بازیگر باید تماشاگر را صید کند
وقتی تعداد تماشاگر یک نمایش کم است شما به عنوان بازیگر دچار گونهای از افسردگی میشوید. (با خنده) نوعی از افسردگی که شاید بتوان آن را افسردگی فرهنگی نامید.
021 علاوه بر این که کد مخابراتی تهران است نام انسانی تنها هم هست، مردی که به همراه سه برادرش از ده مهاجرت کرده است. یکی از آنها به شیراز، دیگری به زاهدان و سومی به شاندرمن (حوالی شاهرود) رفته است و 021 هم تهران را انتخاب کرده است. او با ورود به تهران از تئاتر شهر و کافه تریای آن سر درمیآورد، دل به دختری بازیگر میبندد، پاسخ منفی میگیرد، عاشق میماند و شاعر میشود… این روزها 021 سرگذشت شاعر شدنش را در سالن کنش معاصر روایت میکند.
سیامک صفری؛ بازیگر این نمایش تک نفره است که بر اساس متنی از سجاد افشاریان اجرا میشود. «021 (صد سال پیش از تنهایی ما)» تا 31 خردادماه هر شب ساعت 20:45 در سالن تازه تاسیس کنش معاصر روی صحنه میرود. آنچه در ادامه میخوانید گفتوگویی است با سیامک صفری به بهانه کارگردانی و بازی در «021 (صد سال پیش از تنهایی ما).»
با توجه به اینکه پیش از این هم در سال 91 «بام طهران» را در تئاتر شهر اجرا کردید؛ میخواهم بدانم سیامک صفری به شهر تهران و موضوعات حول آن علاقهمند است یا اینکه این موضوع را برای روی صحنه بردن یک نمایش مناسب میبیند؟
من نام این اتفاق را علاقه نمیگذارم. تهران شهری بسیار بزرگ، چند لایه و پر از اتفاق است. به شخصه معتقدم آنقدر که باید در آثار هنری مختلف اعم از شعر، داستان یا نمایشنامه به تهران پرداخته نشده است. همانطور که اشاره کردید من نیز یکی دو بار نمایشهایم به سمتی رفته است که تهران را دستمایه قرار دهم.
معتقدم تهران، شهری پرمسئله است و برای من مانند زمینی پر از قابلیت کشت کردن است که میتوان آثار هنری مختلفی در مورد آن ساخت.
شاید بهجای علاقهتان به شهر تهران باید از علاقهتان به گمگشتگی و تنهایی آدمهای این شهر میپرسیدم.
اگر بخواهم سرراست بگویم همه میدانیم که تهران شهری نیست که مردمش آسه بروند و آسه بیایند. این شهر پر از آدمهای مختلف از نقاط مختلف کشور با داستانهای عجیب و غریب است. به نظرم قشری که مدعی انجام کار هنری است میتواند به تهران به عنوان یکی از زمینههای کارش نگاه کند. این شهر آن قدر آدمهای عجیب و اتفاقات عجیبتر دارد که بتواند دستمایه تولید دهها اثر هنری قرار بگیرد. بد نیست گاهی اوقات فکر کنیم تهران از این هفتاد و دو ملتی که روز را در آن شب میکنند چه ساخته است یا این هفتاد و دو ملت از تهران چه ساختهاند؟
با توجه به اینکه زمان کمی برای تمرین داشتید. «021 (صد سال پیش از تنهایی ما)» آسیبی بابت زمان کوتاه تمرین ندید؟
شاید بتوانم بگویم تنها آسیبی که این عجله کردن به «021 (صد سال پیش از تنهایی ما)» رساند؛ نداشتن زمان کافی برای تبلیغات بود. من نتوانستم آنطور که باید در مورد نمایش اطلاعرسانی کنم. گمان میکنم خیلیها از روی صحنه رفتن «021 (صد سال پیش از تنهایی ما)» و اساسا از وجود سالن تازه تاسیس کنش معاصر بیاطلاع هستند. هر چند کنش معاصر نسبت به بسیاری از سالنهای خصوصی از شرایط بهتری برخوردار است اما به دلیل تازه تاسیس بودن هنوز ناشناخته است. من انرژی خوبی از این سالن میگیرم و فکر میکنم مخاطب بعد از دیدن «021 (صد سال پیش از تنهایی ما)» ناراضی از سالن بیرون نخواهد رفت.
