نگاهی به نمایش «همشهری» به کارگردانی مازیار ملکی
تئاتر آنلاین: نمایش «همشهری» برگرفته از خرده روایتهایی است که ساختار وسیع اجتماعی طراحی شده در این روزگار را نشانه رفته است که بسیاری از جوانان با آن ارتباط دارند و نقد اجتماعی از مهمترین وطایف هنر نمایش است که مازیار ملکی با دیدگاه خودش به آن اشاره دارد.
تئاتر آنلاین: نمایش «همشهری» برگرفته از خرده روایتهایی است که ساختار وسیع اجتماعی طراحی شده در این روزگار را نشانه رفته است که بسیاری از جوانان با آن ارتباط دارند و نقد اجتماعی از مهمترین وطایف هنر نمایش است که مازیار ملکی با دیدگاه خودش به آن اشاره دارد.
جهان متن در نمایشنامههایی که شخصیت محور است دارای گزینههای زیادی برای پردازش درون و بیرون است. نکاتی که میتواند ساختاری قابل توجه برای شخصیت اصلی تعریف و پیرامون او را معرفی کند. حال این رویداد میتواند در هر جغرافیایی شکل بگیرد و فضایی با کالبد آن منطقه را در فضایی دراماتیک پیش روی مخاطب قرار دهد.
نمایش «همشهری» از این خصوصیات مستثنی نیست و شخصیتپردازی از اصول اصلی آن به حساب میآید. البته اهمیت این مهم در شیوه «مونودیالوگ» که برای این نمایش در نظر گرفته شده است پُر رنگ جلوه میکند زیرا به جز متن آن به شاخصههای دیگرش چون طراحی و آکسسوار رخنه کرده و آن را پردازش میکند. از دیگر نکاتی که این شیوه با خود به همراه دارد آن است که بازیگر با مخاطب ارتباط بیشتری برقرار میکند و نقش ریتم، کارکرد قابل توجهای به خود میگیرد و در نهایت شرایط و جهان پیرامون کاراکتر تحت تاثیر آن قرار داده میشود. صحنه این نمایش با طراحی نو و امروزی رو به رو است که آکسسوار آن به صورت مفهومی و نشانهشناسیهای جامعه مدرن در فضای نمایش تعریف شده و المانهایی چون تخت خواب، سنگ توالت، کاناپه قدیمی، تابلوی بزرگ نقاشی، ماهیتابه و… برای رساندن پیامی به صورت معلق از سقف آویزان شدهاند که این دیدگاه برگرفته از همان تعریف مفهومی و مدرن در طراحی فضای صحنه میآید.
البته جهان مدرن و متعلقاتش توانسته است خود را در ذهن نویسنده که کارگردان این نمایش نیز است بسیار موردتوجه قرار بدهد و او را وادار کند که دستمایه روایت خود را از این جهان انتخاب کرده و داستان را بر اساس آن پایه ریزی کند.
مخاطب در ساختاری روایی نمایش «همشهری» با یکی از پدیدههای عصر حاضر یعنی صفحات آگهی روزنامه به عنوان دست مایه کنش و واکنش شخصیت اصلی و مردمی که با او ارتباط برقرار خواهند کرد مورد استفاده قرار بگیرد؛ انتخابی که حکم آهنربا را برای جذب اتفاقات برعهده خواهد داشت.
شخصیت اصلی (فرشاد) برای کسب درآمد در روزنامهای برای خنداندن مردم آگهی میدهد و تصمیم دارد که از این طریق برای زندگی خود و نامزدش راهکاری پیدا کند اما وی در مواجهه هر فردی که با او تماس میگیرد دچار مشکلاتی میشود که کنشهایی از فرشاد را در آن تماس شاهد هستیم.
بازتابهایی که در قالب فضای کمدی رخ میدهد و تلخیهای اجتماعی را با این زبان معرفی میکند. شخصیت اصلی هم همچون دیگر مردم با گرفتاریهای اجتماعی، شغلی و درونی درگیر است و سعی دارد با هر تلاشی از این رخوت بیرون بیاید اما جهانی که او برای خود در اتاقش فراهم آورده فاقد هر روزنه امیدی است زیرا همه چیز بعد از پایان تماس هر تلفن به جای خود بازمیگردد و برونریزی شخصیت با شیوه اتخاذ شده در نمایش فوران میکند. حال در میان این اتفاقات نامزد فرشاد یعنی کیمیا تا اندازهای نقش سوزنبان روایت را بازی کرده و با تماسهای خود فرشاد را به سوی دیگری هدایت میکند.
شاید بتوان گفت اتفاقهایی که بعد از تماسهای تلفن از سوی مردم و تماسهای نامزد فرشاد پیش میآید در دو مسیر موازی درصدد تشکیل هدفی واحد هستند، هدفی که در خودش نقد فضای حال حاضر اجتماع را به همراه دارد. نقد بر مسائل اجتماعی و اقتصادی خود از دیگر نکات مهم ی است که زیرمجموعه نگاه این نمایش به حساب میآید و بسیار این موضوع را در حرفها و واکنشهای بدنی شخصیت اصلی نسبت به مسائل پیش آمده برای او و فضای نمایش شاهد هستیم.
در ادامه اتفاقات این درام، ارتباطات تلفنی که به صورت نریشن و صدا در فضا پخش میشود اوج و فرود نمایش را دستخوش تغییرات کرده و جهان این نمایش را تحت تاثیر قرار میدهد.
در مبحث کارگردانی این نمایش رهایی بازیگر در فضا و استفاده از فضای مدرن بسیار کارآمد بوده است زیرا که او میتواند محدودهای برای بیان دیدگاههایش نداشته و حتی از فرامتنهای موجود استفاده کند. میزانسنهای این نمایش با تمهیداتی خاص طراحی شده که از متن و فضای کار بیرون نزند و به نوعی میتوان گفت روی لبه تیغ راه رفته است.
در کل نمایش «همشهری» برگرفته از خرده روایتهایی است که ساحتار وسیع اجتماعی طراحی شده در این روزگار را نشانه رفته است که بسیاری از جوانان با آن ارتباط دارند و نقد اجتماعی از مهمترین وطایف هنر نمایش است که مازیار ملکی با دیدگاه خودش به آن اشاره دارد.
ایران تئاتر،کیارش وفایی
ارسال دیدگاه