گفت و گو با الهام شعبانی، طراح لباس نمایش «یادم تو را فراموش»
آرشیو لباس مرکز هنرهای نمایشی وضعیتی اسف بار دارد
الهام شعبانی علاوه بر آن که بازیگر تئاتر است، به شکل تخصصی و حرفه ای در حوزه طراحی لباس فعالیت می کند. طراحی لباس نمایش «یادم تو را فراموش» به کارگردانی ژاله صامتی که از نهم تیر تا نهم مرداد در سالن استاد ناظر زاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر اجرا می شود و طراحی لباس نمایش «راپورت های شبانه دکتر محمد مصدق» که از 20 تیر تا 20 مرداد در تالار وحدت روی صحنه می رود بر عهده شعبانی است. آن چه در ادامه می خوانید گفت و گویی است با این بازیگر تئاتر و طراحی لباس حول محور فعالیت های این روزهایش و دغدغه های صنفی اش.
یکی از نکاتی که در جلب شدن توجه مخاطب به طراحی لباس نمایش «یادم تو را فراموش» موثر است تنوع لباس شخصیت های این اثر است. نازی با بازی ژاله صامتی، خانم مهرنگار با بازی فاطمه گودرزی، عطا با بازی پژمان جمشیدی و عمو جهان با بازی ایرج سنجری در صحنه های مختلف لباس های مختلفی بر تن دارند. این تنوع لباس بر چه اساسی شکل گرفت؟
یادم تو را فراموش، در زمان حال می گذرد و من به عنوان طراح لباس باید با توجه به متن، حال و هوای هر شخصیت را در نظر داشته باشم. به عنوان مثال، برای من مهم بود در صحنه ای که نازی در جست و جوی کار از روی آگهی روزنامه است پوشش اداری داشته باشد و زمانی که وارد خانه خانم مهرنگار می شود لباس دیگری تنش باشد یا خانم مهرنگار که بازیگر پیش از انقلاب است بنا بر شخصیتش در نمایشنامه، خود را به رعایت یک سری اصول و قواعد ملزم می داند و بر این که شیک پوش باشد حساس است.
اگر دقت کرده باشید در مورد لباس های این شخصیت که فاطمه گودرزی نقش او را ایفا می کند به تدریج از رنگ های تیره به طرف رنگ های روشن می رویم چون عمو جهان با بازی ایرج سنجری هر چند به دروغ اما در مقام کارگردان فیلمنامه ای که اشتباهی به دست خانم مهرنگار رسیده است وارد زندگی او می شود و شور و شوقی برای بازگشت به دنیای تصویر در او برمی انگیزد. در واقع من تلاش کردم این تنوع لباس را با حال و هوای هر صحنه مطابقت دهم.
در بسیاری از نمایش ها این تنوع لباس و تطابق با حس و حال هر صحنه دیده نمی شود این مسئله به کجا برمی گردد؟
مسئله اصلی این است که استفاده از تنوع لباس به قابلیت شخصیت های نمایشنامه مربوط می شود. به عنوان مثال من به صورت هم زمان طراحی لباس نمایش «راپورت های شبانه دکتر محمد مصدق» به نویسندگی و کارگردانی اصغر خلیلی را که از بیستم مرداد در تالار وحدت روی صحنه می رود بر عهده دارم. آن نمایش اثری تاریخی است که با حضور 63 بازیگر اجرا می شود و تنوع لباس آن به شکلی که در «یادم تو را فراموش» می بینید نیست.
معتقدم استفاده از تنوع لباس در صحنه های مختلف یک نمایش به خصوصیات نمایشنامه برمی گردد. هر کدام از 63 شخصیت نمایش «راپورت های شبانه دکتر مصدق» دست کم دو یا سه دست لباس دارند و در مجموع من چیزی حول و حوش 130 تکه لباس طراحی کرده ام و گاهی اوقات این تنوع را با تغییر رنگ کراوات مردان یا تغییر رنگ گل سینه زنان رعایت کرده ام. اصولا این نکته که تنوع را در جنس و رنگ لباس رعایت کنم و از طریق آن ابعاد مختلف یک شخصیت را نشان دهم برایم از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
با توجه به این که جدا از طراح لباس، بازیگر تئاتر هم هستید و از جمله کارهایتان می توان به «گنجفه» به کارگردانی نوشین تبریزی و «وقتی ما بر گردیم دو پای آویزان مانده است» اشاره کرد. این نکته هنگام طراحی لباس به کمک تان می آید؟
قطعا. همیشه هنگام طراحی لباس به این نکته که اگر قرار بود خودم این نقش را بازی کنم چه لباسی را، حتی با چه سایزی و چه رنگی ترجیح می دادم فکر می کنم.
در حال حاضر مکانی که شما به عنوان طراح لباس برای کرایه لباس می توانید به آن جا مراجعه کنید شهرک سینمایی غزالی است؟
بله. شهرک سینمایی غزالی هم دچار تغییر تعرفه شده است و لباس ها را با شرایط دشواری از جمله گرفتن چک سفید و ضمانت اجاره می دهد که باز هم طراح لباس باید روی آن ها کار کند و لباس را به شکل دلخواه خود در آورد.
