پیچ و خم سنتها با چاشنی طنز
علی نعیمی – اقتصاد و هنر: «جواد انصافی» یا همان «عبدولی» معروف، این شبها نمایشی را به مناسبت شب یلدا در تالار محراب روی صحنه برده است با نام «چله زری و عمو چله جون». این نمایش خانوادگی و مفرح حاصل ۴ سال پژوهش انصافی درباره آئین و سنتهای ایرانی است که اثرش را قابل توجه کرده است.
انصافی در گفتوگو با خبرنگار صمت با اشاره به این نمایش میگوید: نمایش «چله زری و عمو چله جون» حاصل پژوهشی ۴ساله بود که یکسری پژوهش اولیه انجام دادم و یک سال و نیم که از این روند طی شد از طرف سازمان میراث فرهنگی و به توصیه یکی از استادان که شنیده بودند من دارم تحقیقاتی درباره شب چله انجام میدهم، خواستند که یک نمایش کوتاه ۲۰ دقیقهای را درباره همین موضوع اجرا کنم. این نمایش، ۳سال پیشروی صحنه رفت و مورد استقبال قرار گرفت. همان جا صحبت بر سر تکمیل این نمایش بود که من گفتم این نمایش در حال تکمیل روند پژوهشی خود است. روند تکمیل پژوهشهای نمایش ادامه داشت تا در جشنواره امسال آئینهای سنتی بهعنوان کاملترین نمایش صحنه انتخاب شد. وی در ادامه گفت: کمی بعد از برگزاری جشنواره، اجرای عمومی این نمایش را شروع کردیم که این شبها در تالار محراب روی صحنه میرود. انصافی خاطرنشان کرد: البته ناگفته نماند که موضوعات محتوایی که در این کار مطرح میشود ممکن است برای بسیاری از مخاطبان تازگی داشته باشد و تا به حال درباره آن نشنیده و نخوانده باشند. به عنوان نمونه در این نمایش، تمام میوههایی که انتخاب میشود به رنگ طلوع و غروب خورشید و دارای رنگبندی گرم است. مانند انار، خرمالو، پرتقال و…. موضوع دیگر اینکه اگرچه شب چله طولانیترین شب سال است و ممکن است شب زندهداری تا صبح هم به درازا بکشد اما باز هم باید شام را سبک بخوریم. از لحاظ محتوایی سعی کردم از تمامی شهرها استفاده کنم و از هر شهری رسمها و آئینها را در نمایش بگنجانم. به طور نمونه در اردبیل یک کاسه ماست را با چاقو به دست بزرگتر خانواده میدهند تا به صورت نمادین ماست را ببرد و بین اعضای خانواده تقسیم کند و او میگوید: «قضا بلاها را امشب بریدیم» که این نشان میدهد خوردن غذای سبک به جای شام باعث میشود مریضیها و بلاها از شما دور شود. وی با اشاره به لزوم رعایت سنتهای ایرانی گفت: رسم و آئین در سرزمین ما ریشه در مسائل علمی دارد و هر کدام از توصیههایی که بهصورت رسوم مطرح میشود در علم پزشکی امروز، یکی از توصیههای مهم است و این نشان از فرهنگ غنی ایرانی دارد. وی با اشاره به منابع تحقیقی و استفاده از متون مختلف درباره پژوهش در این حوزه گفت: از کتب و تحقیقات شیرازی، دهباشی، وکیلیان و بیگوند استفاده کردیم که این کتب ـ که ماخذهای خوبی هم هستند ـ فاقد توصیف موضوع بودند و من در کنار پژوهش توصیفی درباره موضوعات مطرح شده، تحقیقات میدانی و سفر به شهرهای مختلف و تماشای آئین و رسوم مناطق مختلف را نیز به پژوهش خود اضافه کردم که ماحصل آن چیزی است که این شبها روی صحنه رفته است. وی همچنین با توضیح اینکه تفسیر کتب پژوهشی در این نمایش الزامی بود گفت: بهعنوان نمونه در یکی از آئینها به تعداد نفرات حاضر در مهمانی شب چله کلوچه درست میکردند و در یکی از این کلوچهها خرمهره میگذاشتند تا هرکس که پیدا کرد جایزه بگیرد. اما هیچگاه تفسیر نشد که چرا این کار را میکنند. ما در نمایش توضیح دادیم که دلیل موضوع چیست. آموزش صحیح غذا خوردن را باید به کوچکترها دارد؛ لقمهها را کوچک برداریم و غذا را تند نخوریم. برای همین میگویند کلوچه را ۴ قسمت کنید و ببینید خرمهره درونش هست یا نه؟ به این بهانه این موضوعات را مطرح میکنند. وی با بیان اینکه هیچگونه حمایتی از سوی نهادهای متولی فرهنگ و هنر از این نمایش نشده است گفت: متاسفانه به غیراز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که موافقت ضمنی برای پرداخت کمک هزینه جزئی به این نمایش داشتند و سالنی در اختیار ما گذاشتند که اجاره ارزانتری پرداخت کنیم، هیچ نهاد دیگری حمایتی از این نمایش نکرد. انصافی با اشاره به اینکه بهدلیل نبود حمایت کافی، اجرای شهر به شهر این اثر مقدور نیست گفت: گروه نمایش «چله زری و عمو چله جون» یک گروه بزرگ ۲۰ نفره است که ۴ نسل بازیگری درون آن حضور دارند. جمع کردن این تیم و همراه کردن آنها در سفرهای مختلف به شهرستانها سخت میشود. به دلیل سنگینی هزینههای اقامت و سفر، شهرستانها تقبل نمیکنند و پیشنهادی که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کردیم و متاسفانه مورد پذیرش قرار نگرفت راه انداختن کارناوالی با یک مینیبوس به شهرهای مختلف برای اجرای این نمایش بود. انصافی که یکی از وارثان سیاهبازی است و شخصیت عبدولی را که سالها در تلویزیون و رادیو اجرا میکرد، برگرفته از شخصیت سیاه انجام میداد؛ حال و روز سیاه را این روزها خیلی خوب نمیبیند و در این باره میگوید: سیاه یکی از شخصیتهای شناسنامهدار عرصه نمایش است که متاسفانه هر روز بیمهری نسبت به او بیشتر شده و هیچگاه از سوی مسئولان جدی گرفته نمیشود. از سویی توجه نکردن به نمایشهای آئینی ازجمله سیاهبازی و روحوضی باعث شده است در ردیف بودجه، توجه به این گونههای نمایشی به محاق فراموشی برود. وی در ادامه گفت: در سفری که به تایلند داشتم در مرکز این کشور سالن ویژهای را برای نمایشهای سنتی و آئینی خودشان در نظر گرفته بودند و اهمیت بسیاری به آن میدادند. اما متاسفانه این موضوع در کشور خودمان مهجور واقع شده و حتی سالنی هم به این موضوع اختصاص پیدا نکرده است. انصافی دلیل بیمهری به سیاه را صراحت این شخصیت عنوان میکند و میگوید: یکی از دلائلی که هیچگاه نگذاشتند سیاه جلوه پیدا کند، صراحت در کلام و نگاه انتقادی ـ اجتماعی او به مسائل اطرافش است. دلیل دیگری هم که فروغ سیاه را کم کرده این است که میگویند با خلق شخصیت سیاه به افراد رنگین پوست توهین کرده و آنها را مسخره میکنید. در حالی که در تمامی متونی که از سیاه بازی به جا مانده است شخصیت سیاه یک شخصیت همراه با مردم است که هیچگاه دل کسی را نمیشکند و بسیار مهربان است. چطور چنین شخصیتی میتواند به دیگران توهین کند و آنها را مورد تمسخر قرار دهد؟ وی با اشاره به خلق شخصیت عبدولی در تلویزیون گفت: به دلیل همین نگاه که به شخصیت سیاه میشد من شخصیتی را خلق کردم که هم خلق و خوی یک سیاه را دارد و هم صورتش را سیاه نمیکند و شخصیت عبدولی بر همین اساس شکل گرفت. انصافی با اشاره به تالیف کتابی درباره سیاه و سیاهبازی گفت: مدرکی را در متون قدیم پیدا کردم و در کتاب خودم ارائه خواهم داد که در آن سند میگوید: فردای شب یلدا؛ پادشاه؛ فرش سفیدی را میگستراند و به میان مردم میآید و همه اطرافیان شاه او را بر حذر میدارند و اجازه حضور او را نمیدهند و یک نفر در آن میان به این رفتار اطرافیان شاه اعتراض کرده و میگوید: وقتی خودش میخواهد میان مردم باشد چرا جلوی او را میگیرید؟ این شخصیت همان سیاهی است که هم صریح الهجه و هم همراه با مردم است.
وی در ادامه میگوید: به همین دلیل در نمایش «چله زری و عمو چله جون» از میانه نمایش و در جلوی چشم تماشاگر، چهره را سیاه میکنم که نشان دهم این شخصیت از دل تاریخ آمده است.
انصافی در پایان با اشاره به اینکه همواره باید از آثار سنتی و آئینی حمایت شود گفت: امیدوارم مسئولان برای تمامی میراث گذشتگان که ما مسئول حفظ آن هستیم در کنار هنرمندان قرار گیرند و هنرمندان را یاری کنند.