نگاهی به اجرای نمایش گالیله در مشهد/ این شرح بی نهایت…
صدای جارچی: من گالیله ئوگالی لای، استاد ریاضیات و فیزیگ شهر فلورانس، سوگند یاد می کنم، دست از تمامی تعالیم خود درباره مرکزیت و سکون خورشید و عدم مرکزیت و حرکت زمین بردارم. سوگند یاد می کنم، با ایمان و صداقتی که از ریا مبراست ، تمامی این…
آندره آ : {بلند} بد بخت، ملتی که قهرمان ندارد.

گالیله وارد می شود. چهره اش بر اثر محاکمه مشوش است و به زحمت می توان او را باز شناخت. او جمله آندره را شنیده است. مدتی در آستانه در می ایستد. کسی چیزی نمی گوید. شاگردان او ازاو روی برمی گردانند. آهسته قدم برمی دارد. کم سویی چشم گام هایش را نا استوار کرده است. یک صندلی پیدا می کند و روی آن می نشیند.}
آندره آ : من دیگر تحمل دیدنش را ندارم. او باید برود.

فدرتسون : آرام باش.
آندره آ: {سر گالیله فریاد می کشد} خیک شراب! شکم باره ! تن عزیزت را نجات دادی؟ {می نشیند} حالم بد است.
گالیله : به او یک لیوان آب بدهید.
آندره آ : اگر اندکی کمک کنید، دیگر می توانم بروم.
گالیله : نه !!! بد بخت ملتی است که نیاز به قهرمان دارد.
نوشته فوق بخشی ازمتن نمایش نامه” زندگی گالیله” نوشته برتولت فریدریش برشت نمایشنامهنویس آلمانی است که اینروزها این متن در قالب تئاتر”گالیله” درپردیس تئاتر شمایل مشهد به کارگردانی رضا احمدی به روی صحنه رفته است.
به باور بسیاری «زندگی گالیله» پختهترین اثر برشت است که سرشار از دیالوگهای ماندگار است برشت در این نمایشنامه به زیبایی هرچه تمامتر مشکلات دانشمندان قرون وسطی و مصائب کار علمی در فضایی را که آزاد اندیشی وجود ندارد، در قالب اثری نمایشی شرح میدهد که رضا احمدی در اجرای دوباره این متن پس از گذشت چندین سال از آن اینبار با همراهی آرش خیرابادی ضمن خلاصه نمودن متن و دادن شکل روای و اضافه کردن ترانه سعی در ایجاد حال وهوای نزدیکتر و ملموس تر برای مخاطب امروز نموده است.

رضا احمدی از صحنه ورود تماشاگر به سالن سعی نموده فضای صحنه خود را به معرکه ای تبدیل کند که در آن بازیگران حین ورود تماشاگر در حال آماده شدن و خوش بش هستند و انگار قرار است مثل مراسم های تعزیه و پرده خوانی ،تا استقرار کامل تماشاگران صحنه شلوغ و پر همهمه باشد تا جائیکه بازیگر نقش گالیله(ساجد اندرون) با معرفی خود،مخاطب را وارد فضای صحنه می کند.
نمایشنامه انتخاب شده هم آنقدر پر مغز و ارزشمند است که در خود محتوا و لایههای زیریناش حرف و نکته های فراتر از زمان و مکان خود دارد و درست است که گالیله به مانند یک قهرمان حماسی، مرگ و خطر را به جان میخرد تا حقیقت را بازگو کرده باشد و به وظیفه بزرگش به عنوان یک قهرمان عمل نماید چرا که معتقد است آنکه حقیقت را نمیداند، نادان و آنکه حقیقت را میداند و نمیگوید، جنایتکار است اما نمایشنامه برشت سعی در قهرمان پروری ندارد وبر جنبه های انسانی این شخصیت تاکید می ورزد. چیزی که ما در نمایش گالیله به کارگردانی رضا احمدی هم در قالب ترانه وشعرهای که سروده می شود شاهد آن هستیم.

ترکیب بازیگران و بازیهای خوب ویکدست، کار را برای حضور طولانی مدت تماشاگر جهت دیدن نمایش راحت تر نموده وهمچنین طراحی صحنه وموسیقی نیزاین فضا را قابل پذیرش و جذاب کرده است.روی صحنه رفتن نمایش گالیله علاوه برآنکه برای تماشاگر فرصت دیدن یکی از نمایشنامه های خوب جهان را فراهم ساخته در خود حرفی دارد که مرز نمی شناسد در واقع نمایش «گالیله» دارای مضمونی خرافه ستیز و دعوت به اندیشیدن از طریق علم و منطق است که در هر زمانه و دورهای میتواند به عنوان مسئله یک جامعه مورد توجه قرار گیرد.
تئاتر آنلاین – سید حبیب قاآنی