» برگزیده » کیانی در فیس بوک برای «رویا میرعلمی» چه نوشت؟
برگزیده - تئاتر ایران

کیانی در فیس بوک برای «رویا میرعلمی» چه نوشت؟

دی ۲۳, ۱۳۹۲ 14

50آن شب، دوشنبه 16 دی ماه، که رویا با زانوی شکسته دردناک، مقابل چشمان بهت زده تماشاگران بر کف شوره زار افتاد و سخت نالید، زنده بودن خود را به اثبات رسانید، زنده بودن هنرپیشه ای که در نقشش می زید.

متن یادداشت حسین کیانی که در صفحه شخصی اش در فیس بوک منتشر کرده به شرح زیر است:

«زمانی که هنرپیشه نقش خود را در دنیای واقعی تجربه می کند، بسیار جای درنگ دارد، درنگی به وسعت زندگی که فاصله میان تولد و خاموشی است… کم نیستند هنرپیشه گانی که برای درک و دریافت و رسیدن به ویژگی های درونی و بیرونی نقش خود، دست به تجربه عملی رفتارهای آن نقش می زنند اما بسیار اندک اند هنرپیشه گانی که پس از ایفای نقشی یا حتی حین اجرای آن، آنچه را بر او گذشته، تجربه کنند.

«رویا میرعلمی»، بازیگر نقش «افسون»، در نمایش «در شوره زار» نقش دختری زیبارو و بیمارگون را بازی می کرد که محیط پیرامونش جسم و جان او را به تباهی کشانده و در شوره زاری بی انتها رها کرده است. او که نقش خود را با همه وجود درک کرده بود و دوست می داشت، دوشنبه شبی که 16 دی ماه بود، آنچنان مغروق نقش شد که احتیاط از کف داد و حین گریز از دست سربازی که «مجید صالحی» نقش او را بازی می کرد، زمانی که از پلکان بَد ساخته برجک که پایین می آمد، دچار شکستگی شدید زانوی پای راست شد و بر کف شوره زار فرو افتاد…

رویا خود می گوید؛ صدای زانویم را شنیدم که شکست، صدایی که تصورش حال هر انسان حساسی را دگرگون می کند، صدایی که عینی شده و تجسم یافته شکسته شدن درون افسون بود. او آنچنان راحت و خونسرد از صدای شکستن زانو حرف می زند که انگار ترکه نازک خشکیده ای شکسته یا برگی پاییزی به زیر پا… و این همه به خاطر این است که او پیش تر شکستن درون و هستیِ افسون را به دست آدم های پیرامون او بارها و بارها به سهمگینانه ترین شکل شنیده بود، شنیده بود و دم برنیاورده بود، برای همین در پایان نمایش آنجا که «حسین مرادِ» نمایش نامه نویس می میرد، افسونِ خبرنگار با گریه از او التماس می کند کاری کند که او نیز چون خود حسین مراد فراموش شود، فراموش شود تا از هر آنچه دروغ و بیماری است، رهایی یابد، چرا که درد بزرگترین نشانه زنده بودن است و او این گونه زنده بودن را نمی خواهد که «بزرگترین نشانه اش درد است فقط…» این حرف ها را افسون و حسین مراد چندی پیش از پایان نمایش بر بالای برجک نگهبانی با هم گفته اند و ما هم شنیده ایم…

آن شب، دوشنبه 16 دی ماه، که رویا با زانوی شکسته دردناک، مقابل چشمان بهت زده تماشاگران بر کف شوره زار افتاد و سخت نالید، زنده بودن خود را به اثبات رسانید، زنده بودن هنرپیشه ای که در نقشش می زید، با نقشش می زید و برای نقشش می زید… پس بسیار بار سپاسگزارِ اویم و بسیار بار آرزویِ بهبودی کامل و بازگشتش به صحنه ای را دارم که دوستش می دارد و زنده بودن خود را با آن معنا می کند…»

شامگاه دوشنبه 16 دی ماه رویا میرعلمی یکی از بازیگران این نمایش به دلیل سقوط از ارتفاع، دچار آسیب دیدگی و شکستگی زانو شد و همین موضوع باعث توقف اجرای این نمایش شد اما با جایگزین شدن نسیم ادبی، اجرای نمایش از شب 22 دی ماه ادامه پیدا می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×