خروس برای چه کسانی در سالن سمندریان میخواند؟!
سروش طاهری و مهلقا باقری از اجرای نمایش «خروس میخواند» میگویند؛
«خروس میخواند» نام نمایشی به نویسندگی و کارگردانی شهرام کرمی با الهام از شعری از نیما یوشیج با همین نام است. کرمی برای روی صحنه بردن این نمایش که از دهم مردادماه در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر اجرا میشود به سراغ بازیگران باسابقه تئاتری رفته است. بازیگران «خروس میخواند» که هر شب ساعت 19 طی مدت زمانی حدود یک ساعت و 25 دقیقه اجرا میشود رویا افشار، یعقوب صباحی، سیروس همتی، مهلقا باقری، سروش طاهری، بهنام شرفی و فرامرز قلیچخانی هستند. آنچه در ادامه میخوانید گفتوگویی است با سروش طاهری و مهلقا باقری دو تن از بازیگران نمایش «خروس میخواند».
اجرای «بینوایان» در سمندریان راضیام نکرد
سروش طاهری؛ بازیگر نمایش «خروس میخواند» که آخرین فعالیتش در حوزه کارگردانی تئاتر، اجرای نمایش «بینوایان» براساس اثر جاودان ویکتور هوگو به نویسندگی کیوان صباغ و مهدی سیمریز بود که از سیام فروردین ماه تا 15 اردیبهشت ماه 95 در سالن استاد ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت در مورد بازخوردهایی که از لحاظ روانی و ریالی از آن اجرا گرفت میگوید: حقیقتا بازخورد روانی برای من از بازخورد ریالی مهمتر بود اما از آن نیز راضی نبود. دلیل اصلی این بود که مدت زمان اجرا به شدت کم بود و اشتباه از خود من بود که روی صحنه رفتن با آن شرایط را پذیرفتم. البته باید تاکید کنم تماشاخانه ایرانشهر به گروه ما لطف کرد و در نوبت اجرا قرارمان داد چون در ابتدا قرار بود سال آینده روی صحنه برویم اما به دلیل خالی شدن سالن سمندریان درماههای فروردین و اردیبهشت95 اجرایمان جلوتر افتاد. از ابتدا نیز به ما گفته شد مدت زمان اجرا محدود خواهد بود.
کارگردان نمایش «خون و ماتیک» ادامه میدهد: اجرای نمایش «بینوایان» با تمام شدن تعطیلات نوروز آغاز شد و همزمان با پایان فروردینماه ادامه یافت. در مجموع ما به جای 18 شب، 15 شب روی صحنه رفتیم و بعضی از بازیگران نمایش نیز نتوانستند زمان خود را با نمایش تنظیم کنند و من کمی آزار دیدم. وقتی با بازیگر براساس مبلغ حاصل از گیشه قرار میبندید طبیعتا او نیز همپای شما برای آوردن مخاطب به سالن تلاش میکند اما چون قرارداد ما براساس گیشه نبود و با بازیگران قراردادهایی جداگانه بسته بودیم کسی هم تلاشی نکرد. ما مبلغ کافی برای تبلیغات در اختیار نداشتیم و ناچار بودیم به تبلیغات فضای مجازی اکتفا کنیم. باید تاکید کنم مدت زمان تبلیغاتمان پیش از شروع اجرا نیز بسیار کم بود.
بازیگر نمایش «ابرهای بارانزا» در مورد نحوه تبلیغات پیش از شروع اجرای نمایش «بینوایان» میافزاید: تبلیغات ما از روز 16 فروردینماه آغاز شد و تا به خود بجنبیم24 یا 25 فروردینماه بود و در واقع سه یا چهار روز پیش از شروع اجرا فرصت داشتیم. در نتیجه ما زمان طلایی تبلیغات را از دست دادیم.
