گفت و گو با مصطفی کوشکی کارگردان جوان تئاتر کشور
مصطفی کوشکی کارگردان جوان ،مستعد و نوگرایی است. او نمایش «باد شیشه را میلرزاند» را اسفند ماه سال قبل اجرای عمومی کرد در حال حاضر اجرای مجدد این نمایش را در تئاتر مستقل تهران روی صحنه دارد.نمایشنامه باد شیشه را می لرزاند بارها توسط گروه های شهرهای دیگر روی صحنه رفته است.
محوریت این نمایشنامه پیچیده و پر از ایهام است و موقعیت و نقش زن در اجتماع، در بازه های زمانی و مکانی متفاوت رانشان می دهد و نمایش کارگردان می کوشد موقعیت چندین زن را در قالب یک زن به تصویر بکشد .در روند داستاتی باد شیشه را می لرزاند با روایت خطی مشخصی مواجه نیستیم و روایت در لحظات مختلف دچار شکست های زمانی و مکانی متعددی می شود . دراین نمایش با تاکید بر عنصر بی زمانی ابتدا به روایت زندگی زوج جوانی پرداخته می شود که به تازگی قرار است صاحب فرزندی شوند واین زوج به دلایلی درگیر مشکلات و سوظن هایی نسبت به یکدیگر و اطرافیانشان شده اند .دراین نمایش یک مبحث اجتماعی از دیدگاهی سوررئال و به صورت جریان سیال ذهن روایت می شود. درباد شیشه ها را می لرزاند دو زندگی به صورت تو در تو به نمایش در می آید و تلخی های اجتماعی را به تصویر می کشد. در واقع اتفاقاتی که در جامعه ما هر روز در حال رخ دادن است بیان شده که البته در نوع روایت، فرم در خدمت محتوای اثر قرار می گیرد.شهروز دل افکار، شهره رعایتی، محمد صادق ملک بازیگران این نمایشاند ، که اثر تحسین شده سی و سومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، کاندید بهترین نمایشنامهنویسی، بهترین کارگردانی، بهترین طراحی صحنه و برنده تندیس بهترین بازیگر مرد در مسابقه اصلی تئاتر ایران بوده است . نمایش باد شیشه را میلرزاند به نویسندگی مهدی کوشکی و کارگردانی مشترک مصطفی کوشکی و هستی حسینی از ۴ مهر تا ۲ آبانماه ساعت ۱۸ در تئاتر مستقل تهران واقع در تهران، ضلع شرقی چهار راه ولیعصر (تئاتر شهر)، خیابان رازی، نبش کوچه زند وکیل پلاک ۵ به صحنه رفته است . با کوشکی در باره ساختار پیچیده نمایشش گفت وگویی انجام داده ایم.
نمایش باد شیشه را می لرزاند اواخر سال قبل در هیاهوی نزدیک شدن به سال نو چدان دیده نشد . آیا به همین دلیل تصمیم دوباره به اجرای نمایش گرفتید؟
افتتاحیه سالن مستقل تهران با نمایش باد شیشه را می لرزاند انجام شد و با چالش هایی مواجه بودیم و تصمیم گرفتم که با نمایش خودم این کار را انجام بدهم تا خدای ناکرده اگر چالش هایی که برای تماشاخانه های خصوصی وجود دارد گریبانگیر نمایش خودم را بگیرد و کسی ضرری نکند. اسفند ماه هم مصادف با انتخابات و ایام فاطمیه و شرور نشاط مردم برای خرید عید بود. اما بازتاب نمایش بد نبود و تصمیم گرفتم دوباره نمایش را با انجام تغییراتی روی صحنه ببرم. در بحث دکورو لباس این تغییرات قابل مشاهده است . با تغییر دکور شیوه اجرایی هم دگرگون شد.درحقیقت مخاطب با نمایش دیگری روبه رو است و خودم هم دیگر در نمایش بازی نمی کنم .
با انصراف از بازی در بحث کارگردانی تسلط بیشتری دارید؟
چون شییوه اجرایی تغییر پیدا کرد ، مجور بودم از بیرون به همراه هستی حسینی بر کار نظارت داشته باشم. انگاری با کار جدیدی روبه رویم.
این متن در چند شهرستان دیگر هم اجرا شده است. به نظر متن ، از جمله متن هایی است که اجرایش برای هر کارگردانی جذابیت زیادی دارد؟
این نمایش نامه پر از کشف و شهود است و خیلی زود لایه های مختلفش کشف نمی شود و هیچ وقت نمی توانید با قطعیت بگویید که این متن برایتان تمام شده است و مداوم می شود درونش واکاوی کرد .
بر ذهن تماشاگر هم خیلی اثر گذار است؟
بله، هر کسی که با نمایش نامه درگیر و همراه می شود دوستش می دارد .
برای مخاطب دنیای پر ایهام نمایش ها همیشه جذاب است؟
دنیای پیچیده ای است و آدم هایی که واردش می شوند به راحتی نمی توانند از آن فاصله بگیرند.
با دیدن نمایش و فضای سیال مخاطب ناخودآگاه یاد آثار مدرنی مثل مجموعه فیلم های ماتریکس می افتد؟
این نمایش درجایی گول زنکی دارد که اگر مخاطب با آن به جلو برود ، قطعا نه نمایش را دوست خواهد داشت و نه می تواند با آن ارتباطی برقرار کند . این گول زنگ بر این منوال است که انگاری در حین دیدن نمایش قرار است با یک پازل مواجه شود که باید قطعات را کنار هم بچیند و به یک داستان برسد. درحالی که اصلا این شکلی نیست. نمایش در باره دنیای موازی ، تکثرو استحاله است و مخاطب باید دنبال این مفاهیم باشد اینکه یک آدم چگونه می تواند به صورت موازی در جایی دیگر با همان زمان و مکان حضور داشته باشد. موقعی که مخاطب این نوعی نمایش را نگاه کند درگیر وهمراهش می شود و تهی هم وجود ندارد که همه چیز را بفهمد . قرار است حال درک شود و با آن ارتباط برقرار شود .البته در لایه سطحی نمایش قصه ای هم وجود دارد .
فضای دنیای موازی چقدر با دنیای سیر و سولک عارفانه ایرانی قرابت و شباهت دارد؟
شیاهت هایی وجود دارد. یک فضای متا فیزیکی و فضای فیزیک کوانتوم که مبتنی بر تاثیری است که ما اینجا می گذاریم و کسی در جایی دیگری هم رویش اثر می گذارد.در کار وجود دارد. اثبات علمی این مسئله درحال اثبات است. ما عارف و فیلسوفی مثل مولانا را داشته ایم که در فضای سیر و سلوک سیال که می توانست رهرو درآن واحد در چند جا باشد .کارهای زیادی انجام داده است . سایر عرفای ما هم در باره این قضیه بحث ها و نظراتی داشته اند . بنابراین چیزی است که وجود دارد و زاییده تخیل نیست . در نمایش به این مفاهیم پرداخته ایم. مفاهیمی که خیلی پیچیده اند و مخاطب برای فهم درست مطلب باید بالای پنجاه عنوان کتاب بخواند و من تلاش کردم مخاطب عام هم با دیدن نمایشم بخشی از این مفهوم را درک کند . دانشجویی نمایش را دیده بود و تازه متوجه مطلبی که در دانشگاه در این باره به او تدریس شده و چندان آن را نفهمیده می شود. خب این از ویژگی نمایش است و برایم ارزشمند است .
گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی