» آرشیو مطالب » مرور تئاتر ایران در سالی که گذشت / صحنه پیوسته به جاست؟!
آرشیو مطالب - برگزیده - تئاتر ایران

مرور تئاتر ایران در سالی که گذشت / صحنه پیوسته به جاست؟!

اسفند ۲۸, ۱۳۹۴ 5

تئاتر آنلاین: اجرای بیش از 200 نمایش در طول سال 1394،حاکی از پویایی هنر تئاتر در ایران بود.اهالی تئاتر پر نفس و شتابناک اما سنجیده پیش رفتند و با وجود همه مشکلات موفق شدند کارنامه نسبتا قابل قبولی از خود به جا بگذارند.اگر چه اقتصاد تئاتر ایران بسیار شکننده و بیمار است اما مارکت تئاتر در حال حاضر به نقطه ای از تنوع رسیده که می‌تواند پاسخگوی سلیقه های مختلف باشد.این تناقض بی هیچ تردید حاصل عشقی است که از درون هنرمند ریشه گرفته و بر صحنه تجلی می یابد.هر چند «تئاتر نخبه گرا» همچنان در ایران،«هنر خواص» تلقی می‌شود اما سال به سال بیشتر به مردم نزدیک می شود بی آن که به مخاطب خود باج داده و گرفتار آفت ساده پسندی شود.پیشرفت تئاتر 94 فقط محدود به کمیت نبود بلکه رشد کیفی نمایش ها نیز قابل‌ملاحظه بود طبعا در این میان «خاطرات و کابوس های یک جامه دار از زندگی و قتل میرزا تقی خان فراهانی» و «فهرست» از نظر کیفیت یک پله بالاتر از تمام نمایش ها قرار گرفته و تحسین ها برانگیختند.
حضور جوان ها و تازه واردین شوق انگیز بود.نسل جوانی که از راه رسیده موفق شده تا استعدادها و توانمندی های خود را به منصه ظهور رسانده و شانه به شانه قدیمی ها بساید؛این رقابت شور و حال خاصی به تئاتر بخشید و بر غنای اجراها افزود.
تئاتر دوقطبی
تئاتر ایران سال هاست که حالت دو قطبی خود را حفظ کرده ؛ در یک سو تئاتر جدی،نخبه گرا و روشنفکری که عامدانه از برقراری ارتباط با عامه گریخته است و در سویی دیگر تئاتر عامه پسند یا تئاتر آزاد که هدف اصلی آن سرگرم کردن مخاطب است.نمایش های نخبه گرا مخاطب خود را به اندیشیدن وا می دارند اما نمایش های عامه پسند برای سرگرم کردن اجرا می شوند.از چند سال پیش تاکنون تلاش های جسته گریخته ای برای خروج از این حالت دوقطبی و خلق و اجرای نمایش هایی که تلفیقی از تئاتر نخبه گرا و تئاتر عامه پسند محسوب می شدند،صورت گرفته که در مواردی نتایج قابل ملاحظه ای هم به بار آورده است،در این زمینه می توان به «پرواز ایکار»،«رم» و «رام کردن زن سرکش» و چند نمایش اجرا شده در جشنواره آيینی سنتی از جمله «اپرت نیرنگ اورنگ»،«بر پهنه دریا»،«نبش قبر» و «اخککندو» اشاره کرد.مریم کاظمی با دمیدن روح زنانه در نمایشنامه معروف زن‌محور شکسپیر و تلفیق درست موسیقی،ترانه،رقص،رنگ،فولکلور و آيین‌ها موفق شد «رام کردن زن سرکش» را بیش از 6 ماه بر صحنه نگه داشته و از تماشاگران پاسخ مثبت بگیرد.نمایش های عامه پسند اهل طرب همچنان در قالب کپی های دست چندم شوهای لس‌آنجلسی و غیرمجاز از تمسخر خوانندگان،شومن ها و مجریان برنامه‌های‌شبکه‌های ماهواره ای فارسی زبان فراتر نرفتند و با به کار گرفتن الگوها و داستان واره های امتحان پس داده رونق گیشه خود را حفظ کردند.جای نقد و بررسی این دسته از نمایش ها در مطبوعات ایران همچنان خالی‌است.
تئاتر کودک و نوجوان
نمایش های ویژه کودک و نوجوان در سال 1394 با استقبال نسبتا خوب مواجه شدند.کیفیت این آثار سال به سال بهتر می شود اما هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب راه درازی در پیش است.استمرار اجرای نمایش های کودک و نوجوان در تماشاخانه های ویژه این گروه های سنی فرصت بسیار مناسبی است که باید آن را غنیمت دانست؛آثار کودکان و نوجوانان در حیطه تئاتر نسبت به سینما از ثبات،تنوع و استمرار بسیار بیشتری برخوردارند.در شرایطی که شمار فیلم های ایرانی ویژه کودکان در سال از انگشتان دو دست فراتر نمی رود تعداد نمایش های کودکان بسیار بیشتر از این تعداد است. در سالی که گذشت «گروفالو» یکی از بهترین و پرتماشاگرترین نمایش های کودک و نوجوان بود.
تئاتر شهرستان ها
تئاتر 94 در شهرستان ها از کمیت و کیفیت مناسبی برخوردار بود.بسیاری از نمایش هایی که در شهرستان بر صحنه اجرا شدند از تئاتر پایتخت چیزی کم نداشتند.«آش سرخ پشت پا»،«عطر تقلبی»، «شرم و دغدغه»،«اتاق انتظار» و این اواخر «بینوایان» در رده بهترین اجراهای شهرستان قرار گرفتند.تئاتر مشهد همچنان در مقایسه با تئاتر دیگر شهرها یک گام جلوتر و بسامان تر بود.
کارگردان های برتر
در عرصه کارگردانی،امین عظیمی با «اضافه حقوق»،جواد مولانیا با «خانه عروسک»،شهاب آگاهی با «وقتی ما مردگان بر می‌خیزیم»،نصیر ملکی جو با «کرگدن»،محمد شاکری با «خون‌مرده‌گی»،حمید پورآذری با «سال ثانیه»،سینا نورائی با «داستان جالب یک نویسنده»،ایمان افشاریان با «جنایت و مکافات»،سارا داروفروش با «آسید کاظم»،زری اماد با «فولاد هرگز زنگ نمی زند»،محمد مساوات با «بیضایی»،همایون غنی‌زاده با «کالیگولا»،امیر کاوه آهنین جان با «دربارانداز»،رضا ثروتی با «اتاق ورونیکا»،شیما عرب با «پینوکیو»،شهره سلطانی با «پینوکیا»،احسان ملکی با «هزار شلاق» و خوش درخشیدند.
بازی های ماندگار
بازی درخشان جواد پورسعید در«خون مرده‌گی»،محمدرضا خلج زاده در «غرب واقعی»،روزبه اختری در «ایستادن بر فراز یک اتفاق»،روزبه مهر در «تارتوف»،سروش شاکر در «کرگدن»،ماکان اشگوار در «وقتی ما مردگان بر می خیزیم»،مجید سعیدی در «فولاد هرگز زنگ نمی زند»،شقایق فراهانی و مائده طهماسبی در «چمدان»،یکتا ناصر در «ترور» و «مرده های بی کفن و دفن»،کورش ساسانیان در «خاکسپاری اسپوزیتو»،کورش شاهونه در «آش سرخ پشت پا»،مهدی علی نژاد در «آسید کاظم»،امیر معراج «در مهمانسرای دو دنیا»،منصور نصیری در «شال قرمز،نارنجی،زرد،بنفش»،اشکان هورسان در«رژه تاریکی»،رامین سیار دشتی و سام کبودوند در «داستان های میان رودان» در یادماندنی بود.