اجرا در شهرستانها بدون حمایت و وابسته به همت شخصی گروه است
سروش طاهری در رابطه با اجرای نمایش «بینوایان» در مشهد که از 29 بهمنماه تا هشتم اسفندماه 94 در سالن اصلی تئاترشهر مشهد اجرا شد میگوید: من اصالتا مشهدی هستم. از ابتدا نیز تصمیم داشتم پیش از اجرا در تهران، «بینوایان» را در مشهد روی صحنه ببرم. اجرای ما در مشهد به یکی از پرفروشترین نمایشهای روی صحنه تبدیل شد و طی 17 اجرا بیش از 85 میلیون تومان بلیت فروختیم.
او ادامه میدهد: اتفاقی که در مشهد رخ داد این بود که تبلیغات کافی نداشتیم. اگر میتوانستیم بیلبوردهای تبلیغاتی در سطح شهر اجاره کنیم بیش از دویست میلیون تومان بلیت میفروختیم. ما در چند روز اول اجرا به دلیل عدم تبلیغات کافی در سالنی سیصد نفره شاهد حضور چیزی حدود صد تماشاگر بودیم. اگر ما این نمایش را در مشهد اجرا کردیم واقعا همه چیز براساس همت شخصی خودمان شکل گرفت و نه براساس برنامهریزی مشخصی از سمت نهاد خاصی برای اجرای نمایشها در استانها و شهرستانهایی غیر از تهران. امسال نیز برای بخش مرور سیوپنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر درخواست خواهم داد و امیدوارم «بینوایان» در دور جدید جشنواره حضور داشته باشد.
سالها انتظار «مروارید» و «خانه پاکیزه» برای گرفتن نوبت اجرای عمومی
طاهری با کشیده شدن صحبت به حضور «بینوایان» در بخش مرور سیوپنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در مورد حذف شدن بخش تولیدات تازه این جشنواره چنانچه در فراخوان آن آمده است ادامه میدهد: قطعا در این مورد صحبتهای زیادی وجود دارد. اینکه نمایشها پیش از حضور در جشنواره باید اجرای عمومی رفته باشند و در جشنواره در بخش مرور روی صحنه بروند دو مزیت به همراه خواهد داشت؛ اول اینکه همه نمایشها از پختگی برخوردار خواهند بود و به دلیل اجرای عمومی پیش از جشنواره ضعف آنچنانی در آنها مشاهده نمیشود. مزیت دوم این است که هنگام انتخاب آثار توسط هیات داوران طراحی نور، صحنه، دکور و لباس مشخص است و کاری به خاطر مبتنی بودن بر هر کدام از این طراحیها و کمبود زمان لطمه نخواهد دید.
بازیگر نمایش «ساعت بیست» به نویسندگی و کارگردانی سیدعلی موسویان در مورد بخش حذف شده تولیدات تازه جشنواره تئاتر فجر میافزاید: اساس بخش تولیدات تازه باید بر مبنای دادن نوبت اجرای عمومی بعد از جشنواره به نمایشهای حاضر در این بخش شکل میگرفت اما متاسفانه شاهد هستیم که بعضی میتوانند اجرای عمومی بگیرند و بعضی نمیتوانند. به عنوان مثال من تولید چند اثر را در کارنامه دارم که حتی در جشنواره فجر برگزیده شدند اما نتوانستم برای هیچ کدام نوبت اجرای عمومی بگیرم.
سروش طاهری ادامه میدهد: من نمایش «مروارید» را در بخش تولیدات تازه سیوسومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر روی صحنه بردم. قطبالدین صادقی این نمایشنامه را مشخصا برای اجرا شدن توسط گروه ما نوشته بود و موضوع آن برگرفته از دل تاریخ و مربوط به قرن هفتم هجری و حمله مغول به ایران بود. در بخش نمایشنامهنویسی استاد قطبالدین صادقی، در بخش کارگردانی من و در بخش طراحی صحنه میثم نویریان مورد تقدیر قرار گرفتیم. حاصل آن همه تقدیر چه شد؟ جز اینکه دو سال است منتظر نوبت اجرا هستم. عدم اجرای عمومی «مروارید» یکی از شکایتهای بزرگم است و دلیل نوبت اجرا نگرفتن آن را به عنوان نمایش تقدیر شده جشنواره تئاتر فجر نمیفهمم.