اگر به عنوان مثال آرشیو مرکز هنرهای نمایشی کامل بود من به عنوان طراح لباس قطعا به آن جا مراجعه می کردم.
این درخواست تا کنون توسط انجمن طراحان صحنه و لباس خانه تئاتر به عنوان نهادی صنفی مطرح شده است؟
بله ما بارها و بارها در انجمن مان این درخواست را مطرح کرده ایم. با توجه به این که هر کدام مان آرشیو مختصری برای خود داریم با در نظر گرفته شدن بودجه ای معمولی می توانیم یک آرشیو مرکزی به وجود آوریم. به گونه ای که لباس های دوره های مختلف را طراحی کنیم و بدوزیم و برای استفاده سایر گروه ها در آرشیو بگذاریم.
با تعطیل شدن کارگاه لباس مرکز هنرهای نمایشی از سال 88 برای دوختن لباس ها به کجا مراجعه می کنید؟
ما چاره ای جز مراجعه به خیاط شخصی دوز نداریم. طبیعتا نمی توانیم از خیاط شخصی دوز انتظار داشته باشیم که تمرینات حضور داشته باشد و اندازه بازیگران را برای دوخت لباس بگیرد و شرایط خاص خود را دارد.
آن زمان که کارگاه لباس پا بر جا بود من به عنوان طراح لباس به همه بازیگران می گفتم که موظف اند در یک روز خاص در کارگاه حضور داشته باشند تا اندازه شان گرفته یا لباس های شان پرو شود. همان طور که اشاره کردم این کارگاه در حیاط تالار حافظ قرار داشت و در واقع در مرکز شهر بود و رفت و آمد به آن جا برای همه ما آسان بود.
فرض کنید خیاط شخصی دوزی که من به او مراجعه می کنم در غرب یا شرق تهران یا هر کجای دیگری زندگی می کند و من هر بار برای دیدن او باید مسیری طولانی را بپیمایم. الان نه تنها من بلکه بیشتر طراحان لباس ما بابت نبود کارگاه دکور و آرشیو لباس دچار مشکل هستند.
همه این مشکلات هنگام طراحی لباس «یادم تو را فراموش» و «راپورت های شبانه دکتر محمد مصدق» وجود داشت؟
در مورد «یادم تو را فراموش» با توجه به معاصر بودن زمان وقوع اتفاقات آن و استفاده من از آرشیو شخصی خودم برای تامین نیمی از لباس ها و خریدن نیمه دیگر آن این مشکلات آن چنان آزار دهنده نبود اما در مورد «راپورت های شبانه دکتر محمد مصدق» تقریبا از اواخر فروردین 95 تا کنون درگیر آن هستم و هنوز هم لباس بعضی از بازیگران کم و کسری های مختصری دارد.
به سال 88 و تعطیلی کارگاه لباس بنیاد رودکی اشاره کردید. زمانی که کارگاه لباس مجموعه تئاتر شهر تعطیل شد را به خاطر دارید؟
متاسفانه زمان تعطیلی آن را به یاد ندارم اما خاطرم هست که در طبقه چهارم مجموعه تئاتر شهر هم آرشیو لباس وجود داشت و هم کارگاه دوخت و طراحان لباس هر موقع لباس های نمایش شان مشکلی پیدا می کرد به آن جا مراجعه می کردند.
با توجه به تعداد بالای شخصیت های نمایش «راپورت های شبانه دکتر مصدق» اگر احیانا لباس ها در طول اجرا دچار مشکلاتی اعم از پارگی یا در رفتگی شوند برای تعمیر آن ها به کجا مراجعه می کنید؟
من ناچارم یک چرخ خیاطی با خود ببرم و در اتاق پرو بگذارم تا اگر مشکلی در طول اجرا پیش آمد دستیارم بتواند به سرعت آن را برطرف کند. در واقع من باید از خانه خودم چرخ خیاطی و اتو ببرم و در اتاق پرو بگذارم چون عوامل و بازیگران یک نمایش طراح لباس را به عنوان مسئول لباس ها می شناسند و طراح لباس نمی تواند بگوید جایی به عنوان کارگاه دوخت برای تعمیر لباس های شما در صورت پاره شدن وجود ندارد.
در حال حاظر تئاتر شهر یا تالار وحدت جایی به عنوان آرشیو لباس ندارند؟
مرکز هنرهای نمایشی چنین آرشیوی دارد اما دلم می خواهد یک بار از آن جا بازدید کنید تا به درستی متوجه حرف من شوید. مسئولین این آرشیو تمام تلاش خود را کردند تا به آن جا سر و سامانی بدهند اما متاسفانه این مکان نم عجیبی دارد و با ورود به آن جا بوی نا زیر دماغ تان می زند.
