هستههای روشنفکری تئاتر از بین رفت/ خصوصی سازی یا خصوصی بازی
قطب الدین صادقی معتقد است که در دهه ۷۰ هسته های روشنفکری، پژوهشی و مطالعاتی تئاتر از بین رفت و این خطر همچنان گریبان تئاتر ایران را گرفته است.
به گزارش تئاتر آنلاین، دومین نشست تاریخ شفاهی تئاتر ایران با حضور قطب الدین صادقی، تاجبخش فناییان و داود فتحعلی بیگی روز چهارشنبه ۱ اسفند در سالن کنفرانس مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
تاجبخش فناییان در ابتدای این نشست به ارائه توضیحاتی پرداخت و گفت: قبل از انقلاب و در دهه ۵۰ می رفت که برنامه ریزی منتج به نتیجه صورت بگیرد که بواسطه انقلاب ناکام ماند، حال آنکه درباره خوب یا بدی واقعه نظر نمی دهم. بعد از انقلاب هم هیچگاه تبیین نشد که ما از تئاتر چه می خواهیم، در تمام کشورها از یک دهه برای دهه بعد برنامه ریزی می کنند و هر کسی هم مدیریت را می پذیرد طبق همان برنامه پیش می رود.
وی ادامه داد: بعد از انقلاب مسئولان رده بالای وزارت ارشاد هیچ آشنایی، تاکید میکنم هیچ آشنایی نسبت به تئاتر نداشتند. بعضا تئاتر را اتفاقی برای خنداندن مردم می دانستند یا چیزی برای سرگرمی. آنها شاید می توانستند برای اقتصاد برنامه ریزی کنند ولی در زمینه تئاتر مطلقا تخصص نداشتند. هیچ اعتمادی هم به افراد وجود نداشت که امر برنامه ریزی را به آنها بسپارند.
سپس قطب الدین صادقی درباره ارزیابی خود درباره دهه ۶۰ و ۷۰ تئاتر ایران، اظهار کرد: صحبت های من جنبه ارزشگذاری ندارد. این ۴۰ سالگی انقلاب ۴ دوره فرهنگی تاریخ معاصر را در برمی گیرد که نقطه عطف هایی دارد که اولینش وقوع انقلاب است. این اتفاق یک دموکراسی خودجوش بوجود می آورد که همه نیروها در آن فعالیت می کردند. طبق مطالعات من این دوره بسیار پرجوش و خروش است. مثل تمام انقلاب های جهان یک نیرو باید باقی می ماند و دیگران باید می رفتند. وقوع جنگ همه چیز از جمله فرهنگ و اقتصاد و این دموکراسی خودجوش را تحت الشعاع قرار داد.
وی با بیان اینکه تئاتر هم در دوران جنگ به بخشی از بسیج عمومی شکل گرفته در جامعه تبدیل شد، افزود: جریان تئاتر ایران در این دهه معطوف به پیش بردن یک اندیشه سیاسی و ایدیولوژیک است. فضایی که تا صلح ادامه پیدا می کند، نقطه عطف دوم صلح است. بعد از صلح جوان خوش فکری آمد که در یک دفترچه ۴۰ برگ برنامه هایش را نوشته بود. بی نهایت هوشمند و دلسوز بود. او تمام تئاتر تعطیل شده را فعال کرد، آن هم در زمانی که تئاتر شهرستان نابود شده بود و به تئاتر بعنوان یک بزه نگاه می کردند.
در ادامه صادقی تأثیر علی منتظری را به عنوان رئیس مرکز هنرهای نمایشی در دهه ۶۰ بر تئاتر ایران بسیار بالا و مثبت ارزیابی کرد و گفت: در آن دوران شور مسئولیت همه ما را فرا گرفته بود. دهه دوم انقلاب زندگی تئاتری احیا شد و ۱۸ دانشکده تئاتری احداث شدند که هدف از احداث آن ها تنها سود برای دانشگاه آزاد نبود بلکه شور فرهنگ و فرهنگ ایجاد شده در جوانان بود.