این حرف به این معنی است که از تعداد تماشاگران «021 (صد سال پیش از تنهایی)» ناراضی هستید؟
نه به این معنی اما امیدوارم نه فقط این سالن که همه سالنهای تئاتر پر و پیمان باشند. وقتی سالن از تماشاگر پر است شما به عنوان بازیگر انرژی مضاعفی برای اجرا دارید اما وقتی تعداد تماشاگر کم است دچار گونهای افسردگی میشوید. (با خنده) نوعی از افسردگی که شاید بتوان آن را افسردگی فرهنگی نامید.
در اجرای «021 (صد سال پیش از تنهایی)» شاهد بداههپردازی نیز هستیم. با توجه به اینکه خودتان تنها بازیگر و کارگردان این نمایش هستید تا چه میزان دستتان را برای بداههپردازی باز میگذارید؟
بداههپردازی میتواند یکی از مشخصههای یک نمایش باشد. این مشخصه به واسطه ذات تئاتر و زنده بودن آن معنی پیدا میکند. معتقدم اساسا پایه هر نمایشی میتواند بداههپردازی باشد. من متن از پیش نوشته شده و تمرینی که پیش از شروع اجرا انجام میشود را به معنای حذف بداههپردازی نمیدانم.
گاهی اوقات و در بعضی شبها اتفاقاتی رخ میدهد که زمینه بداههپردازی را برای من فراهم میکند و گاهی اوقات هم طبق متن پیش میروم. این اتفاق میتواند شامل چیزهای پیش پا افتادهای همچون زنگ خوردن موبایل یکی از تماشاگران در میانه اجرا تا صدای دستگاه تهویه سالن یا واکنش تماشاگران به دیالوگی خاص و هر چیز دیگری باشد.
اساسا اجرای مونولوگ را نسبت به اجرای نمایشی با چندین شخصیت کار دشوارتری میدانید؟
اصولا بر صحنه رفتن کار دشواری است. به شخصه روی صحنه بودن را در هر شکلی کاری بسیار دشوار میدانم. این دشواری به معنای خسته شدن بازیگر نیست بلکه به معنای مسئولیت بالایی است که بازیگر روی صحنه در قبال شخصیت و تماشاگر دارد. برای من روی صحنه رفتن همیشه با نوعی نگرانی، دلهره یا هیجان همراه است. وقتی روی صحنه تنها هستید این دلهره بیشتر هم میشود.
بازی در نمایش مونولوگ به رعایت اصولی نیازمند است. با توجه به اینکه در مونولوگ تمام تمرکز تماشاگر روی یک نفر است بازیگر باید بتواند قلابش را به درستی بیندازد و تماشاگر را صید کند. بازیگر نمایش مونولوگ نباید حتی لحظهای به تماشاگر اجازه دهد که از دستش بیرون برود یا حواسش پرت شود. وقتی به تنهایی روی صحنه هستید ابزارهایتان برای جذب تمرکز مخاطب کمتر است و محدودیتهای بیشتری نسبت به نمایشی با چند شخصیت دارید. این سخت بودن، ویژگی ذاتی مونولوگ است نه اینکه بخواهم آن را نسبت به سایر انواع نمایش در جایگاه بالاتری قرار دهم.
باید بر این نکته تاکید کنم همانطور که دیدید شخصیت این نمایش مونولوگ در حوزه ادبیات کار میکند. همان حوزهای که در کشور ما طرفدار زیادی ندارد و این مسئله را میتوان از تیراژ اندک کتابهای منتشر شده فهمید. متاسفانه مردم کشور ما چندان اهل ادبیات نیستند، کمتر به مطالعه علاقهمندند و بیشتر ترجیح میدهند سرشان را به مسائل دیگر گرم کنند.
با توجه به اینکه سیامک صفری جزو بازیگران حرفهای تئاتر است که در دنیای تصویر هم حضور داشته است؛ گمان میکنید نقشهایی که در سینما و تلویزیون به بازیگران تئاتر پیشنهاد میشود با قابلیتها و تواناییهای آنها همخوان است؟
من سابقه زیادی در دنیای تصویر ندارم و کارهای اندکی انجام دادهام که شاید به زحمت به تعداد انگشتان یک دست برسد به همین خاطر رسیدن به یک جمعبندی درست برایم دشوار است.