ادبیات نمایشی و دراماتورژی
چنته ادبیات نمایشی در سال 94 چندان پر نبود.نمایشنامه‌های خارجی همچنان انتخاب اول کارگردان‌ها بودند و تئاتر از متون ایرانی قابل دفاع و ماندگار بی بهره بود.نمایشنامه‌های ایرانی عمدتا ضعیف،فاقد عمق و تهی از شخصیت پردازی درست و درگیرکننده بودند.در عرصه تئاتر حرفه ای «هتلی‌ها»،«تونل»،«دریازدگی»،«چه‌ر نمایشنامه منتشر نشده از مهران صوفی»،«تقدیربازان» و «در خواب دیگران» از جمله ضعیف ترین نمایشنامه های سال گذشته بودند که به نظر می رسید با تعجیل نوشته شده و بدون بازنویسی و ویرایش برای اجرا انتخاب شده اند.علی شمس با «داستان های میان رودان»،سید علی معتضدی با «جنگ شب‌ها می‌رسد» و امیررضا نوری پرتو با «رژه تاریکی» از انگشت شمار نمایشنامه نویس های موفق تئاتر 94 بودند. از نمونه های خوب و قابل بحث دراماتورژی و اقتباس در تئاتر 94 می‌توان از «پینوکیو»،«پینوکیا»،«سرزمین نابینایان»،«موش توی پیت حلبی» و «کرگدن» یاد کرد. حمیدرضا نعیمی در دراماتورژی «پینوکیا» نوشته استفانو بننی مسیر نمایشنامه را به گونه ای تغییر داده بود که در نهایت متنی جذاب تر با قابلیت های نمایشی بیشتر نسبت به نسخه اصل حاصل آید.«سرزمین نابینایان» هر چند آنچنان که باید و شاید،دیده نشد اما دراماتورژی خوبی داشت. سال 94 سال آشتی تئاتر ایران با صادق هدایت و دکتر غلامحسین ساعدی،دو نام ممنوع در حوزه ادبیات فارسی و نمایشی!؟،بود؛بهزاد فراهانی «گل و قداره» را بر مبنای «داش اکل» هدایت روی صحنه برد.«موش توی پیت حلبی» نیز پس از عبور دشوار از سد ممیزی،با نیم نگاهی به داستان کوتاه «طلب آمرزش» از مجموعه «سه قطره خون» همچنین داستانی از ساعدی بر صحنه جان گرفت.محمد رحمانیان «دعوت به دو نمایش همراه» را بر اساس دو متن از ساعدی،«لباسی برای مهمانی» و «پرولوگ» کار کرد که به اندازه «موسیقی – نمایش»هایش مورد توجه قرار نگرفت.گویا جعفر والی هم قرار است «آی با کلاه،آی بی کلاه» را روی صحنه ببرد.به نظر می‌رسد در آینده نزدیک با توجه به سیاستگذاری های جدید دولت تدبیر و امید و کمرنگ شدن ممیزی،آثار ساعدی و هدایت بیش از گذشته مورد اقتباس برای صحنه قرار گیرند.
تجربه های کم نظیر
از جمله تجربه های منحصر به فرد و کم نظیر تئاتر 94 باید از «اسایلم»، «کرگدن»، «دربارانداز»،«خون مرده‌گی»،«اضافه‌حقوق»، «فاجعه‌معدن‌کوشیرو»، «فهرست»، «وقتی ما مردگان برمی‌خیزیم»، «کالیگولا»، «رم»، «متاستاز» و «موسیقی – نمایش» و «فیلم – نمایش»های محمد رحمانیان نام برد.در این میان،«اسایلم»نمایشی بسیار خاص و سرشار از ایده های خوب با اجرایی به شدت کنترل شده بود که داستان آن بدون منولوگ و دیالوگ با شخصیت های به شدت درونگرا پیش می رفت،نصیر ملکی جو هم با اکسسوار(وسایل صحنه) غول آسایش در «کرگدن» مثل همیشه نشان داد که نمی خواهد مثل بقیه باشد و «متفاوت بودن»،و نه «متفاوت نمایی»،را در دستور کار خود قرار داده و همچنان به این روند پایبند است.تمام «موسیقی – نمایش»های محمد رحمانیان بلااستثناي به عنوان یک گونه جدید یا حداقل کمتر کار شده در تئاتر ایران گیشه پررونقی داشتند و با سالن پر تا شب آخرین اجرا پیش می‌رفتند.رحمانیان در سال 1394 یکی از پرکارترین کارگردان‌های تئاتر بود.

