گفتوگو با «میثاق زراع» بازیگر نقش اوبر در نمایش «سه روایت از زندگی»
«میثاق زارع» بازیگر تئاتر و سینما بهتازگی در نمایش «سه روایت از زندگی» به کارگردانی «ساعده لرستانی» نقش اوبر را ایفا کرده است. با او به بهانه این اجرا به گفتوگویی پرداختهایم.
به گزارش تئاتر آنلاین، «میثاق زارع» بازیگر تئاتر و سینما که تاکنون آثار مختلفی ازجمله: اعترافات ذهن خطرناک من، عصبانی نیستم، همه چیز برای فروش، جاودانگی و… در کارنامه خود داشته، بهتازگی در نمایش «سه روایت از زندگی» به کارگردانی «ساعده لرستانی» در تماشاخانه «پایتخت» موسسه کنش معاصر، نقش اوبر را ایفا کرده است. با او به بهانه این اجرا به گفتوگویی پرداختهایم.
«میثاق زارع» در ابتدا در پاسخ به این سوال که چگونه به این نقش رسید، گفت: «من یک سالی بود که از تئاتر دور بودم. آخرین کارم «غرب واقعی» «سم شپارد» بود که پارسال آن را کارکرده بودم. بعدازآن نیز نزدیک پنج کار سینمایی بازی کردم؛ تا اینکه شبی خانم «نازنین کریمی» با من تماس گرفتند و گفتند دارند متن «سه روایت از زندگی» را کار میکنند و بازیگر نقش «اوبر» رفته و از من خواستند که بیایم و این نقش را بازی کنم و همچنین گفتند که یک هفته هم بیشتر وقت نداری! من سه سال پیش باخانم کریمی سر نمایش همین متن بودم و دو ماهی هم تمرین کرده بودیم، اما به اجرا نرسید، ازاینجهت اشرافی به فضای متن داشتم. سپس باخانم لرستانی صحبت کردیم و من احساس کردم که زمان کمی داریم پس از شروع، یک هفته تمرین به دو هفته افزایش یافت و درنهایت رسید به همین چیزی که در حال حاضر بر صحنه است.»
او در مورد فضای تغییریافته متن گفت: «به نظر من خانم «یاسمینا رضا» قلم خودش را دارد، مانند «نیل سایمون» و یا «دیوید مامت» که جهان و ادبیات خودشان رادارند. متن بسیار خوب است و من کلاً قلم او را دوست دارم، اما رویکردی که در این نمایش به این اثر شده با دراماتورژی است که توسط علیرضا میرزایی انجامشده و صحنه آخر نمایش با صحنه آخر در متن اصلی متفاوت است. به نظر من به طرق مختلفی میشود با متن برخورد کرد، شاید اگر خود من بودم جور دیگری با این متن برخورد میکردم. متن برای زمان حال است و ادبیاتش برای زمان ما است و داستان میتواند در هرجایی و هرزمانی اتفاق بیافتد، به نظر من نیاز بسیار زیادی به دراماتورژی نبوده، اما دید کارگردان اینگونه و من به او احترام میگذارم.»
زارعی در رابطه با نزدیک شدنش به نقش ادامه داد: «من سعی نکردم که تیپ بسازم. من با توجه به زمان بسیار کم، چند نکته مهم از این کارکتر گرفتم و سعی کردم روی آنها مانور دهم و روی فیزیک و لحن او کارکنم. جالب است بدانید که سه سال پیش که سر تمرین همین متن بودم، نقش «اوبر» را «مزدک رستمی» بازی میکرد و نقشی که من کار میکردم، «آنری» بود!»
وی با اشاره به تقابل بین بازی و کارگردانی در نمایش، افزود: «من سر چیزهایی که بهشان اعتقاددارم میجنگم، کما اینکه کاری به من پیشنهاد نشود و سعی میکنم طرف مقابلم را تا جایی که میتوانم قانع کنم که به او بگویم مسیر درست چیست. ما نمیتوانیم قانون بگذاریم. شاید خیلیها این متن را به این شکل ببینند. بخشی از اجرا سلیقه است اما بخش دیگر شناخت است. خانم «لرستانی» به این شکل شناختند و من جور دیگری.»
بازیگر نقش «اوبر» در «سه روایت از زندگی» همچنین اضافه کرد: «لایهای که در بیرون متن وجود دارد، این است که آدمها از هم دور میشوند و روابط دچار یک آشفتگی است که هرلحظه بدتر میشود و هیچکسی هم نمیتواند جلواش را بگیرد، اما در نگاهی دیگر، پرداختی جدید وجود دارد که بسیار همشدت گرفته و آنهم جهانهای موازی است. سه جهان متفاوت در سه شکل متفاوت اتفاق میافتد و نتیجه و چیدمان آنهم یکی میشود. کارهای خانم «یاسمینا رضا» مانند «سم شپرد» یک برش از زندگی است.»
وی افزود: «من ۵ سال پیشنمایشی به نویسندگی «دیوید لیندزی ابر» بازی میکردم که کارگردانش «توماج دانش بهزادی» بود، به اسم «لانه خرگوش» که من در آن نقش پسربچهای را بازی میکردم که در بیست دقیقه آخر نمایش راجع به جهانهای موازی صحبت میکرد. من راجع به این مسئله کلی تحقیق کردم و از جایی به بعد بسیار برایم جذاب شده بود؛ چنانکه فیلمهایی که به این مسئله پرداختهاند، مانند «اینتر استلار» برایم بسیار جذاب بودهاند. این نمایش نیز به نظرم از همان قانون تبعیت میکند، اما بدون اضافه و درشتگویی. نویسنده راجع کهکشان و حفره و… صحبت میکند که بسیار در لفافه و ظریف است، اما درواقع کدهایی است که به تماشاگر بفهماند که دارد سه روایت را از یک خط میبیند، اما فقط شکلهایش فرق میکند.»