رئیس موسسه جهانی مایم: پانتومیم یک زبان همگانی و بیگمان زبان صلح است
به گزارش تئاترآنلاین و به نقل از روابط عمومی اداره کل هنرهای نمایشی، مارکو استوجانوویچ (Marko Stojanovic)، رییس موسسه جهانی مایم، هنگام ورود به ایران برای شرکت در دومین دوره جشنواره بینالمللی پانتومیم زنجان، پیامی را منتشر کرد.
متن این به پیام به شرح زیر است:
«دوستان عزیز،
اصول حرفهای سازمان پانتومیم جهانی، احترام گذاشتن به همه تلاشهایی است که به منظور تمرین، تدریس، ارتقا، شکوفایی و غنی شدن هنر پانتومیم صورت میگیرد و به شکلی حرفهایتر، احترام به افراد و موسساتی است که برای این تلاش و کوشش، سرمایهگذاری میکنند.
ما باور داریم پانتومیم، هنر اول است و همینطور بخشی مهم در بسیاری دیگر از هنرهای اجرایی به شمار میآید که ممکن است حتی برای افراد حرفهای نیز گیجکننده و شگفتانگیز باشد.
ما ارتباط بدون گفتار را از نیاکان باستانی خود به ارث بردهایم و از آنجایی که انسانها موجوداتی داستانسرا هستند، پس اولین داستانسرایان میبایستی پانتومیمکار بوده باشند.
از آنجایی که پانتومیم یک زبان همگانی و برای همه است، پس بیگمان زبان صلح نیز به شمار میآید و همین عبارت، شعار سازمان پانتومیم جهانی است.
همینجا میخواهم از بانیان و دستاندرکاران دومین جشنواره بینالمللی پانتومیم زنجان و از هنرمندان حاضر در این رویداد، تشکر کنم. همچنین سپاسگزار همه سازمانها و افرادی هستم که از این جشنواره حمایت کردهاند. در پایان از همه علاقهمندان و مخاطبان دعوت میکنم به جشنواره بیایند و از پانتومیم لذت ببرند، زیرا دلیل حضور همه ما در زنجان، همین تماشاگران هستند.
با تشکر»

مارکو استوجانوویچ، در روز نخست جشنواره پانتومیم زنجان (دوشنبه 17 مهر)، در نشستی تخصصی و خبری حضور خواهد یافت و عصر سهشنبه 18 مهر، کارگاهی تخصصی برگزار خواهد کرد.

دومین جشنواره بینالمللی پانتومیم زنجان با مشارکت ادارهکل هنرهای نمایشی، ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان، انجمن هنرهای نمایشی ایران، خانه پانتومیم زنجان و ارگانهای استانی به دبیری ساسان قجر از 17 تا 20 مهر 1402 در زنجان برگزار خواهد شد.
خاستگاه پانتومیم در جهان
امروزه مایم ما را به یاد فرانسویهایی که صورت خود را رنگ میکردند می اندازد؛ اما حقیقت این است که این ژانر ریشه در تئاتر یونان باستان دارد.
در آن زمان مایم بسیار متفاوت بود. مثلا مایم بیشتر حالت دراماتورژی داشته و زندگی روزمره محور اصلی این نوع نمایش بوده است.
اگر چه مایم در زمان قدیم بیشتر با ژستگیری و حرکات در ارتباط بود، اما گاهی گفتار و آهنگ در آن راه میافت. انواع مختلفی از این سبک باستانی در تمرینهای بومیان هند و ژاپن راه یافت.
این نوع از اجرا با موزیک و رقص ادغام شده، و ژست بازیگران یک داستان را نقل میکند.
همه چیز از زمانی شروع شد که رومیان یونان را فتح کردند. آن ها در آن زمان رسم و رسومات تئاتری بسیاری را وارد کشور خود کردند.
مایم در یک ژانر کمدی و محبوب به نام کمدیا دل آرته هضم شد. در این ژانر بازیگران از حرکات آکروباتیک و نقاب استفاده میکردند.
