون هنری وزیر ارشاد بودجه تئاتر در سال ۱۴۰۲ مبلغ ۴۰ میلیارد تومان بوده است؛ بودجهای که معادل دستمزد یک بازیگر تیم فوتبال ایرانی برای یک فصل است. با این ۴۰ میلیارد تومان باید برای تمام تئاتر ایران و بخشهای اداری و ساختاری و سختافزاری تئاتر هزینه کرد که اصلاً در حد یک شوخی است.
تاراج: متأسفانه مدیران و مسئولان آیندهنگری ندارند. تئاتر ایران گرفتار آسیب بسیار بزرگی است که اگر برای آن فکری نشود در آینده شرایط تئاتر خیلی وخیمتر خواهد شد. الان در تئاتر شهر و سالنهای تئاتری احترام به گروه و مخاطب با ۲ اجرایی کردن سالنها از بین رفته است. الان از اجرای تئاتر لذت نمیبریم زیرا بسیار فشرده باید کار کنیم، نمایش را اجرا کنیم و سالن را ترک کنیم.
باید دولت از تئاتر حمایت کند. چرا بازیگر تئاتر نباید حمایت شود، این آفتی است که به جان تئاتر افتاده است خوشرزم: درست است که برای معاش همه دغدغه پول را داریم ولی باید انسان جایی روی کاری که میخواهد انجام دهد فکر کند و پای آن بایستد. من همزمان با پیشنهاد بازی در نمایش «خالی» پیشنهاد یک میلیارد تومانی برای ۳۰ اجرا در اثر دیگری داشتم که نپذیرفتم. من با مجید رحمتی صحبتی درباره دستمزد نکردم. سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر با حضور پژمان جمشیدی و محسن کیایی فروش بالایی دارد. بازیگران سینمای ما که امروزه از اقبال بسیار بالایی برخوردار هستند همگی از بازیگران خوب تئاتر هستند اما اگر الان به آنها پیشنهاد حضور در یک اثر نمایشی را بدهید دستمزد بسیار بالایی را تعیین میکنند. به نظرم این بازیگران باید به تئاتر کمک کنند.
لبخند بدیعی: ما مدام درباره اینکه چرا فلان بازیگر در تئاتر حضور پیدا نمیکند یا چرا در فلان سایت کامنتهای منفی میگذارند، صحبت میکنیم. سالنهای برای تأمین هزینههای خود راهکاری را پیدا کردهاند که با بالا بردن قیمت بلیت یا استفاده از چهرهها هزینههای خود را تأمین کنند. ما در سالنهای دولتی نمیتوانیم بهای بلیت را تغییر دهیم. من الان کاری را تمرین و کارگردانی میکنم که هزینههای آن را هم خودم تأمین میکنم. محاسبه کردهام اگر همه بلیتهای نمایش هم فروخته شود باز هم جوابگوی هزینههای کار نیست و این در حالی است که این نمایش را در سالن دولتی اجرا خواهم کرد. موضوع اصلی حمایت است که باید دولت انجام دهد نه اینکه توقع داشته باشیم بازیگر چهره به تئاتر بیاید و کمک کند. ما در تئاتر همیشه منتظریم تا به ما کنند و عزت تئاتر پایین میآید. تئاتر به فرهنگ یک جامعه تأثیرگذار است پس باید دولت از تئاتر حمایت کند. چرا بازیگر تئاتر نباید حمایت شود، این آفتی است که به جان تئاتر افتاده است. حتی کمکهزینهای که در سالنهای دولتی به تئاترها میدهند در حد یک شوخی است.
* خانه تئاتر به عنوان صنف تئاتر همیشه تئاتر را ندار و محتاج نشان داده در حالیکه خانه سینما رفتارش به شکل دیگری است. مردم وقتی گفتههای مدیران خانه تئاتر را میشنوند یا میخوانند به این تصور رسیدهاند که تئاتریها افراد تهیدست جامعه هستند. در حالیکه صنف باید شأنیت تئاتر را حفظ کند و به درستی با دولت رایزنی کند تا حمایت لازم از تئاتر و هنرمندان تئاتر وجود داشته باشد.
