گفت و گو با سورنا زاهدی کاگردان نمایش «آقای شادی»

سورنا زاهدی کاگردان در مصاحبه با خبرنگار تئاتر در مورد خود و نمایش (آقای شادی) گفت: من فوق لیسانس عمران هستم و از سال 1393 فعالیتم را در حوزه تیاتر آغاز کردم و (آقای شادی) اولین نمایشی است که کارگردانی آن را به عهده دارم.
هدیه رحمت نژاد – سورنا زاهدی کاگردان در مصاحبه با خبرنگار تئاتر در مورد خود و نمایش (آقای شادی) گفت: من فوق لیسانس عمران هستم و از سال 1393 فعالیتم را در حوزه تیاتر آغاز کردم و (آقای شادی) اولین نمایشی است که کارگردانی آن را به عهده دارم.
زاهدی افزود: طراحی این کار به عهده ماکان محمودی است همچنین قابل ذکر است که این کار یک پروژه کارگاهی به سرپرستی علی باقری می باشد که در بهمن 95 هم اجرا شده است.
در ادامه ماکان محمودی طراح کار در مورد رزومه کاری خود عنوان کرد: من 28 سال سن و مدرک لیسانس مهندسی شیمی دارم و از سال 1392 با ورکشاپ های مختلف وارد دنیای تیاتر شدم و در کارهایی نظیر فرصت از رضا ثروتی و نکتار فعالیت داشته ام و در حال حاضر مدت یک سال است که در حوزه تیاتر مشغول آموزش بازیگری و تمرین هستم و با سرپرستی علی باقری در این پروژه بازی می کنیم، همچنین به همراه سورنا طراحی کار را انجام داده ایم.
این کارگردان در مورد داستان کلی کار و پیامش اینگونه عنوان کرد:(آقای شادی) یک نمایشنامه مونولوگ نوشته دیوید ممت است که خیلی ساده و روان به مشکلات اجتماع می پردازد و رویکردی ساده و امروزی دارم به گونه ای که مشکلات ساده و پیچیده مردم را بررسی می کند و بعد راه حل های ساده ای ارائه می دهد، در واقع آقای شادی به نوعی بلوغ رسیده و در ابتدا اینگونه به نظر می رسد که حرف های شعاری می زند اما در ادامه می بینیم که به این حرفها عمیقا رسیده و شعاری حرف نمی زند.
در واقع پیام کلی کار این است که انسانها می توانند مسائلشان را راحت بگیرند و بخش جالب اینکه معتقد است انسانها در طول تاریخ یک سری مشکلات اساسی نظیر مشکلات ارتباطی و احساسی دارند و آقای شادی معتقد است در طول دوره های مختلف شکل این مشکلات تغییر می کند.
به قول سورنا رفیق باشیم تا رفیق داشته باشیم. گفتنی است که شخصیت آقای شادی خیلی آدم شاد و بورژوا و خاص نیست و یک آدم معمولی است که خودش هم مشکل دارد اما به شناخت و راحتی رسیده است.
زاهدی در مورد فرامکانی و فرا زمانی بودن کار گفت:(آقای شادی) دست روی یک سری مشکلات می گذارد که تنها برای این زمان نیستند و محدود به آدم ها و اجتماع خاصی نیست اما از لحاظ اجرایی کاملا رئال هست، در ضمن در کاراکتر آقای شادی سعی کردیم به گونه ای نباشد که به همه چیز غلبه کند بلکه تنها توانسته با صحبت کردن راجع به آنها با دیگران به درک برسد.
این کارگردان در پاسخ به این سوال که دلیل انتخاب این متن با توجه به معضلات اجتماعی چیست، گفت: در صورتی که امروزه کارگردان های دیگر متن های قدیمی تری چون چخوف را اجرا می برند ما نمایشنامه دیوید را انتخاب کردیم چون اولا بسیار دوستش داشتیم به این دلیل که در کارهای دیوید زندگی در جریان است و اینکه حرفش را ساده می زند و حرف دل همه است. خوبی دیگری که دیوید ممت دارد این است که قهرمان هایش خیلی با توده مردم فرق دارند و اغراق شده نیستند.
این هنرمنددرباره طراحی کار اظهار داشت: طراحی کار به صورت کارگاهی انجام دادیم، سورنا میزانسن ها را ساده می داد و خوبی این پروژه این است که به راحتی حرف یکدیگر را می فهمیدیم. عنصر صدا هم خیلی مهم بود زیرا آقای شادی در یک برنامه رادیویی هم اجرا می کند.
یکی از چیزهایی که در این کار خیلی مهم است حرفی است که دیوید زده است: حتی بزرگترین نقش ها در ذهن مان، یک صدم خود واقعی ما نمی تواند جذاب باشد.
زاهدی در ادامه گفت: من هر سه کاری که اجرا رفته ام به صورت کارگاهی بوده است و خوبی کار کارگاهی این است که در طول زمان آدم ها کنار هم و در جایگاه خودشان قرار می گیرند و کار یک دست می شوند و البته گفتنی است که کار کارگاهی هزینه زمانی و انسانی زیادی می خواهد و برای حفظ یکپارچگی باید آدم ها قالب بندی شوند تا دچار تنش نشوند.
این کارگردان تصریح کرد: ما زیر مجموعه تیاترکار هستیم و از پنجشنبه 18 خرداد ساعت 9تا تاریخ 6 تیر به غیر از شنبه ها و تعطیلات رسمی در تماشاخانه فانوس هستیم.
زاهدی در توضیحات نهایی اش راجع به این کار گفت: این کار حرف بخش وسیعی از مردم است و مخاطبانش بخش وسیعی از مردم هستند، در ضمن دومین کار مشترک ما از دهم تیرماه و در سالن دیگری اجرا می شود، بیشترین چالشمان در این کار سادگی و صداقت بازیگر در این کار سادگی و صداقت بازیگر در این کار بوده است، همچنین از تصویر سازی اجتناب شده است زیرا متد ما روی قسمت رئال کار تاکید می کند و ما بیشترین چیزی که امتحان کردیم حقیقت در لحظه است.
مدت زمان این کار 40 دقیقه است و فکر میکنم تماشاچیان با دیدن کار با حال خوبی از سالن بیرون می روند زیرا قرار است ساده بگوییم با صداقت زندگی کنیم و شعار پیچیده ای نداریم، در لحظه و ساده زندگی کنیم.