بازیگر نمایش «یک ساعت آرامش» به نویسندگی فلوریان زلر و کارگردانی حمیدرضا امانپور قرایی و حامد امانپور قرایی ادامه میدهد: من حتی از اینکه بخش تولیدات تازه جشنواره تئاتر فجر حذف شده است خوشحال نیز هستم! چون وقتی قرار نیست آثار شرکتکننده در این بخش نوبت اجرای عمومی بگیرند و تمام زحمتشان به یکبار روی صحنه رفتن در جشنواره محدود میشود چرا باید این حد از انرژی و زمان صرف آن شود؟ نظام اجرای عمومی با توجه به تعداد سالنها بسیار ضعیف است. این حرف، حرف امروز و دیروز نیست و سالهاست که گریبان تئاتر ایران را گرفته است. هرکسی که میتواند اجرای عمومی میگیرد و هیچ نظام مشخصی در این میان وجود ندارد.
او ادامه میدهد: جدا از نمایش «مروارید»، نمایش «خانه پاکیزه» نیز به نویسندگی سارا رول و کارگردانی همسرم؛ مانلی حسینپور در سی و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر روی صحنه رفت اما هیچگاه نتوانست اجرای عمومی بگیرد.
بازیگر نمایش «بذار یه امشب بگذره» به نویسندگی ابراهیم رهگذر و کارگردانی مریم فتحی و علی برجی میافزاید: ما هر سال برای گرفتن نوبت اجرای عمومی «مروارید» و «خانه پاکیزه» درخواست دادهایم و درخواستهایمان نیز موجود است اما هیچگاه به آنها رسیدگی نشده است. این نمایشها و آثار دیگری از این دست، آنقدر در صف گرفتن نوبت اجرای عمومی باقی میمانند که گروه انگیزه خود را از دست میدهد.
عدم تامین مالی؛ مشکل همه اهالی تئاتر
مهلقا باقری دیگر بازیگر نمایش «خروس میخواند» در مورد تامین یا عدم تامین مالی بازیگران تئاتر به واسطه نمایشهایی که روی صحنه دارند میگوید: زندگی ما حتی اگر به صورت مداوم روی صحنه باشیم از طریق مبلغ حاصل از تئاتر نمیگذرد. مخصوصا بازی در نمایش کارگردانهایی که اهل تن دادن به استفاده از چهرههای دنیای تصویر یا متنهای کمدی برای رونق بخشیدن به گیشهشان نیستند کاری دشوارتر است. تاکید میکنم من استفاده از دو عاملی را که به آن اشاره کردم زیر سوال نمیبرم و به عنوان رویکرد کارگردان و گروه به آن نگاه میکنم، رویکردی که قطعا در مورد هر کارگردانی متفاوت است. کارگردانهایی که من با آنها کار کردهام رویکردشان چنین نبوده است و در نتیجه بازخورد مالی آنچنانی هم نداشتهاند.
بازیگر نمایش «خواستگاری» براساس متن چخوف و به کارگردانی اسماعیل شفیعی ادامه میدهد: یکی از مشکلات اهالی تئاتر همین عدم تامین مالی است و این تریبون نیز یکی از تریبونهای دیگری است که در آن به این نکته اشاره میکنم. تئاتر به هر حال نیازمند حمایت دولت است زیرا کاری فرهنگی و فرهنگساز است. تئاتر تجارت نیست و برای فرهنگسازی از طریق آن باید هزینههایی را به عنوان بودجه فرهنگی صرف کرد.
