تنزل جایگاه تئاتر در ساختار وزارت ارشاد؛ هیاهویی برای هیچ
تئاتر آنلاین: این روزها زمزمه تنزل جایگاه هنرهای نمایشی در ساختار اداری وزارت ارشاد از «اداره کل» به «دفتر» دستآویز ارائه نقد و نظر کارشناسان و صاحبنظران حوزه هنرهای نمایشی در محافل تئاتری و مهمتر از آن فضای مجازی شده است. اتفاقی که مسبوق به سابقه بوده و پیشتر نیز این ساختار از «مرکز هنرهای نمایشی» به «اداره کل» در سراشیبی افول قرار گرفته بود. اما سوال اینجاست که آیا این سیر نزولی جایگاهِ اداری تئاتر در ساختار وزارتخانه فرهنگ و ارشاد پیامدی در معادلات هنرمندان این عرصه خواهد داشت؟ طرح دغدغه و نگرانی برخی هنرمندان مبنی بر کاهش جایگاه هنرِ تئاتر در مهمترین بنیاد و تشکلِ متولی هنر تا چه حد میتواند جدی باشد؟
واقعیت اینجاست که این افول اداری نمیتواند پیامدهای گستردهای را برای فعالان هنر تئاتر ایجاد نماید. سالهاست که داعیهداران متولی نمایش در وزارت ارشاد توفیقی در سیاستگذاریِ تاثیرگذار و جریانسازیِ هدفمند نداشته و در ترسیم خط مشی، شکلدهی چشمانداز و در یک کلام راهبری جامعه هدف خود ناکام بوده اند.
این مسیر با حذف تدریجی چتر حمایتی این وزارتخانه از تلاشها و دستاورهای هنرمندان تئاتر آغاز و با الحاق بیانگیزگی مدیران در سطح کلان، نبود استراتژی مشخص برای ارائهِ طریقِ جریانهای تئاتری، نگاه سلیقهای، غیرکارشناسانه و صرفاً دولتی و همسو نبودن با هنرمندانی که دغدغه توده جامعه را آینه تمامنمای خود قرار دادهاند، در سراشیبی سقوط قرار گرفت.
سوال اینجاست ماهیت وجودی تشکلی همچون اداره کل هنرهای نمایشی که امروز شرح وظایفش صرفاً، صرفاً و صرفاً در صدور پروانه اجرای نمایش خلاصه شده که آن هم با زمزمههای دخالت نهادهای غیرمتولی در اجرا یا عدم اجرای برخی نمایشها رنگ باخته، چیست؟
چرا باید هنرمند تئاتر نگران تغییر ساختار اداری وزارتخانهای باشد که تمامیت اهتمام خود را در برگزاری چند رویداد کمفروغ خلاصه کرده است؟ جشنوارهها و رخدادهایی که چندین سال است بدون هیچ خلاقیت و تغییری تنها به ویترین بیرنگ و لعاب مدیران بدل شده و عاری از هرگونه تاثیرگذاری به تکرار رسیدهاند.
نگرانی از این افول ساختار اداری زمانی شکل خواهد گرفت که نهاد متولی دغدغه معیشت، درمان و اشتغال پایدار هنرمند را داشته باشد.
عدم توجه به زیرساختها از جمله پارامترهای شاخصی است که در ارزیابی عملکردِ اداره کل هنرهای نمایشی تاثیرگذار بوده و متاسفانه امتیاز آن را تا سطح نازلی کاهش داده است. طی سالیان اخیر نهتنها هیچ سالن دولتی به بدنه تئاتر اضافه نشده بلکه همانهایی هم که بوده با فرسایش و نقصهای عدیدهای مواجه است. با قاطعیت میتوان اذعان داشت چنانچه امکنه خصوصی اجرای نمایش را از چرخه حذف کرد فرآیند تولید و ارائه آثار نمایش به ورطه محاق و تعطیلی خواهد افتاد.
یکی از نقشهای موثر اداره کل نمایشی که هیچگاه به عنوان یک اصل مورد توجه قرار نگرفت تلاش برای هویتبخشی به هنر تئاتر و فعالان آن بود. این نهاد طی سالیان گذشته نهتنها نتوانسته برای به رسمیت شناختن هنر تئاتر و اهمیت پرداختن به آن به عنوان یک ضرورت فرهنگی در نگاه سیاست پیشگان گام بردارد، بلکه برای تعمیم و تسری آن در سبد فرهنگی عموم جامعه نیز موفق نبوده است. عدم توانایی در حمایت مالی گسترده و پایدار از گروههای تئاتر برای فعالیتهای مستمر، عدم پیگیری ایجاد امنیت شغلی برای هنرمندان این حوزه، ناکامی در پیوند مراکز آموزشی و دانشگاهها با سالنهای حرفهای تئاتر، بیتفاوتی نسبت به شکلگیری ارتباط مخاطب با سالنهای تئاتر با بهرهمندی از ابزار دولتی اعم از ظرفیت رسانههایی نظیر صدا و سیما یا تلاش برای ارائه سوبسید فرهنگی به مخاطبان علاقمند هنر نمایش از جمله شاخصههایی است که میتوانست به تکوین هویت هنر تئاتر در جامعه یاری رساند، اما هیچگاه یک اولویت نبوده است.
تغییر ساختار نهادی کماثر مثل اداره کل هنرهای نمایشی قطعا دغدغه نخواهد بود وقتی هنرمندان مدتهاست که با قطع امید از حمایتهای دولتی توانستهاند به رغم محدودیتها و چالشهایی نظیر هزینههای گرانبار تولید، اجارهبهای سنگین سالنهای دولتی و خصوصی، پیچیدگیهای دریافت مجوز، محدودیتهای سرمایهگذار، تبلیغات و البته مسائل معیشتی در مسیر پرسنگلاخ خود گام بردارند.
پس به این دلایل و بسیاری دیگر که مجال پرداختن به آن نبود همانقدر که تئاتر و هنرمندانش طی سالیان متمادی برای این بخش از بدنه وزارت ارشاد کم اهمیت بوده است، تنزل و ترقی جایگاه اداری و ساختاری آن نیز برای ما دغدغه نیست.
علیرضا اسدی عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران – کانال تئاترکده