دکتر شهرام خرازی ها
دکتر شهرام خرازی ها

تب نمایشنامه خوانی

در عرصه کم رونق «پرفورمنس»متأسفانه شاهد اجرا یا اجراهای تأثیرگذاری نبودیم؛ شاید با کمی اغماض بتوان روی پرفورمنس «خارش» به عنوان یک نمونه نسبتا قابل تأمل انگشت گذاشت و روی آن کمی مکث کرد.در معدودی از اجراهای سال 94 مثلا «دیوان غربی شرقی» و «مهراوه عشق» مرز بین «نمایش صحنه ای» و «پرفرمنس» مخدوش بود!به نظر می رسد پرفرمنس هنوز در ایران نه تنها برای مردم بلکه برای اهالی تئاتر نیز ناشناخته یا دست‌کم در هاله‌ای از ابهام است.در حوزه تئاتر تک نفره یا تک بازیگر که در سال‌های اخیر رونق و وسعت بیشتری گرفته،«فصل شکار بادبادک‌ها» با بازی بهنوش طباطبایی توانست مدت ها بر صحنه سالن اصلی تئاتر شهر دوام بیاورد.گل سر سبد تئاتر تک نفره «آش سرخ پشت پا» با ایفای نقش خیره کننده و دریادماندنی کورش شاهونه بود. هر چقدر «تئاتر‌ماسک»،«پانتومیم»،«تئاتر اشیاء»،«سایه بازی» و «تئاتر فیزیکال» از حیث کمیت و تنوع فقیر و کم اجرا یا اصلا بی اجرا بودند به همان نسبت «نمایشنامه خوانی آماتور» بسیار رونق داشت و ظاهرا این موج همچنان تداوم دارد.در حیطه «تئاتر ماسک»،نمایش خوب «پ.س.د.ر» را در جشنواره دانشجویی داشتیم که متأسفانه به اجرای عمومی نرسید.تکخال «تئاتر اشیاء» نمایش «صندلی ها» و نقطه اوج «تئاتر فیزیکال» هم «رقص مرگ،بی لالا» بود که هر دو تا پایان سال بی رقیب ماندند.رواج «نمایشنامه خوانی آماتور» در نیمه نخست دهه 90، پیش و بیش از آن که نتیجه و خروجی انگیزه و علاقه مجریان و نمایشنامه خوانان باشد،ریشه اقتصادی دارد.تئاتر ایران از اساس عملا اقتصاد تعریف شده ندارد حتی بیرون از چرخه اقتصاد به معنای آکادمیک‌اش قرار گرفته است بنابراین تحت چنین شرایط اسفباری،عاشقان نمایش و ادبیات نمایشی به‌ناگزیر از سر و ته همه چیز می زنند تا با حداقل هزینه ممکن به ایده ها و اندیشه‌های خود بر صحنه جان ببخشند و نمایشنامه خوانی تبدیل به یک مفر شده و نقش «کاچی به از هیچی» را پیدا می کند.«نمایشنامه خوانی» هنوز به مرحله ای نرسیده که بتواند با نمایش صحنه ای به رقابت برخیزد.وقتی اجرای نمایش های صحنه ای در برخی شب ها به علت نداشتن تماشاگر لغو می شود و در شرایطی که بیشتر افراد حاضر در تماشاخانه از طرف عوامل دعوت شده و تعدادشان چند برابر کسانی است که بلیت خریده‌اند!دیگر چه توقعی از نمایشنامه خوانی است که همان چند تا مشتری را هم ندارد.شاید یکی از روش های سوق دادن «نمایشنامه خوانی آماتور» به «نمایشنامه خوانی حرفه‌ای» به کارگیری هنرپیشگان و صداپیشگان حرفه ای و انتخاب متون برجسته باشد،کاری که محمد رحمانیان در «روز واقعه» چند ماه پیش کرد و نگذاشت صندلی های سالن نمایشنامه خوانی،حتی یک صندلی،خالی بماند.