سطح راضی نکننده پیشنهادات دنیای تصویر به بازیگران تئاتر
بازیگر نمایش «جولیوس سزار» به کارگردانی مسعود دلخواه در مورد سطح پیشنهاداتی که از طرف دنیای تصویر به بازیگران تئاتر میشود میگوید: قطعا همه بازیگران تئاتر پیشنهاداتی از طرف تلویزیون یا سینما میگیرند و این قضیه در مورد من نیز صدق میکند اما حقیقتا این پیشنهادات در سطحی نیستند که بتوان به آنها فکر کرد یا پذیرفتشان. به شخصه اگر از بازی در تئاتر به قدر کافی تامین مالی میشدم ترجیح میدادم در همین مسیر حرکت کنم. این جمله به این معنا نیست که بازی در تلویزیون یا سینما را دوست ندارم اما در عین علاقه به هر سه رسانه، اولویتم بعد از تئاتر، سینماست. برای همین اگر پیشنهاد خوبی در عرصه سینما داشته باشم که با معیارهایم مطابق باشد قطعا آن را میپذیرم.
بازیگر نمایش «ننه دلاور و فرزندانش» به کارگردانی امیر دژاکام در مورد تفاوتهای بازی در تئاتر با سینما و تلویزیون میافزاید: روی صحنه تئاتر اگر درست بازی نکنید تماشاگر شما را مانند نوازندهای میبیند که فالش میزند. همانطور که اگر نوازندهای منطبق بر نت ننوازد شنوندگان متوجه میشوند، تماشاگران نیز متوجه بازی اشتباه یک بازیگر روی صحنه خواهند شد اما در تلویزیون و سینما معمولا میتوان این اشتباهات را از چشم پنهان ساخت.
میل به کارگردانی
مهلقا باقری که دارای مدرک کارشناسی کارگردانی تئاتر از دانشگاه سوره و کارشناسیارشد کارگردانی از دانشگاه تربیت مدرس است و تاکنون نمایشهایی همچون «ساحره سوزان» و «آهسته با گل سرخ» را روی صحنه برده است در مورد اینکه در آینده قصد کارگردانی نمایشی را دارد یا خیر میافزاید: با توجه به اینکه من کارگردانی را به شکل تخصصی و آکادمیک در دانشگاه آموختهام و اساسا عضو انجمن کارگردانان خانه تئاتر هستم و نه انجمن بازیگران، به اینکه در حوزه کارگردانی تئاتر نیز فعالیت کنم میاندیشم. در چند سال گذشته تنها به این دلیل که دوست نداشتم به هر قیمتی نمایشی را روی صحنه ببرم به سمت آن نرفتم. زمانی که شما مسئولیت هدایت تعدادی بازیگر را برعهده میگیرید باید بتوانید از نظر مالی هم آنها را تامین کنید اما متاسفانه طی چند سال گذشته وضعیت تئاتر هر روز از نظر مالی افت کرده است. من نیز به هیچ عنوان دوست ندارم از بازیگران چهره به قصد رونق بخشیدن به گیشه و نه به قصد استفاده از تواناییشان دعوت به کار کنم. دو طرح نمایشی در دست دارم و امیدوارم بتوانم هر چه زودتر آنها را روی صحنه ببرم.
…………..
متفاوتترین نقش زندگی
سروش طاهری: در نمایش «خروس میخواند» متفاوتترین نقش زندگیام را بازی میکنم که پیرمردی هشتاد ساله و بیش از چهل سال بزرگتر از خودم است. این شخصیت کمی ناشنواست و شیرینی خاصی دارد. گمان میکنم این پیرمرد هشتاد ساله با نام اتابک یکی از شخصیتهای جذاب «خروس میخواند» است و تماشاگر با آن همراه خواهد شد. با ماریا حاجیها طراح گریم این نمایش صحبتهایی کردهایم و قرار است ریش و موهایم را بزنم و دستیاران طراح گریم برایم موهایی سفید بکارند.
