نگاهی به نمایشنامه «مرد» نوشته و کار حسین احمدخانی

نمایش «مرد» یک کار تکنفره است مبتنی بر یک مونولوگ یکساعته که در روند آن ما متوجه چگونگی زندگی مرد و حضورش در جبهه و رابطه با همرزمانش و آرزوی شهادتی که در دل دارد، میشویم.
تئاتر آنلاین: نمایش «مرد» در مورد یک مجروح شیمیایی دفاع مقدس است. او که خود یکی از فرماندهان بوده، حالا تنها در یک بیمارستان بستری است. نمایش از جایی شروع میشود که مردی تنها در یک اتاق یا در آشپزخانه بیمارستان روی ویلچر نشسته و ماسک اکسیژن به صورت دارد، بیمارستانی که ظاهراً در دست تعمیر است و پرستاران دارند اتاق او را آماده میکنند. اینگونه که از فحوای نمایش پیداست او کسی را ندارد اما در ذهن و خیال خود خانوادهای را مجسم میکند. به گفته خودش همسرش فوت کرده و دو پسر داشته که یکی ظاهراً شهید شده و همینطور یک دختر به نام مرضیه هم دارد؛ البته در انتهای نمایش زمانی که دو پرستار برای بردن او به اتاقش میآیند، متوجه میشویم که مرضیه نام یکی از پرستاران است.
در روند نمایش ما شاهد دغدغههای دلتنگیها، تنهاییها آرزوها و… مرد هستیم که از زبان او بیان میشود. مرد واگویه میکند لیاقت نداشته که چون همرزمانش شهید باکری، همت، ستاری و… شربت شهادت بنوشد. او منتظر میهمانی است که در نهایت میآید و ما از مشخصاتی که مرد میدهد متوجه میشویم که میهمانش روح حاج قاسم سلیمانی است که دنبال او آمده؛ مرد احترامی نظامی برای او میگذارد و شهید میشود.
نمایش «مرد» یک کار تکنفره است مبتنی بر یک مونولوگ یکساعته که در روند آن ما متوجه چگونگی زندگی مرد و حضورش در جبهه و رابطه با همرزمانش و آرزوی شهادتی که در دل دارد، میشویم. او فکر میکند که در خانه خودش است و با دختر خیالیاش –مرضیه- راجع به مسائل مختلف صحبت میکند. او از دخترش میخواهد که دیگر باید ازدواج کند و جوانیاش را خرج پدر مجروحش نکند. نمایش به چند بخش تقسیم شده است. ابتدا روال معمول زندگی مرد، بعد آرزوهایی که برای خانوادهاش داشته است، سپس دلتنگیهای خودش آن گاه خاطرات جبهه و در نهایت آمدن میهمان و شهادتش. باید گفت که حسین احمدخانی در مقام نویسنده و کارگردان و بازیگر توانسته نسبتاً از عهده این مهم برآید. او با تغییر اتفاقاتی که از زبان مرد میشنویم، کنش و واکنشها، تحول حسی، بازی با بدن و صورت، تغییر لحن و بیان و… آن هم بهگونهای که کاراکتر نمایش بیشتر زمان کار را روی ویلچر است، کار سختی را به انجام رسانده است.
طراحی صحنه پرتابل و مبتنی بر اِلِمانها
احمدخانی با نشانههایی که در طراحی صحنه پرتابل و مبتنی بر اِلِمانیاش قرار داده از همان ابتدا پیشزمینه نهایی در مورد مرد به مخاطب میدهد. کپسول اکسیژن در یک تور بالای سرِ شخصیت داستان در هوا معلق است و این نشاندهنده معلق بودن مرد و انتظاری است که او برای شهادت میکشد. زندگی مرد گویی به انتهای خودش رسیده و انگار نفسهای او همراه با روحش در حال پرواز در بالای سر اوست. وسایل آشپزخانه حکایت از آرزوی مرد برای یک زندگی معمولی را دارد که شاید او برای دفاع از اعتقادات و باور و ناموس و وطن فدا کرده؛ زندگی سادهای که هرگز به آن دست نیافته است. درواقع مرد کسی را ندارد و شاید کارش تنها مرور خاطرات و انتظار برای شهادت است.
پوتینهای سربازیای که روی نردبان در گوشه صحنه خودنمایی میکند حاکی از زندگی سربازی اوست و باز هم تأکیدی بر اینکه مرد خود را فدای حفظ آرمانها و اعتقاداتش کرده است؛ پوتینهایی که مقدس است و وسیله معراج او بهسوی آسمان. حسین احمدخانی در جاهایی نیز از تکنیک فاصلهگذاری استفاده و با مخاطب صحبت میکند که درواقع روی سخنش با مخاطب است.
با همه اینها زمان نمایش کمی طولانی به نظر میرسد شاید حرفهایی که با مرضیه دختر خیالیاش میزند و ایضاً ابراز دیگر دغدغههایش شاید بیشازحد لزوم است و در جاهایی اضافه و تکراری مینماید و همین امر موجب میشود که در جاهایی مونوتون جلوه کند و زمان نمایش بالا برود و ریتمهای درونی و بیرونی آن نیز کند شود. به نظر با رفع این چند مورد، احمدخانی به کیفیت بالاتری در نمایش «مرد» میرسید.
منبع: ایران تئاتر – نویسنده: سیدعلی تدین صدوقی