سرگردان بین حقیقت و واقعیت/ من بیمارم؟
مسعود طیبی کارگردان نمایش «هنگامه ای که هملت به دست جادوگران مکبث کشته شد» در یادداشتی درباره ویژگی های این اثر نمایشی سخن گفت.
به گزارش (تئاتر آنلاین) مهر، مسعود طیبی کارگردان نمایش «هنگامه ای که هملت به دست جادوگران مکبث کشته شد» که این روزها در تماشاخانه استاد انتظامی خانه هنرمندان روی صحنه می رود در یادداشتی چگونگی خلق این اثر نمایشی و دلایل روی صحنه بردن چنین مضمونی را توضیح داده است.
در یادداشت مسعود طیبی می خوانید:
«به گفته رابرت ویلسن تئاتر امروز شورش و طغیانی است در برابر حکومت مطلق واژهها. در این تئاتر کابرد واژه معنی دیگری می یابد و در خدمت تصاویر قرار می گیرند، تصاویری که به لحاظ مفهومی زاده ذهن بشر سردرگم در دنیای تضاد هاست و هویت شخصی خود را گم کرده است، کلامش نیز دست خوش تغییر شده است و تنها در دنیای ذهنی خود تصاویر درهمی می بیند که او را به جنون می کشاند.
در نهایت کسی که توان درک اوضاع امروز جهان را ندارد به نوعی دچار سایکوسوماتیک می شود. سایکوسوماتیک بیماری های جسمی هستند که عوامل روانی در شروع و تشدید آنها مؤثرند. منظور این نیست که فقط علل روانی در به وجود آوردن این اختلالات دخالت دارند بلکه عوامل دیگر هم دخالت داشته منتهی عوامل روانی به صورت عوامل تسریع کننده یا کاتالیزور عمل می کنند. اختلالات روان تنی به طور ناگهانی به وجود نمی آیند بلکه ابتدا توسط نشانه هایی مثل تپش قلب و رنگ پریدگی ظاهر شده و استرس ها و ضربه های روحی به طور تدریجی روی فرد تأثیر می گذارند و اثر تجمعی آنها سبب بروز بیماری های سایکوسوماتیک می شوند.
هملت در دنیای امروز نماد چنین وضعیتی است. آدمی که بین حقیقت و واقعیت سرگردان مانده و در نهایت روحش دچار اختلال می شود. آنچه از دیدگاه یان کات اهمیت دارد دستیابی مخاطب به یک تجربه مدرن است یعنی همان اضطراب و حساسیت از طریق متن شکسپیر. زیرا معتقد است اجرای اصل نمایشنامه شکسپیر دیگر متعلق به عصر ما نیست و امروزه ما نیز نیاز به هملتی غنی تر داریم. یان کات معتقد است هملت به مثابه اسفنجی است که وقتی شکل کلاسیک خود را می بازد، می تواند تمامی مسایل زمانه ما را فورا به خود جذب کند.
شاید این سوال ایجاد شود اگر هملت دیگر آن شاهزاده دانمارکی نیست پس هویت امروزش چیست؟ و نماینده چیست؟ تقدیر کور؟ اختلاف شدید تفکری بین نسل ها؟ نماینده عدالت؟ یا جوانک افسار گسیخته با شلوار جینی پاره در پی یورش به ناشناخته ها؟ یعنی دن کیشوت مدرن ماست؟
در جای دیگری باز یان کات معتقد است او همچون سربازی است که به جنگ رفته مثلا جنگ ویتنام، پاهایش قطع شده و حالا دست به برون فکنی در مورد جنگ زده است اما عملا دیگر به درد جنگ نمی خورد.
من معتقدم هملت نماد انسان های سردرگمی است که توان تحمل این همه تزویر در دنیای پیرامون خود را ندارند و کارشان به ناکجا آباد می رسد، همان طور که مکبث کارش به هیچستان کشید.
رخ داد هملت و مکبث داستان های نمادینی هستند که هر کدام بخشی از حافظه تاریخی بشر محسوب می شوند و بدون تردید چون ذات بشر در طول تاریخ تغییر نکرده است، (منظور عشق، نفرت، آز و… است) پس در هر زمان و مکانی قابلیت تطبیق را دارند.
مکبث نماد انسان قدرتطلب عصر ما است. مکبث که در خدمت پادشاه دنکن زمانی سرداری خوشنام و بی بدیل بود تبدیل به موجودی هولناک، سفاک و خونخوار شده است که پس از وسوسه های فراوان همسرش و نشانه گرای جادوگران پادشاه را می کشد و بعد از آن بی وقفه دست به کشتار تمامی اطرافیان خود می زند و در نهایت به دام جنون می افتد.
مکبث نشانگر تجربه شخصی تاریخ و جنایت یک انسان است که در طول قرن ها زندگی بشر جاری است. در این تجربه شخصی آنقدر قتل رخ می دهد تا قاتل خود نیز بمیرد اما آیا این مرگ صرفا فیزیکی است؟ یا تغییر ماهیت خود نیز یک مرگ است؟
یان کات معتقد است جادوگران بخشی از همان جهان ترکیب شده مکبث هستند، فریاد بر می آورند و آدمیان را به قتل تحریک می کنند و جهان از فریادشان می لرزد و من معتقدم که این عطش قتل را برای هملت نیز تکرار می کنند.
حال با این شرح دنیای« هنگامه ای که هملت به دست جادوگران مکبث کشته شد» خلق شد.
این جادوگران معاصر ما (البته هیچ نگاه جنسیتی وجود ندارد چه زن چه مرد) هر چه میخواهند می کنند و هملت و مکبث آشفته زمان ما را به قهقرا می برند. حال این آشفتگی باید در اجرای اثر نیز به مخاطب منتقل شود و ویلسن معتقد است در تئاتر تصویری، متن صرفا یک پیش فرض است که بدون اجرا قابل فهم نیست و این آثار برای فهمیده شدن باید دیده شوند.
در نمایشی که من روی صحنه برده ام داستان کاملا مفهوم خود را از دست داده و خط دراماتیک کاملا غیر کاربردی و بی اثر است چرا که تاکید بر ساختار تصاویر شده است یعنی واگویه های ذهن بیمار هملت و فشار جادوگران معاصر ما بر روح و روان او که نتیجه قبلی آن مکبث هویت باخته در روی صحنه به سویی دیوانه وار می خزد تا خود را التیام بخشد.
سوال اینجاست آیا انسان امروزی از بدو تولد بیمارست و در فضایی پر از آلودگی زندگی می کند؟
صحنه در اجرا با وجود بازیگر کامل می شود و تنها یک مبل و سه تاب کل صحنه نمایش است و موسیقی نیز برای خود از هر سبک و روشی دارد از موسیقی کلیسایی تا متال. باشد که مورد قبول مخاطب افتد.»
نمایش «هنگامه ای که هملت به دست جادوگران مکبث کشته شد» تا ۴ مهرماه هر شب ساعت ۲۱ در تماشاخانه استاد انتظامی روی صحنه است.