جدا از نقش اتابک و نمایش «خروس میخواند» برای اجرای عمومی نمایش «مروارید» به تالار مولوی درخواست دادهام. با توجه به اینکه این تالار به عنوان سالنی برای اجرای نمایشهای برآمده از جریان تئاتر دانشگاهی شناخته میشود و «مروارید» نیز بخش عملی پایاننامه مقطع کارشناسیارشد من در رشته کارگردانی در دانشگاهتهران بود امیدوارم این اتفاق رخ دهد. برای اجرای نمایش دیگری نیز به تئاترشهر درخواست دادهام و با وجود اینکه حدود سه سال است آن را پیگیری میکنم امیدوارم امسال اجرایش محقق شود. آن نمایش را به صورت مشترک با همسرم؛ مانلی حسینپور براساس متنی از رضا گشتاسب کارگردانی خواهیم کرد و نام آن «اسب قاتلین» است.
………..
از ننه دلاور تا سیما در «خروس میخواند»
مهلقا باقری: آخرین نمایشی که در مقام بازیگر در آن حضور داشتم «ننه دلاور و فرزندانش» براساس متن برتولت برشت و به کارگردانی امیر دژاکام بود که از هشتم فروردینماه تا 24 اردیبهشتماه در سالن چهارسو مجموعه تئاترشهر اجرا شد. همزمان با آن نمایش و بعد از آن در اثر دیگری حضور نداشتهام و بعد از «ننه دلاور و فرزندانش» با فاصله یکی دو هفته استراحت، تمرین «خروس میخواند» را آغاز کردم.
با توجه به اینکه در «ننه دلاور و فرزندانش» نقش سنگین و دشوار ننه دلاور را برعهده داشتم فرصتی برای فکر کردن به نمایش دیگری وجود نداشت. برای بازی در آن نقش ترجیح دادم هیچ نمونهای از فیلمهای سینمایی یا فیلم تئاترهای روی صحنه رفته براساس متن برشت را نبینم و خودم با نقش مواجه شوم. به شکلی کاملا اتفاقی اجرای سایر هنرمندان و دوستانم از این متن در ایران و تهران را هم ندیده و فقط نمایشنامه را خوانده بودم و به دیدن عکسهایی از سایر اجراهای این اثر اکتفا کردم. به همین دلیل تلاش کردم براساس تحلیل کارگردان و خودم پیش بروم.
نقش ننه دلاور با خود واقعی من تفاوتهای بسیار زیادی داشت و نقشی سنگین بود. تقریبا اطمینان دارم هر بازیگر زنی به بازی در نقش ننه دلاور علاقهمند است (با خنده) تنها نکته این بود که من گمان نمیکردم قرعه بازی در این نقش آنقدر زود به نامم بیفتد و تصورم این بود که این اتفاق چند سال دیگر رخ دهد.
نمایش «خروس میخواند» به نویسندگی و کارگردانی شهرام کرمی که از دهم مردادماه در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میرود به ماجرای خانوادهای در دوران معاصر میپردازد؛ خانوادهای که اعضای آن به دلایلی از یکدیگر فاصله گرفتهاند و به خاطر رخ دادن اتفاقی مجددا دور هم جمع میشوند. تماشاگران، لحظاتی از دور هم جمع شدن آنها و اتفاقات پس از آن را میبینند. «خروس میخواند» از فضایی نسبتا سنگین و کمی تراژدی برخوردار است و قطعا بازی بازیگران نیز باید با فضای اثر همخوانی داشته باشد.
بازی من در «خروس میخواند» با بازیام در «بوقلمون» یا «ننه دلاور و فرزندانش» متفاوت است زیرا فضای این نمایش ترکیبی از رئالیسم و سورئالیسم است و نوع بازیها مینیمال خواهد بود. تلاشی برای ارائه یک بازی عجیب و غریب نکردهام اما کوشیدهام درست، جذاب و تاثیرگذار بازی کنم. من در این اثر نقش سیما را برعهده خواهم داشت.
نرگس کیانی – خبرگزاری صبا