وی اظهار کرد: موج روی آوردن به فرهنگ و هنر به خصوص تئاتر ناشی از خوش بینی به زندگی بود. دهه اول انقلاب دهه قناعت و اقتصاد سازمان یافته است ولی در همان قناعت که دلار ۷ تومان بود، در سینما ۷۰ فلم در سال ساخته شد در حالی که در کشور عراق در همان دوران ۳ فیلم سینمایی ساخته شده بود. از دوره صلح به بعد مجوز فعالیت های فرهنگی و هنری به نهادهای نظامی و سیاسی نیز داده شد.
صادقی با اشاره به بودجه ۸۰ میلیون تومانی تئاتر در دهه اول انقلاب، توضیح داد: این بودجه تقلیل پیدا کرد و آقای منتظری با ۲۴ میلیون تومان بودجه باید تئاتر را اداره می کرد که از این مبلغ، ۲۲ میلیون تومان هزینه کارمندان و بخش اداری می شد و تنها ۲ میلیون تومان برای تولید تئاتر می ماند. در آن زمان هزینه تولید یک فیلم معمول سینمایی ۶ میلیون تومان بود. آقای منتظری با تلاشی کرد بودجه تئاتر را بالا برد و وقتی مرکز هنرهای نمایشی را ترک کرد این بودجه به ۸۰۰ میلیون تومان رسیده بود.
این هنرمند تئاتر درباره وضعیت تئاتر در دهه ۷۰ افزود: تربیت نسل جدیدی از بازیگران و کارگردانان تئاتر در این دهه اتفاق افتاد. فرهنگ نوین دانشگاهی کمابیش اصولی در تمام عرصه ها شروع شد اما ناهماهنگی بخشی از فرهنگ ما بود و هماهنگی میان نهادها و سازمان های مختلف در این زمینه شکل نمی گرفت.
سپس داود فتحعلی بیگی از هنرمندان با سابقه عرصه نمایش های آیینی و سنتی نیز به ذکر خاطراتی از مشکلاتی که برای رسمی شدن این حوزه نمایشی در دهه ۶۰ وجود داشت، پرداخت و افزود: همزمان با شکل گیری انجمن نمایش، کانون نمایش های آیینی و سنتی راه افتاد و من مدیریت تالار محراب را هم بر عهده داشتم. از سال ۶۶ به تبع شکل گیری این کانون جشنواره نمایش های آیینی و سنتی را راه انداختیم که از ابتدا دیدگاه پژوهشی داشت. ما هیچوقت بودجه مصوب و جداگانه ای نداشتیم ولی کانون نمایش های آیینی و سنتی و جشنواره آیینی و سنتی باعث شد تا اندوخته های مختلفی داشته باشم.
فناییان در ادامه این سخنان یادآور شد: آقای منتظری زحمات زیادی در تئاتر ایران کشید اما الان کجاست؟ وی شبانه روز تلاش کرد و دموکراسی خودجوش ناشی از دیدگاه انفرادی آقای منتظری بود، وی سعی می کرد به تئاتری ها آسان بگیرد و همه کار کنند. بعد آقای منتظری تئاتر را ترک کرد و گفت دیگر به تئاتر بر نمی گردم، چرا این اتفاق باید رخ دهد؟ آقای منتظری رفت چون بستر آماده نبود و او را تأیید و پشتیبانی نمی کرد.
وی افزود: آقای منتظری به تنهایی تصمیم می گیرد و کاری می کند که با بستر موجود تطابق ندارد و در نتیجه خسته می شود. همه چیز به لحاظ فرهنگی علیه افراد از جمله مدیریت حرکت می کند. گذشته تئاتر معلوم نیست که بر پایه چه ایده و فرهنگی شکل گرفته است. اگر نقشه راه نباشد همه چیز آشفته می شود، هماهنگی میان ارگان ها و نهادها می تواند ثمرات بلند مدتی داشته باشد.
این کارگردان و مدرس تئاتر متذکر شد: نقصان تئاتر ما در دهه های مختلف گذشته این است که ارگان های مرتبط با هم در ارتباط نیستند، بحث سیاسی نیست بلکه فرهنگی است و در حوزه تئاتر این هماهنگی ایجاد نشد.
