نقد نمایش بهمن کوچیک به کارگردانی مهران نائل
مغلوب واقعیت بیرونی همراه با کمبود عنصر اندیشه وتفکر
تئاتر آنلاین : نمایش بهمن کوچیک سال گذشته در تالار انتظامی روی صحنه رفت بود ؛ و با استقبال تماشاکنان روبرو گردید. نمایش بر اساس بداههپردازی گروهی شکلگرفته درواقع مسایلی را که همگان میدانیم با شیوه بازی در بازی به خودمان بازمینماید. البته در سبک و سیاق تئاتر بیچیز به جهت نداشتن و بهره نگرفتن از دیگر عناصر و امکانات تئاتری مانند گریم، طراحی صحنه، دکور، لباس و…
نمایش بهمن کوچیک سال گذشته در تالار انتظامی روی صحنه رفت بود ؛ و با استقبال تماشاکنان روبرو گردید. نمایش بر اساس بداههپردازی گروهی شکلگرفته درواقع مسایلی را که همگان میدانیم با شیوه بازی در بازی به خودمان بازمینماید. البته در سبک و سیاق تئاتر بیچیز به جهت نداشتن و بهره نگرفتن از دیگر عناصر و امکانات تئاتری مانند گریم، طراحی صحنه، دکور، لباس و… تنها چیزی که گروه بازیسازان را یاری میکند موسیقی است. بهجز نوازنده گیتار هرکدام از بازیگران وسیلهای را مینوازند از کاخان گرفته تا … خواندن دستهجمعی و تکخوانی به شیوه رپ.
ما شاهد نشان دادن وقایع و ماجراهایی هستیم که کموبیش میدانیم اما شاید بخشی از آنها را فراموش کردهایم و یا دیگر به آن فکر نمیکنیم. نمایش شبیه به اجرای برنامه گروهی دانشجویی است شما بخوانید دانشجوهای تئاتر که مثلاً در خوابگاه و یا پلاتوی دانشگاه برای دوستانشان با اداواطوار کارهایی را انجام میدهند.
سؤال اینجاست که آیا هر اداواطوار و یا بداههای را میتوان بر صحنه کشید و یا قابلیت به صحنه آمد ن را دارد.
اصلاً نمیخواهم منکر زحمت گروه بازیگران و بداههپردازیهایی که کردهاند بشوم. اما باید وجوه دراماتیک نیز مدنظر قرار گیرند. به دلیل اینکه مگر چقدر یک گروه میتواند در این شیوه حرف جدیدی داشته باشد و مخاطب را جلب کند.
درواقع کارگردان و گروه مقلوب واقعیت بیرونی شدهاند؛ یعنی آنچه که در بیرون در شرف وقوع است را مجدداً به ما تحویل میدهند. بدون آنکه عنصر اندیشه و اندیشیدن را به آن اضافه کنند.
اینگونه کارشان رو به تکرار میرود و تهی از تفکر و اندیشه میشود و صرفاً موجب خندیدن میگردد؛ و میدانیم صرفاً خنده گرفتن از مخاطب نمیتواند چندان دراماتیک باشد لذا آرامآرام بهسوی هجو و نوعی لوده بازی میرود.
اما از اینها که بگذریم تلاش بازیگران برای نشان دادن اکت ها و شخصیتهای مختلف در حد مطلوبی قرار داشت چه به لحاظ بدنی و چه بیانی. درواقع بازیگران بخشی ازآنچه را که نمایش میدهند و میسازند به عهده تخیل تماشاکنان میگذارند و از تخیل مخاطبان کمک میگیرند؛ که این البته یکی از عناصر تئاتر بیچیز میتواند باشد.
اما باید گوشزد کرد که صرفاً گرفتن خنده به هر وسیلهای و یا عنوان کردن هر بداههای نمیتواند تئاتری باشد و بهمرورزمان دچار بهنوعی زایش کلیشه در خود میگردد. این روند میتواند در طول اجرا نیز شکل بگیرد. باید دید هدف از این خنداندن چیست و چه چیزی را به داشتهها و یا نادانستههای مخاطب اضافه میکند. تئاتر بیچیز مفهومش تنها استفاده نکردن از دیگر عناصر و ابزار تکمیلکننده فرایند نمایشی یا تئاتری نیست.
مثلاً اگر از طراحی صحنه و دکور استفاده نکنیم نمیتوانیم اسم کار خود را تئاتر بیچیز بنامیم چراکه تئاتر بیچیز سبکی است که عناصر و عوامل دیگری را نیز شامل میشود؛ مانند ایجاد مفهوم، تفکر، اندیشیدن، به فکر واداشتن تماشاگران، حرکات بدنی پیچیده بابیان مفهومی مرتبط و مترتب با آن، رسیدن به یک رهایی عضلانی و حضور صحنهای دراماتیک در راستای ارائه مفهوم و محتوایی والا و ارزشمند که ارجاعات و ارتباطات تاریخی، مذهبی، سیاسی، فرهنگی، روانشناسانه جامعهشناسانه، ادبی، شناختشناسی و… را در خود دارد و به مخاطبان ارائه میدهد.
و درست به همین دلیل است که وجوه هنری و دراماتیک آن در سطح بالایی قرار دارد؛ مانند کارهایی که پیتر بروک و یا گروتفسکی انجام میدادند.
شاید نمایش بهمن کوچیک تا حدی توانسته باشد آنهم در بخش استفاده نکردن از دیگر عناصر تئاتری با بداههپردازیهای بیانی و بدنی و ایجاد نوعی کمدی تا حدودی به این مهم آنهم درشکلی روبنایی دستیافته باشد؛ اما چیزی که در این میان جای خالیاش احساس میشود همانا تولید تفکر و اندیشه است. به گروه خسته نباشید میگویم.
ایران تئاتر_سید علی تدین صدوقی