ضیایی: قطعاً اینگونه است.
* تئاتر بر سر چیزهای ناچیز باید گدایی کند. بودجه افزایش پیدا نمیکند و توجهی به تئاتر نمیشود. برخی نیز از این شرایط سوءاستفاده میکنند و برای حضور خود دستمزدهای آنچنانی طلب میکنند.
خوشرزم: برخی گروهها برای جذب مخاطب در تبلیغات خود به حضور فلان چهره در فلان شب اجرا استفاده میکنند که این بیاحترامی به تئاتر و مخاطب تئاتر است زیرا اگر تماشاگرانی هم آن شب به سالن نمایش مورد نظر بیایند به خاطر آن چهره آمدهاند نه خود اجرا. البته برخی مواقع شرایط به گونهای رقم میخورد که گروهها چارهای جز انجام دادن چنین کارها و رفتارهایی ندارند. الان در تئاتر شهر هم اگر طی ۱۲ اجرا کف فروش را رعایت نکنید باید اجرا را جمع کنید.
تاراج: تئاتر شهر هم که تئاتر دولتی است درگیر مناسبات شده است.
خوشرزم: تئاتر شهر باید از گروهها حمایت کند تا اثر خود را روی صحنه ببرند و نگران جمع شدن اجرا نباشند. من قصد اجرای اثری را در سالن سایه دارم و طبق محاسباتم فروش کامل نمایش پاسخگوی دستمزد ۲ بازیگر نمایش نیز نیست. در حالیکه یک سال است درگیر تمرین این کار هستیم.
بدیعی: برخی آثار سطحی هستند که جذب مخاطب میکنند. معتقدم هنرمند وظیفه دارد که سطح سلیقه مخاطب را افزایش دهد اما از آنجایی که هیچ حمایت دولتی درستی وجود ندارد به سراغ آثار سطحی و موفق در جذب مخاطب میرود. کمکهزینههای ادارهکل هنرهای نمایشی در حد شوخی است. اصل مشکل تئاتر این است که دولت از آن حمایت نمیکند. تئاتر خوب در تربیت نسل آینده بسیار تأثیرگذار است.
* آقای ضیایی، شما این وضعیت را چگونه ارزیابی میکنید؟ تأثیرات منفی این روند از نظر شما چیست؟
ما نیاز به شورای بررسی کیفیت کارهای تئاتری داریم. اگر شورای کیفی داشتیم نیاز نداشتیم در پایتخت ایران روزی ۱۰۰ تا تئاتر روی صحنه ببریم بلکه نیاز داشتیم روزانه ۲۰ تا ۳۰ تا اجرا داشته باشیم که سطح درک و شعور خانوادهها، جوانان، مخاطب خاص و مخاطب عام را ارتقا دهد ضیایی: بعد از ۵ سال مجدداً روی صحنه تئاتر آمدم و خوشحالم که در نمایش «خالی» حضور دارم. درد قضیه این است که الان خیلی از مناسبات تئاتر را نمیفهمم. مثلاً من درک نمیکنم که کف فروش چیست و اگر کار نفروشد بعد از چند شب باید اجرا جمع شود. در سالنی دولتی یا متعلق به شهرداری که باید از تئاتر و هنرمندان تئاتر حمایت کنند، چرا باید چنین شرایطی برای اجراها پیش میآید. ۲۰ درصد فروش گیشه را که به خود اختصاص میدهند و اخطار نیز میدهند چون کف فروش رعایت نکردهاید باید اجرا را متوقف کنید.