تئاتر بلک لایت
تئاتر «بلک لایت» یکی از مهم ترین پدیده های سال 94 بود.در این نوع نمایش سالن کاملا تاریک می شود و تنها نور موجود،نوری است که بر صحنه تابیده یا از پوشش بازیگران و رقصنده ها ساطع می‌شود.تماشاگر شاهد نمایشی بسیار بدیع و فاقد منولوگ و دیالوگ خواهد بود که ترکیبی است از نور،رقص،موسیقی،آواز،سیرک،سایه بازی،حرکات آکروباتیک،پانتومیم و….نور در نمایش بلک لایت حرف اول و آخر را می زند و این عنصر بر تمام عناصر صحنه غلبه دارد. نمایش‌های «شاید دیگر اتفاق نیفتد» و «بلک لایت لند» با این سبک اجرا و به واسطه استقبال خوب تماشاگران علی رغم بی بهره بودن از تبلیغات فراگیر،مدام تمدید می شدند.اجرای هر دو گروه بسیار عالی بود.به احتمال زیاد در سال 95 «بلک لایت» بیشتر شناخته خواهد شد و سالن های نمایش شهرستان ها را هم تسخیر خواهد کرد.
هجوم تئاتری ها به سینما
در سالی که پشت سر گذاشتیم بحث قدیمی و به نظر پایان‌ناپذیر حضور بازیگران حتی کارگردان های سینما (مثلا داریوش مهرجويی،منوچهر هادی و…)در تئاتر باز هم ادامه داشت با این تفاوت که این دفعه ایفای نقش های پروزن و کلیدی سینمایی توسط بازیگران تئاتر حتی کارگردان های تئاتر در فیلم های سینمایی در ایام برگزاری سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر به بحث روز تبدیل شد.نوید محمدزاده و سیامک صفری پرچمداران این حرکت بودند؛تئاتری های حرفه ای که در حال به دست آوردن جایگاه محکمی در سینمای ایران و سیمرغ های بلورین فجر هستند. برخی از سوپر استارها،ستاره ها و آرتیست های سینمای ایران معتقد و معترض اند که نقش های خوب که امکان دیده شدن هر چه بیشتر به آن ها می دهد و دامنه شهرت‌شان را گسترش می دهد به هنرپیشه های تئاتر تفویض می‌شود. با این همه،حنای هنرپیشگان سینما همچنان برای مشتریان عام بالقوه تئاتر رنگ دارد و هنوز هم ترفند کشاندن مردم بیگانه با تئاتر به تماشاخانه ها از طریق به نمایش گذاشتن بازیگران فیلم ها روی صحنه(مثل کاری که مریم جلالیان با نمایش«عاشقانه های ناآرام» کرد)،جواب می دهد.خب،چه اشکالی دارد؟
بازتاب تئاتر در رسانه ها
تئاتر در ایران به لحاظ بازتاب رسانه ای و تبلیغات یکی از مظلوم ترین و نادیده ترین هنرهاست آن هم هنری که هنر مادر است و علی القاعده باید از امکانات دولتی و غیردولتی مناسبی برای عرضه محصولاتش برخوردار باشد.تئاتر در سالی که گذشت همچنان از جانب اکثریت رسانه های نوشتاری جدی گرفته نشد؛ شاید بهتر است بگويیم به رسم دیرین این دیار عمدا نادیده گرفته شد.در صفحات فرهنگی یا ادب و هنر اکثر روزنامه های غیرتخصصی تئاتر همچنان در حاشیه بود.«شرق»، «اعتماد»،«جام جم»،«بهار»،«قانون» و چند روزنامه دیگر بیش از بقیه تئاتر را جدی گرفتند.در بین روزنامه های تخصصی نیز «بانی فیلم»،«صبا» و «هنرمند» صفحه ثابت تئاتر خود را حفظ کردند.ماهنامه «نمایش» همچنان تنها نشریه تخصصی تئاتر در کشور بود.مجله «سینما – تئاتر» فقط چند شماره منتشر کرد و کم‌فروغ ظاهر شد.سهم سینما در نشریات فرهنگی و ادبی همچنان بیش از تئاتر بود.ماهنامه های «شهر کتاب»،«زنان» و چند نشریه دیگر صفحات ثابت تئاتر داشتند.