شاید این پاسخ برایتان عجیب باشد اما من بیش از آنکه حد و اندازه نقشهای تلویزیونی یا سینمایی برایم مهم باشد وجود این چرخه و رفتن بازیگران تئاتری به دنیای تصویر برایم مهم است. مشخصا منظورم این است همین که اهالی تصویر بدانند که میتوانند از قابلیتهای بازیگران تئاتری هم استفاده کنند برای من کافی است.
گمان میکنم بیش از آنکه خودمان را درگیر کمیت و کیفیت نقشها کنیم اجازه دهیم این چرخ بچرخد و اهالی تئاتر هم بتوانند وارد دنیای تصویر شوند. بحث انتخاب بازیگر یک بحث تخصصی است و نمیتوان به اهالی دنیای تصویر گفت چرا بازیگران تئاتری را انتخاب نمیکنند. بهتر است بهجای صحبت در مورد این موضوع عواملی را که مانع از چرخش این چرخه میشود از میان برداریم.
در مورد نقشهایی که در تلویزیون یا سینما به خودتان پیشنهاد میشود؛ چطور؟
به شخصه در مورد انتخاب نقش در تلویزیون یا سینما، بازیگر برنامهریزی نیستم و هیچ حساب و کتابی برای آن باز نمیکنم. ترجیح میدهم بیشتر خودم را رها کنم و ببینم چه پیشنهادهایی سر راهم قرار میگیرد. (با خنده) این کار را به چیدن طرح و توطئه برای به دست آوردن یک نقش ترجیح میدهم.
در خبرها آمده بود که اجرای دیگری هم در سالن کنش معاصر خواهید داشت.
از شهریورماه با متنی از نیل سائمون که ترجیح میدهم فعلا نامی از آن نبرم روی صحنه سالن کنش معاصر خواهم بود و امیدوارم شبهای پررونقی در شهریورماه داشته باشم. در متن نیل سائمون تغییراتی ایجاد کردهام که نمیخواهم نام آن را دراماتورژی بگذارم و ترجیح میدهم از نام آداپته کردن استفاده کنم.
دلیلم برای امتناع از واژه دراماتورژی این است که به شخصه معتقدم دراماتورژی با عمق بخشیدن به متن یا کشف لایههای زیرین آن همراه است اما تلاش من صرفا در حد نزدیکتر کردن حال و هوای متن به مخاطب ایرانی بوده است. در واقع متن نیل سائمون را به سمت مناسبات خودمان آوردهام و تغییری دیگری جز آنچه به آن اشاره کردم و عوض کردن نام در آن ندادهام.
ZOOM
دلیل اجرای مجدد «021 (صد سال پیش از تنهایی ما)»
اگر در خاطرتان باشد من از آبانماه تا دیماه سال 90 نمایش «021 (صد سال پیش از تنهایی ما)» را به شکل محیطی در تئاتر شهر اجرا کردم. شاید توضیحی که برای اجرا مجدد این نمایش میدهم به نظر سادهدلانه برسد یا با ادبیاتی نباشد که انتظار دارید؛ نمیتوانم بگویم مجددا ضرورت اجرای این نمایش را احساس کردم.
با توجه به نوبت اجرایی که در سالن کنش معاصر داشتم، «021 (صد سال پیش از تنهایی ما)» آمادهترین نمایشی بود که من میتوانستم به کارگردانی خودم روی صحنه بیاورم. حرفه من روی صحنه بودن است و هر وقت روی صحنه نیستم یا دوریام از صحنه طولانی میشود آزار میبینم. روی صحنه بودن به زندگیام نظم میدهد و صادقانه میتوانم بگویم جمعم میکند.
وقتی مسئولان سالن کنش معاصر به من گفتند که میتوانم بدون معطلی از دهم تا سی و یکم خردادماه در این سالن روی صحنه بروم به اثری فکر کردم که در کوتاهترین زمان ممکن اما با کیفیت مناسب بتوان آن را اجرا کرد. با توجه به اینکه پیش از این هم دو ماه این نمایش را اجرا کرده بودم و خودم تک بازیگر آن بودم طبیعتا به تمرین زیادی احتیاج نداشتم.
نرگس کیانی – خبرگزاری صبا