سپس داود فتحعلی بیگی و تاجبخش فناییان احداث و راه اندازی پردیس تئاتر تهران در منطقه جنوب تهران را ناشی از نبود برنامه و دیدگاه مناسب در خصوص تئاتر دانستند.
در ادامه فناییان تصریح کرد: اگر ما برای ۴۰ سال آینده سنگ بنای مبانی و برنامه ریزی را نگذاریم تا ۴۰۰ سال دیگر هم برای تئاتر ایران اتفاقی نخواهد افتاد. اداره کل های مختلف زیر نظر معاونت هنری وزارت ارشاد کاری از دست شان بر نمی آید.
در بخش دیگری از این نشست، قطب الدین صادقی با اشاره به وجود فرهنگستان هنر، تأکید کرد: ما نهاد عظیمی به نام فرهنگستان هنر داریم که مهندسی عظیم فرهنگ و هنر کشور را در دست دارد ولی برای تئاتر چه کار کرده است؟ در دهه ۷۰ نسلی آمد که بر خلاف نسل آرمان خواه پیش از خود، آرمان گرا نبود و این طبیعی است. مسائل نسل جوان و دغدغه اش از اسطوره به واقعیت آمد و مسائل عاطفی برایش مهم شد.
این کارگردان و پژوهشگر تئاتر با بیان اینکه مسائل نسل جوان در دهه ۷۰ کاملا متفاوت با نسل پیش از خود بود، اظهار کرد: از نیمه دوم دهه ۷۰ ارتباط با جشنواره های بین المللی زیاد شد و همین امر باعث کپی کردن تئاتر از روی آثار دست چندم خارجی شد. در این دوران مسائل اجتماعی نسل جوان، مسائل عاطفی شد و آثار زیباشناسانه ملی دور و زیبایی شناسی جعلی خارجی وارد شد. در ادامه تئاتر پول محور، چهره گرای تجاری و مبتذل شکل گرفت.
صادقی تصریح کرد: باید جاه طلبی و منفعت طلبی متوقف شود و منفعل نباشیم. باید اصول را طراحی و برنامه ریزی کنیم.
فتحعلی بیگی نیز در ادامه این سخنان متذکر شد: نمی دانم از چه تاریخی اینقدر حقارت طلب شدیم و مدام فکر می کنیم که دیگران از ما بهتر هستند.
وی اظهار کرد: یکی از تأثیرات جشنواره نمایش های آیینی و سنتی این بود که باعث شد رفته رفته نمایش های آیینی و سنتی به رسمیت شناخته شود اما دانشگاه ها نسبت به نمایش های ایرانی بی مهر هستند.
صادقی در بخش دیگری از این نشست تأکید کرد: از دهه ۷۰ به بعد هسته های روشنفکری نابود شد. جوان ها پاسخ پرسش های شان را از طریق تئاتر می گرفتند و تئاتر اندیشه های نوین را وارد می کرد و در زندگی اجتماعی نقش داشت. متأسفانه از دهه ۷۰ به بعد رساله ها را می فروشند و برخی استادان را می شناسم که رساله دکترای شان را دانشجویان شان نوشته اند. خطر بزرگی که هنوز ادامه دارد، جلوگیری از هسته های مطالعاتی، پژوهشی و روشنفکری است.
در بخش پایانی نشست پژوهشی تاریخ شفاهی تئاتر ایران در دهه ۷۰، یادآور شد: در دهه ۶۰ جامعه به دسته جات مختلف تقسیم شد که هیچ اشکالی هم نداشت و طبیعی بود. در دهه ۷۰ هم دسته جات مختلف وجود داشتند. باید دسته جات مختلف شناسایی شوند و بر اساس شناخت و نیاز گونه ها تئاتر تولید، تعرف و اجرا و همچنین با مدیریت مالی یکسان پشتیبانی شوند.
وی تصریح کرد: خصوصی سازی یا خصوصی بازی هرج و مرج ایجاد کرده است و آن ها که این موضوع را مطرح کردند، هدف شان همین بود.