تلویزیون که با آغاز دهه نود نگاه مهربانانه تر و آشتی جویانه به هنر تئاتر داشته در سال 94 همچنان تبلیغات نمایش‌های روی صحنه را به صورت رایگان روی آنتن فرستاد و با برنامه های تحلیلی(«نقد تئاتر»/شبکه چهار سیما و «سفید»/شبکه آموزش) و تله تئاترهای خاطره انگیزش (مجموعه «نمایشخانه») هنر تئاتر را به داخل خانه های مردم برد.رویکرد تلویزیون به تئاتر هر چند مثبت اما به شدت محتاط،فیلتر شده،مشکوک و قیم مآب بود درست مثل همان رویکردی که این رسانه به پخش پرتأخیر و سانسور شده مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر دارد.اگر تلویزیون بیش از یک دهه است که تصویر زنان برنده سیمرغ بلورین را در نمای کاملا دور پخش می کند تا بیننده هیچ نبیند تبلیغات و گزارش نمایش های روی صحنه را در سالی که سپری شد،طوری پخش کرد که انگار هیچ زنی روی صحنه حضور نداشت یا اگر داشت فقط صدایش شنیده می شد.اگر یک ناظر بی طرف مجموع گزارش های تئاتری تلویزیون در سال 94 را مشاهده کند این گونه نتیجه گیری خواهد کرد که در نمایش های ایرانی،زنان به عنوان «صداپیشه» و نه «هنرپیشه» ایفای نقش می کنند!!! تئاتر 94 در فضای مجازی طبعا بازتاب آزادتر و پردامنه ای داشت و در آن جا از بی مهری مطبوعات خبر چندانی نبود.تداوم فعالیت و تغییر فرمت سایت های تخصصی تئاتر شوق انگیز بود.تئاتر بر موج اینترنت سوار و خرید آنلاین بلیت تماشاخانه ها در ایران تثبیت شده است.این امکانات برای هنری که سال‌ها در پس پرده بوده،،غنیمت است.
نهضت راه اندازی تماشاخانه های خصوصی
هر سال در گزارش های مربوط به بازخوانی کارنامه تئاتر ایران،از جشنواره فجر به عنوان مهم ترین رخداد تئاتری یاد می شود اما در سالی که گذشت،نهضت افتتاح،بازگشایی و تداوم فعالیت تماشاخانه‌های خصوصی از حیث اهمیت،جشنواره تئاتر فجر را پشت سر گذاشت و به بحث روز تبدیل شد.افتتاح پیاپی نمایشخانه های خصوصی موجی از شادی را برای اهالی تئاتر به ارمغان آورد.اگر چه تعداد قابل توجهی از این سالن ها غیراستاندارد بوده و هزینه اجاره نه چندان مقرون به صرفه و ضریب ایمنی پايینی دارند اما به هر حال برای تئاتر بیمار،لنگان و محصور در سالن های دولتی،نقش چوب زیربغل را بازی می‌کنند. افزایش و گسترش تماشاخانه های خصوصی به کمرنگ شدن مداخلات دولت در تئاتر خواهد انجامید کمااینکه کاهش اخیر سخت‌گیری‌های وزارت ارشاد در مورد شرایط احداث سالن نمایش، نوعی کاهش مداخله و برونسپاری محسوب می شود. در حال حاضر سرعت افزایش گروه‌های تئاتری آن چنان زیاد است که عملا در طول سال به هر گروه فقط یک سالن می‌رسد! حتی برخی گروه ها بدون سالن می مانند!نمایش‌های موفقی که تا همین چند سال پیش اجراهای موفقی در فستیوال‌ها بالاخص جشنواره فجر داشته اند به علت کمبود سالن هنوز موفق به اجرای عمومی نشده‌اند! نمایشخانه‌های خصوصی ضمن شکستن «منوپولی» دولت و سالن های دولتی و نیمه دولتی هم اینک حکم یک «فرصت» مناسب در تئاتر فرسوده و بی بنیه ما را دارند که شانس اجرای گروه های تئاتری را افزایش داده اند با این وجود باز هم سالن کم داریم و گروه ها باید در صف انتظار باقی بمانند!