مسأله ما در تئاتر شورای نظارت و ارزشیابی نیست، ما بازیگرها، کارگردانها و نمایشنامهنویسان از بهترین ممیزهای تاریخ تئاتر شدهایم زیرا خودمان همه نکات را مدنظر قرار میدهیم، ما نیاز به شورای بررسی کیفیت کارهای تئاتری داریم. اگر شورای کیفی داشتیم نیاز نداشتیم در پایتخت ایران روزی ۱۰۰ تا تئاتر روی صحنه ببریم بلکه نیاز داشتیم روزانه ۲۰ تا ۳۰ تا اجرا داشته باشیم که سطح درک و شعور خانوادهها، جوانان، مخاطب خاص و مخاطب عام را ارتقا دهد.
متأسفانه این روزها شاهد اجرای آثاری هستیم که حاضرم بروم دست و پای تئاتر لالهزاری را ببوسم ولی به تماشای آن آثار ننشینم. تئاترهای خوب نیز اجرا میشوند اما تعداد مخاطبانی که به تماشای آنها مینشینند زیاد نیست زیرا سطح سلیقه جامعه تئاتری و تئاتربینمان به سمت کارهای سطحی رفته است. وقتی تماشاگر فوتبال ۲ تیم باشگاهی ایرانی هستیم سطح سلیقهمان در حد لیگ ایران است ولی وقتی تماشاگر فوتبال تیمهای باشگاهی لیگ برتر انگلستان میشویم سطح سلیقهمان بالا میرود. الان سطح تئاتر ما متأسفانه به لیگ دست پنج فوتبال ایران شده است و دیگر از لیگ برتر خبری نیست.
رحمتی: وقتی تئاتر را فستفوودی میکنیم مخاطب دیگر به دنبال تغذیه با کیفیت نیست. من با شورای نظارت زاویه دارم زیرا برخی آثاری را روی صحنه میبینیم که مشخص نیست به لحاظ کیفی چرا مجوز اجرا گرفتهاند. نمیدانم چرا شورای نظارت برخی آثار را به خاطر پایینبودن سطح کیفی رد نمیکند.
تاراج: شورای نظارت اعتماد به نفس اینکه اثری را به خاطر پایینبودن سطح کیفی رد کند، ندارد.
* از نظر شما راهکار برونرفت از این شرایط چیست؟
رحمتی: شورای نظارت نباید فقط به فکر نظارت باشد بلکه باید به لحاظ کیفی، ارزشیابی و علمی آثار صلاحیت اجرا رفتن دارند یا نه. الان شما با داشتن یک کارت بانکی میتواند در سالنهای خصوصی کارگردان شوید و اصلاً کار ندارند که تحصیلکرده هستید یا سابقه تئاتری دارید یا نه. وقتی در تئاتر صنف نداریم شرایط این چنین میشود. در سینما به همین راحتی در سینما اجازه نمیدهند به سراغ کارگردانی فیلم سینمایی بلند بروید.
ما نیازمند آکادمیهای هنری هستیم. من اگر مدیر بودم یک آکادمی به نام دکتر علی رفیعی تأسیس میکردم تا نسلهای مختلف تئاتری را تربیت کند.
تاراج: الان پژمان جمشیدی با پشتکاری که داشت در بازیگری رشد کرد و قابل احترام است. اما در حال حاضر نمایشی با حضور وی قانون تئاتر را زیرپا گذاشته است، بازتولید در سالن اصلی تئاتر شهر ممنوع است ولی الان شاهد اجرای اثری بازتولید با حضور پژمان جمشیدی روی صحنه سالن اصلی تئاتر شهر هستیم. مناسبات تغییر کرده است. سال گذشته نیز اثری بازتولید در سالن اصلی روی صحنه رفت. در کارگاه نمایش گروههای تئاتر معنا داشت و به دنبال اینکه صرفاً مخاطب داشته باشند کار تولید و اجرا نمیکردند. الان هیچکس پای تئاتر نمیایستد. الان فقط از گروه پرسیده میشود که چقدر میفروشد. تئاتر فقط پول و فروش بلیت نیست.