ابتدای قرن شانزدهم میلادی تا اواخر قرن هجدهم، اوج شکوفایی این ژانر بود. همچنین شخصیتهای ثابت آن دارای جلوههای طنز مبالغه آمیزی بوده و نمایش حاصل کار آن ها ترسیمگر سناریو های روزمره بود.
یک گروه نمایشی که شهر به شهر در خیابان ها مشغول اجرا بودند، کمدیا دل آرته را از از ایتالیا به فرانسه بردند.
در سال 1576 میلادی این سبک در فرانسه محبوبیت بیشتری نسبت به خاستگاه خود یافت. اما این موضوعات چه ارتباطی با مایم در عصر حاضر دارد؟
در سال 1866 میلادی این استایل تئاتری از جانب شخصی به نام دوبور ژان گاسپار دستخوش تغییراتی شد. او و گروه تئاتری که خودش جمع کرده بود، در تئاتر پاریسین، جهت اجرای کمدی و حرکات آکروباتیک استخدام شدند. اما دوبور ایدهای دیگر در ذهن داشت.
او صورت خود را سفید رنگ کرد کت و شلواری با دکمه های آویزان پوشید. و به عنوان یک دلقک دوست داشتنی و دلنشین بر روی صحنه رفت. این دلقک قبل ها در ایتالیا شخصیتی محبوب داشت.
دوبور تا آخرین سال از عمر خود (1846) به عنوان یک دلقک بر روی صحنه رفت این شخصیت دوست داشتنی، بی آنکه حتی یک کلمه حرف بزند و تنها با استفاده از حالات صورت، تماشاچیان را به وجد میآورد.
دوبور به عنوان پدر مایم در فرانسه شناخته میشود. اما این ژانر در طی سالیان سال توسط بازیگران صورت سفید تغییر پیدا کرد. پس از مرگ او بازیگری به نام پائول لگراند موفق شد به عنوان یک دلقک جدید در Théâtre des Funambules فعالیت کند.
او به نقش خود ابعاد احساسی و گریه آور میداد. پائول همانند همکاران سابق خود، صورتش را سفید رنگ میکرد اما بر خلاف ظاهر آنها که معمولا لباس های حجیم میپوشیدند، لباسهای معمولی اش را بر تن میکرد.در قرن بیستم فعالان تئاتر در فرانسه، از جمله ژاک لوکوک و اتین دوکروکس، بیشترین نقش را در توسعهی مایم به عنوان یک ژانر رسمی هنری داشتند. هر دوی آنها جزئیات تئوری های مربوط به این سبک را کشف کرده و سپس نوشته های خود را منتشر کردند. و در آخر، مشهور ترین هنرمند فرانسوی که در مایم فعالیت داشت، مارسل مارسو بود که اجرای ” به دلقک بی سر بزن” تحسین جهانیان را به همراه داشت.
در جنگ جهانی دوم و مقاومت فرانسه، او از هنر خود در مایم به شکل قهرمانانه ای استفاده کرد. اجرای صامت او به عنوان بیپ، ساعت ها کودکان یهودی را که در مرز قصد مهاجرت به سویتزرلند را داشتند آرام میکرد. از زمانی که این رشته در قرن 15 در ایتالیا آغاز شد، وابستگی شدیدی به اجرای خیابانی داشت.
امروزه میتوان هنرمندان رشتهی مایم را در مکان های شلوغ در مقابل تماشاگران در شهر های مختلف پیدا کرد. اما این ژانر خودش را در ادامهی محبوبیت در نمایش های تئاتری را نشان داد.
داشتن شهرت بسیار زیاد و ناگهانی آن هم با وجود محدودیتی که برنامهی گات تلنت ایجاد کرده بود، منجر به سفر کردن کمدینهایی چون سم ویلز یا همان Tape Face شناخته شده به همراه هنرمندان معاصر و کمدین های مایم به سراسر دنیا شد. سم ویلز میتواند با نوار چسب باریک بر دهانش تماشاگران را به شدت بخنداند. بدون آنکه صدایی از دهانش خارج شود. در گذشته نیز پیریک تنتوریاز مشهورترین و جدیدترین هنرمندان رشته ی مایمینگ در فرانسه بود.