دو نکته را هم از یاد نبریم؛ اول آن که بسیاری از سالن های موجود در سازمان‌های دولتی، ارتش و فرهنگسراها و سراهای محله شهرداری مدت ها خالی و بی مصرف باقی مانده،هر از گاه برای برگزاری همایش یا مراسم غیرنمایشی مورد استفاده قرار گرفته و از گروه های نمایشی دریغ می‌شوند. اگر چه شرایط فعلی بر عدم تناسب ظرف و مظروف گواهی می‌دهد اما با یک حساب سرانگشتی می‌توان دریافت که اگر ظرفیت همه سالن‌های کم مصرف و بی مصرف در تهران به اجرای نمایش اختصاص داده شود، آن عدم تناسب به تناسب نزدیک‌تر خواهد شد و راه برای گروه های نمایشی هموارتر. نکته قابل توجه دیگر رشد قارچ‌گونه، و نه استاندارد و سالم،تماشاخانه هاست.همان طور که اشاره شد افزایش نمایشخانه‌ها یک «فرصت» بزرگ و استثنایی است اما همین فرصت می تواند به یک «تهدید» بدل شود و اجرای نمایش های خوب را بر مکان هایی متمرکز کند که به علت کمبود فضا،تهویه،امکانات و اتاق فرمان مناسب نمی توانند واجد دریافت عنوان تماشاخانه یا سالن نمایش باشند.شمار نه چندان کمی از تماشاگران بالقوه ممکن است پس از یک یا چند بار حضور در محیط بسته و تنگ نمایشخانه های تازه تأسیس خصوصی،عطای تئاتر را به لقایش بخشیده و همان علاقه نصفه و نیمه تازه پدید آمده به تماشای نمایش را از دست بدهند.
فیلم – تئاتر
دیگر اتفاق فرخنده سال 94 تداوم تولید،انتشار و عرضه «فیلم‌تئاتر» بود.هنوز بیشتر مردم نمی دانند که می توانند لوح فشرده نمایش های صحنه ای را پس از اجرا همچون فیلم های سینمایی از فروشگاه های محصولات فرهنگی خریداری کنند!کیفیت صدا یا تصویر تعدادی از «فیلم – تئاتر»های عرضه شده نازل است؛ظاهرا باید به تماشا و آرشیوکردن همین نمونه های موجود در بازار راضی و به امید آینده نه چندان دور باشیم تا تصویربرداری و صدابرداری های بهتری از صحنه صورت گیرد.برای پی بردن به اهمیت «فیلم – تئاتر» کافی‌است به این موضوع توجه کنیم که در مملکت ما آن هم در عصر دیجیتال و انفجار اطلاعات،دسترسی به بیشتر نمایش های صحنه‌ای سال های پیش که فاصله چندانی هم از آن ها نگرفته ایم تقریبا غیرممکن است!! سال ها بود که هموطنان شهرستانی از تماشای نمایش های صحنه ای که عمدتا در تماشاخانه های پایتخت اجرا می شدند به علت بعد مسافت،باز می ماندند؛تولید و عرضه فیلم – تئاتر سبب شده تا مرزها برداشته شده و فاصله ها کمتر شوند.در سال های نه چندان دور،پایتخت نشین ها و شهرستان نشین ها به واسطه همین فیلم – تئاترها،اینترنت و سایر امکانات ارتباطی قادر خواهند بود تا شاهد اجراهای صحنه ای دیگر شهرها باشند.پخش فیلم – تئاترها از شبکه های ماهواره ای غیرمجاز نیز از چالش های پیش رو خواهد بود.
روز جهانی تئاتر
در هر بررسی به ویژه در این «ریویو»(مرور)های پایان سال ناخواسته نام ها و آثاری از قلم می افتند و رخدادهایی نادیده گرفته می شوند.هیچ مروری کامل نیست؛ طبعا کارنامه تئاتر هیچ کشور در حال توسعه ای هم آکنده از نمرات ممتاز و درخشان نیست.تئاتر سال هاست که در مملکت ما کجدار و مریز نفس می‌کشد. ما صاحب تئاتر هستیم و این خود افتخاری است برایمان در روزگاری که برخی از کشورها تئاتر ندارند!بی شک تحلیل بی غرض و مستدل آنچه بر تئاتر ایران گذشته و گذشت،می تواند افق های جدیدی پیش روی علاقه‌مندان صحنه بگشاید.کارنامه تئاتر ایران در سال 1394 هنوز ناگفته های زیادی دارد.در این ایام پایانی سال و در آستانه روز جهانی تئاتر برای همه نمایشگران سالی سرشار از موفقیت آرزومندیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×