نمایشنامه اولئانا با ترجمه معین محب علیان امروز منتشر شد
تئاتر آنلاین – نمایشنامه اولئانا با ترجمه معین محب علیان امروز منتشر شد. به گزارش «پایگاه تخصصی اطلاع رسانی مشهدتئاتر»، نمایشنامه اولئانا نوشته دیوید ممت با ترجمه معین محب علیان مترجم مطرح مشهدی امروز منتشر شد.
معین محب علیان در بخشی از مقدمه این نمایشنامه نوشته است: «او فضای آکادمیک آمریکا را استادانه به چالش کشیده است. اولئانا نوشته دیوید ممت عنوان آهنگی محلی است که در قرن نونزدهم خوانش شده است و نگاهی ضد آرمان طبی و ایدئالیستی را در دل خود حمل می کند . ممت متخصص انتخاب پیرنگ های مینیمالیستی است.یک پلات ساده را به نحوی گسترش می دهد که در نگاه اول کمی دور از ذهن می رسد. از موقعیت های نسبتا کوچک و بی کشمکش پوسته ای پر از اتفاق بیرون می کشد. او به شدت تحت تاثیر پینتر و بکت است، تلاش می کند در نمایشنامه نویسی به آرتور میلر ادای دین کند و دغدغه ای اصلی اش به چالش کشیدن ” قدرت” است. نابود شدن ارتباط درست میان انسان ها در فضای سیاسی اجتماعی او را در اولئانا اذیت می کند. موتور آب، زندگی در تئاتر، جنگل، قایق نجات، بابی گولد در جهنم، ازدواج بوستون، آنارشیت، نوامبر، فاستوس و بوفالوی آمریکایی. بوفالوی آمریکایی در کنار اولئانا همجواری نزدیکی بیشتری به لحاظ فرهنگی در ایران دارند. شاید برای همجواری فرهنگی بتوانیم پراکسیمیست را جایگزین کنیم. ریشه این واژه در ارتباط انسان خوابیده است که البته بیشتر در سینما کارگردان و فیلمنامه نویس ابزارهای دم دستی تری در انتقال این مفهوم برای مخاطب دارند در بعد تئاتری ناخودآگاه و هدفمند وارد دنیای نشانه گذاری ها و طراحی صحنه می شویم. گفتم نشانه گذاری، خود دنیای پیچیده ای است از الِمان های صحنه و انتخاب چینش های زبانی که علم زبان شناسی تنها نمونه ای کوچک از سمیولویژی یا همان نشانه است. رسیدیم به زبان شناسی. زبان خاص ممت به طرز اجتناب ناپذیری پر شده از تقطیع. تقطیع در کلام، پینگ پنگ یا همان تکنیک ممتی ، در همین جا پوست خودش، مترجمش، کارگردانش و از همه مهم تر بازیگرانش را در سراسر دنیا می کَند. در تر جمه به لحن شخصیت هایش موسیقی اضافه کردم ، تا می توانستم به زبان مورد علاقه ام یعنی زبان محاوره نزدیک شدم، آدم هایش را برونگراتر کردم و متن رایحه ای از جنس صمیمیت به خود گرفت. خط به خط این ماجرا را نمی دانم ولی ذاتا اینکار را بلدم . گفتم لحن می رسیم به موضوعی بنام ” اضطراب سبک” در ترجمه. همچون بند بازی کاریست بسی دشوار. لحظه ای تمرکز ذهنت بپرد ، پرت می شی در ته پرتگاه. پرتگاه ممت در ترجمه اصلن شوخی بردار نیست .پایان بندی اولئانا یعنی فرو کردن ضربه کارد به عمق ذهن مخاطبش. یخ درام می شکند آن هنگامیکه دختر بر می خیزد و می گوید نگران من نباش من خوبم