همین نم، وضعیت لباس ها را اسف بار کرده است به گونه ای که دیگر نمی توانید یک دست لباس به درد بخور برای یک نمایش در آن جا پیدا کنید. به نظر من مسئولین اگر بخواهند فکری اساسی برای آرشیو مرکز هنرهای نمایشی کنند باید این مکان را با تصویب بودجه ای مناسب به دست چند نفر از طراحان لباس بسپارد تا به آن جا سر و سامان بدهند.
چگونگی تامین لباس های «یادم تو را فراموش» و «راپورت های شبانه دکتر مصدق»
با این که متاسفانه سال گذشته آرشیو لباس های تئاتر شخصی من مورد سرقت قرار گرفت اما در طول این مدت کوشیدم تا مجددا آن را تکمیل کنم و تقریبا نیمی از لباس های «یادم تو را فراموش» را از آرشیو خودم آوردم و باقی آن با کمک تهیه کننده کار، ایرج سنجری، خریداری شد.
در مورد تامین لباس های نمایش «راپورت های شبانه دکتر مصدق» دچار مشکلات عمده ای شدم. من به شهرک سینمایی غزالی مراجعه کردم و لباس های این نمایش را از آن جا کرایه کردم. جدا از این که هزینه بسیار زیادی برای اجاره لباس ها پرداخت کردم بسیاری از آن یا پاره و گشاد و تنگ بودند و به تعمیرات احتیاج داشتند. در واقع من چیزی برابر با هزینه اجاره را صرف تعمیر آن ها کرده ام و اگر بخواهم تعمیر آن ها را به خیاط شخصی دوز بسپارم باز هم باید هزینه بیشتری صرف کنم.
به شخصه عاجزانه از مسئولین این امر تقاضا می کنم به درخواست ما گوش دهند. تقریبا هر کدام از طراحان لباس، آرشیو شخصی خود را دارند و تنها کافی است از چند طراح شناخته شده لباس دعوت شود تا یک آرشیو مرکزی به وجود آورند. کاش آرشیوی غنی داشتیم و ما طراحان لباس می توانستیم به عنوان مثال لباس های دهه بیست یا سی شمسی را در آن جا پیدا کنیم.
تعطیلی کارگاه دوخت لباس مرکز هنرهای نمایشی از سال 88
به خاطر دارم که در حیاط تالار حافظ و کنار کارگاه دکور بنیاد رودکی، کارگاه دوخت لباسی وجود داشت که خیاطان زبردستی در آن جا حضور داشتند و کارهای مختلفی از جمله دوخت کلاه را انجام می دادند که متاسفانه تعطیل شد. وجود آن کارگاه حتی از نظر مالی هم به نفع مرکز هنرهای نمایشی بود. به عنوان مثال اگر هزینه دوخت لباس های نمایشی که من طراح لباس آن بودم سه میلیون تومان می شد، بعد از خرید پارچه ها به کارگاه لباس مراجعه می کردم و با پرداخت سه میلیون تومان به مرکز هنرهای نمایشی لباس های دوخته شده را تحویل می گرفتم و با پایان نمایش آن ها را به آرشیو همان جا تحویل می دادم.
آن مبلغ در یک چرخه درست اقتصادی، صرف پرداخت دستمزد خیاطان کارگاه لباس مرکز هنرهای نمایشی می شد و لباس ها بعد از استفاده در فلان نمایش به آرشیو مرکز تحویل داده می شد. نمی دانم به چه دلیلی کارگاه لباس بسته شد و بعد از آن هم آرشیو لباس مرکز هنرهای نمایشی روز به روز دچار وضع اسف بارتری شد. در حال حاضر اطلاع دارم که تعدادی چرخ خیاطی در همان کارگاه هست که خاک می خورد و اگر طراحان لباس تصمیم بگیرند مجددا کارگاه را احیا کنند باید هزینه ای بالایی برای اجرای آن بپردازند.
آخرین کاری که من دوخت لباس های آن را به کارگاه لباس مرکز هنرهای نمایشی سفارش دادم نمایش «باغ شکر پاره» به کارگردانی دکتر قطب الدین صادقی بود که سال 88 اجرا شد. بعد از آن کارگاه لباس تعطیل شد.
در آن جا میزهای برش و چرخ خیاطی هایی بود که هنوز هم آن جا هستند. تا جایی که من اطلاع دارم یکی، دو سال بنیاد رودکی این کارگاه را به تولیدی های بیرون اجاره دادند و کسانی که تولیدی مانتو داشتند در آن مستقر شدند و آن جا را اجاره کردند در حالی طراحان لباس تئاتر می توانستند استفاده های خیلی بهتری از آن جا کنند. هر چند که الان حتی به تولیدی ها مانتو هم اجاره داده نمی شود و چرخ خیاطی ها بی استفاده افتاده است.
من باید از خانه خودم چرخ خیاطی و اتو ببرم و در اتاق پرو بگذارم تا اگر لباس های بازیگران نمایش در حال اجرا دچار عیب و پارگی شد، دستیارم پشت صحنه سریع آنها را تعمیر کند.
نرگس کیانی – روزنامه صبا