نگاهی به سه فیلم بچهی مردم،شاه نقش و بازی را بکش:خوب،بد،کلیشه ایی!
سید کیان قاآنی
به مناسبت چهل و دومین جشنواره فیلم فجر و تنور داغ فیلم های بخش مسابقه در این مطلب نگاهی به سه فیلم “بچهی مردم،شاه نقش و بازی را بکش “داشته ایم که در ادامه می خوانید:
خوب: بچهی مردم
داستان فیلم قصه ابولفضل کودک رها شده توسط مادرش را در بازه زمانی اوایل انقلاب تا جنگ را روایت میکند. ریتم ابتدای فیلم ضرباهنگ خوبی دارد با نریشن شخصیت ابولفضل به فهم مخاطب کمک میکند البته فضای فانتزی فیلم که از نقاط قوت آن محسوب می شود کمی مخاطب را به یاد فیلم های وس اندرسون میاندازد،همانقدر خوش رنگ و همانقدر درگیرکننده.
اما با پیش روی داستان فیلم و آغاز قصه اصلی ابولفضل و دوستانش فضای فیلم تغییر میکند و ان شور و نشاط کودکانه وجود ندارد انگار فیلم و بیننده با ابولفضل بزرگ میشوند و بیشتر درگیر مصیبت ها و سختی های وی میشوند البته که استفاده از چهاربازیگر جوان و همانند کارگردان فیلم اولی باعث میشود تماشاگر ها با شخصیت ها همراه تر شوند و احساس همزاد پنداری بیشتری داشته باشند.فیلم با یک کاشت و برداشت موفق در ابتدا ،نصف فیلم را طی میکند و هرکدام از شخصیت ها را به سرنوشتی دچار میکند که این موضوع تا حدی سرسری انجام میگردد درحالی که می شد عملکردی بهتر از کارگردان برای سرنوشت این شخصیت ها دید. ساخته اول محمود کریمی در اواسط فیلم تا حد کمی دچار کسل کنندگی میشود و بیننده را خسته می نماید و شخصیت را سردرگم میکند تا اینکه به جبهه میرود و دیگر احساس بیهودگی و سردرگمی را کم می کند.
یکی از نکات مثبت فیلم حس کمدی است که در طول فیلم و حتی درجبهه وجود دارد این حس بیننده را مشتاق به ادامه میکنند اما در ۲۰ یا ۳۰ دقیقه اخر بیننده دچار کلافگی میشود که ایا ابولفضل پیش مادرش میرود یا معشوقه اش تا اینکه شهید میشود و بیننده را مایوس با اینکه سرنوشت بهتری روبروی شخصیت بود و ضعف این کارگردان فیلم اولی ایجاد سرنوشت مبهم برای شخصیت ها است با این حال نمیشود به این فیلم ناموفق گفت و نمیشود ضعیف خطابش کرد.
بد:شاهنقش
شاه نقش روایتگر زندگی و سختی و مصیبت های بازیگران سیاهی لشکر و نادید گرفتن پیشکسوتان سینما است. نکته قابل توجه داستان این است که بازیگران اصلی فیلم عمدتا مکمل یا جزو بازیگران فرعی فیلم و سریال ها هستند و همزاد پنداری بهتری را میتوانند انجام دهند هرچند ضعف های بسیار زیاد و ایرادت فاحش در فیلمنامه نویسی و کارگردانی شاهد احمدلو طرح و ایده ابتدایی خوب این کارگردان را بهم میزند.فیلم اقتباس و اشارات زیادی به سینمای قبل انقلاب دارد و در بیشتر مواقع به بازیگران ،دیالوگ ها و موسیقی سینمای قبل انقلاب اقتباس دارد هرچند که در میان اشتباهات و کوتاهی بازیگران و کارگردان این نکات مثبت هم گم میشود.
کلیشه ایی:بازی را بکش
“بازی را بکش” جزو فیلم های ورزشی جشنواره امسال است که روایتگر فساد در فوتبال پایه وشرط بندی است. فیلم گره اول را خیلی زود و با فوت یکی از اعضای خانواده شخصیت اصلی به طرز مشکوکی در طی بازی آغاز میکند که مخاطب سینما تا به حال چندین بار در فیلم های مختلف دیده و داستان را جلو میبرد.عملا بحث فوتبال یک پس زمینه است و به عنوان یک ابزار استفاده شده نه یک عامل محرک برخلاف فیلم (پرویز خان)در جشنواره پارسال فجر اما با جلو تر رفتن زمان و باز شدن برخی گره ها فیلم شخصی سازی تر میشود و از کلیشه ها دورتر میشود،البته که نباید از بازی به اندازه محسن کیایی گذشت ولی یکی از ضعف های اصلی این کارگردان فیلم اولی ایجاد وجود سکانس اضافه است و انتخاب شمال برای روایت داستان بیشتر برای استفاده از قاب ها و ایجاد قاب بندی را جذاب ولی بی دلیل و بی مورد بود.هرچند که بازی را بکش با یک پایان خوب بیننده را تا حدی در فکر فرو میبرد و اثر خوبی را به جا میگذارد.