گزارش از تمرین «مفیستو» به کارگردانی مسعود دلخواه
تئاتر آنلاین – صبح تا غروب روزهای پایانی بهار و آغازین تابستان، سالن اصلی تالار مولوی بیش از جلسات تمرین یک نمایش، شبیه کلاسی بود که در آن میتوانستی وجوه متفاوت هنر تئاتر را بیاموزی؛ از لحن و حرکت گرفته تا نورپردازی و طراحی صحنه و حتی موسیقی تئاتر. مسعود دلخواه گروه جوانی را گرد خود جمع کرده است و پروژه عظیمی به نام «مفیستو» را آماده نمایش میکند. دلخواه در مورد تغییرات جدیدی که در هفته پایانی تمرینها افتاده است، میگوید: «یکی از مهمترین اتفاقهایی که در هفته آخر تمرینها افتاده کوتاه کردن متن است. متن اصلی 4ساعت است و ما آن را به دوساعت و 45دقیقه رساندهایم.با اینکه همه صحنهها خیلی جذاباند و حتی زمان استراحتی میان تئاتر در نظر گرفتهایم، هنوز فکر میکنم شاید بهتر است کار کوتاهتر شود.»
مفیستو نماینده شیطان در افسانهای آلمانی است که روح فاوست را تسخیر میکند اما مفیستویی که از 8 تیرماه در تالار مولوی اجرا میشود نوشته «آریان منوشکین»، کارگردان برجسته و مشهور تئاتر فرانسه است که براساس رمان معروف«کلائوس مان» نوشته شده و زندگی دردناک هنریک هوفگن، بازیگر هامبورگی است که مشهورترین نقشی که ایفا کرده مفیستو است، اما هوفگن خود در واقع فاوستی است که در زمان نازیسم زندگی میکرده و روحش را با قدرت و خیانت به عقایدش معامله کرده است و دلخواه برای نخستین بار این نمایشنامه را با هزینه خود در ایران اجرا میکند. نمایشی شامل 20صحنه؛ گروه از طریق فراخوانهای مختلف جذب شدهاند. 32 بازیگر که تعداد اندکی از آنها حرفهای هستند و دیگران، نسل جوانیاند که دلخواه از همکاری با آنها ابراز خرسندی میکند.
دلخواه درباره این اجرا میگوید: «هزینههای ما برای اجرا، که همه به شکل شخصی پرداخت شده است خیلی بالا رفته و امیدواریم وزارت علوم و مرکز هنرهای نمایشی کمکهزینهای را که قول دادهاند به ما پرداخت کنند. ما هنوز دستمزدی برای گروه تعیین نکردهایم و حتی بازیگران حرفهایمان هنوز صحبتی برای دستمزد نکردهاند.»
تمرین پر از شور و هیجان است، با اینکه از صبح مشغول تمرین برای آمادهسازی نهاییاند اما ذرهای خستگی در فضای سالن احساس نمیشود. بازیگرها در جهتهای مختلف راه میروند و دیالوگها و حرکاتشان را تکرار و تمرین میکنند، سربازی آن میان کله معلق میزند و دخترهای گروه رقص برلینِ نمایش، انتهای سالن با ریتم یکدیگر هماهنگ میشوند: «همکاری این نمایش بسیار دوستداشتنی و با صداقت است و جزو معدود تمرینهایی است که همه گروه با عشق و علاقه سر تمرین میآیند. این اتفاق خوبی است و امیدوارم بتوانم قدر زحمات گروه را بدانم و از عهده انرژی که این گروه جوان برایمان گذاشتند برآییم.»
سالن را پالتهای بسیاری پوشاندهاند که میتوانی از فرازونشیبها و چیدمانشان اروپای شرقی دوران حکومت ناسیونال سوسیالیسم را متصور شوی، میتوانی از توان و عدم محدودیت بشر برای اعمال شر، عرق شرم بریزی؛ بخاطر فجایع آن دوره، که تنها برهه کوتاهی از زیست هزاران ساله انسان است. صحنهها یکبهیک جلو میروند، دلخواه با صبر و متانت ایرادهای کار را رفع میکند و تا همه چیز آنگونه که درست است پیش نرود اجازه تعویض صحنه را نمیدهد، حالا هرچقدر هم زمان ببرد؛ در این میان با شوخی و مهربانی اجازه نمیدهد گروهش احساس خستگی یا ناامیدی کنند، پیش از شروع صحنهها رو به صندلیهای خالی میگوید: «تماشاگرها آمادهاند؟» و یادآور میشود که سالن خالی با سالن پر از تماشاگر فرقی نمیکند. او با اشتیاق تمام پذیرای پیشنهادها و ایدههای گروه جوانش هست و همه آنها را امتحان میکند؛ گویی پروژه را متعلق به خود نمیداند و آن را برای نسل جوانی پیریزی کرده تا تئاتر ایران را بارور کند.
این فکر مدام میان ذهن و تماشای تمرین در رفتوآمد است که مگر مسعود دلخواه ساعت 9شب در تماشاخانه ایرانشهر به عنوان بازیگر نمایش «روال عادی» اجرا ندارد؟ این همه توان، از عشق و هیجان کودکانهای میآید که اجازه نمیدهد تمرین نمایش مفیستو ناقص بماند: «وجود گروه کارگردانی و مدیر صحنههایم خیالم را بابت 20شبی که نمیتوانم بخاطر تداخل «مفیستو» با «روال عادی» در تالار مولوی باشم و اجرای خودم را ببینم، راحت کرده است. همینطور مرتضی اسماعیلکاشی و محمدرضا علیاکبری، بازیگران حرفهای هستند که به آنها اعتماد دارم و آنها پروژه را از آنِ خودشان میدانند و حضور آنها و دیگر اعضای باتجربه غیبت مرا جبران میکنند. قرار شده است که بعضی شبها کار فیلمبرداری شود و من از روی فیلم نمایش اشکالهای کار را ببینم و رفع کنم که این خود هیجان و عجیبوغریب بودن کار را بالا میبرد.»
روزنامه ایران