نقد نمایش« اهورا و غول جزیره اشک» به کارگردانی پریوش کامیار
تئاتر آنلاین: اینکه کارگردانی در روزگاری که تئاتر به سوی هر چه تجاری شدن می رود در زمینه حفظ حیوانات زیبا کمیاب ودر حال انقراض ایران مانند گوزن زرد ایرانی و نگهداری از زیست محیط آنها کار کند، ستودنی است و حاکی از دغدغه های خالصانه ودلسوزانه در خصوص حفظ محیط زیست به عنوان مقولهای مهم وحیاتی است.
نمایش « اهورا و غول جزیره اشک » قصه ای ساده دارد. ” گوزن زرد ایرانی ” در جزیره اشک که در ” دریاچه ارومیه ” است نگهداری میشود . این گوزن کمیاب از سوی اهالی جزیره مورد حمایت واحترام است ؛ اما روزی سر و کله غول جزیره که همان شکارچی است پیدا میشود و گوزن را میرباید. اهالی به کمک یکدیگر و البته محیطبان جزیره ،گوزن را از دست غول آزاد نموده و غول را دستگیر میکنند.
قصه برای کودکان نوشته شده اما برای بزرگترها نیز حاوی نکات آموزنده ای است . نمایش میخواهد در خصوص نگهداری و توجه به محیط زیست و رفتار نامناسب انسانها با حیوانات در محل زندگیشان که حفاظت شده نیز هست و ضرورت مراقبت از دشتها و جنگلها یعنی محیط طبیعی این حیوانات و موجودات کمیاب، به کودکان که نسل آینده را تشکیل میدهند آموزشهای لازم را بدهد و آنها را با مفاهیم زیست محیطی آشنا کند.
تمرکز اصلی نمایش بر روی ” گوزن زرد شاخ دار” ایرانی است . اینکه اصولاً در ایران گوزن وجود دارد و اتفاقا جز نمونههای کمیاب گوزن در دنیاست، موضوعی است که مثلاً بنده خودم نمیدانستم؛ چه برسد به کودکان. این آگاهی در خصوص محیط زیست وزیست بوم ایران بسیار دارای اهمیت است از همین رو میگویم که نمایش فوق برای بزرگسالان نیز آموزنده و آگاهی دهنده است. بچهها علاوه برگرفتن اطلاعات درخصوص زیست محیط ایران و موجودات منحصر به فرد آن به صورت غیر مستقیم ونمایشی یاد میگیرند که با تفکر وایمان و توکل به خدا و همفکری و همیاری و همدلی با یکدیگر میتوانند حتی دربرابر غول هم بایستند. غول در اینجا نشانه آدمهای بد وشخصیت منفی قصه است؛ اما نکته ای که در این مورد باید گفت این است که غول قصه سیاه ، تک بعدی وکاملا بد و منفی ترسیم نشده است. نمایش به ما نشان میدهد که حتی غولها هم نکات مثبتی میتوانند داشته باشند. کودکان به لحاظ ضمیر پاک و نفس عاری از گناهشان مانند بزرگترها نیستند که همه چیز را سیاه وتک بعدی و بد وزشت ببینند. غول نزد آنها هم میتواند صاحب وجوهی مثبت و حداقل خاکستری باشد نه سیاه سیاه با سپید سپید . به همین دلیل غول نمایش بیشتر از اینکه ترسناک باشد نادان است و ابله؛ و شاید اگر تعلیم ببیند و درست به او آموزش داده شود دیگر کارهای زشت وناپسند نکند. این موجب شده که در نزد کودکان به لحاظ باطن وذات و دید پاکی که دارند غول قصه خیلی بد و زشت جلوه نکند و لذا آنان بتوانند با او نیز ارتباط بر قرار کنند.
از همه مهمتر اینکه نباید ترس را در جان کودکان ریخت؛ که اینگونه آنها شجاعت مقابله و مبارزه با بدیها وآدمهای زشت و بد طینت و بدجنس وخلافکار را از دست میدهند. از همین رو پرداخت شخصیت غول که بخش اصلی ماجراست درست از کار درآمده وبه کودکان شجاعت مبارزه با او را میدهد؛ اینکه نباید از چیزی ترسید حتی اگر غول باشد و میتوان و باید با شجاعت وهمفکری و ایمان با او مبارزه کرد و از میدان به درش کرد. مبارزه با یک موجود نادان و ابله آسان است و میتوان به او پیروز شد . این خود شجاعت و استفاده از تفکر و اندیشه و همکاری با یکدیگر در برابر بدیها و زشتیها را به بچهها میآموزد .
بازیهای نمایش نسبتاً روان است و بازیگران چه بزرگسال چه نوجوانان و چه خردسال همگی روان و راحت بازی میکنند. بخشهای طنز و موزیکال و اشعار نمایش نیز خوب از آب درآمده، البته میشد برای گوزن و دریاچه حرکات و میزان دراماتیزهتری برابر با شخصیتهایی که دارند طراحی کرد تا در جاهایی از نمایش ایستا و با حرکات تکراری جلوه نکنند.
درپایان باید گفت حمایت ازاین کارها جزء واجبات ارگانها وسازمان های ذی ربط و مسئولین تئاتر است. زیرا اگر از کودکی بر روی نسل آینده سرمایه گذاری نماییم و از پتانسیل تئاتر و نمایش بهره کافی و وافی را در این خصوص ببریم، یعنی آموزش و آگاهی دادن در زمینههای مختلف زندگی و رفتارهای مناسب اجتماعی، مطمئن باشید که در آینده ای که خیلی هم دور نیست هزینههای سربار بسیار کمتری خواهیم داشت واین سرمایه گذاری فرهنگی و هنری در نسل آینده به سرعت وبه درستی جواب خواهد داد و به نوعی درنزد آنان نهادینه خواهد شد. حفظ ” زیست محیط ایران ” در جای جای این سرزمین کهن امری بسیار مهم و حیاتی و وظیفه همه ایرانیان است . این مهم را کودکان باید از همان دوران کودکی که شخصیت آنان در حال شکل گیری است فرا بگیرند و به آن باور داشته باشند و آگاهیهای لازم به آنان داه شود. هیچ راهی و هیچ وسیله ای بهترو کارآمدتر از تئاتر و نمایش در این امور وبه ویژه در امر آموزش در زمینههای مختلف اجتماعی نیست . تئاتر از فیلم تأثیرگذارتر است زیرا زنده است و نفس به نفس به گونه ای که درجسم جان مخاطبش نفوذ میکند و ماندگار میشود . لذا حمایت و کمک های مادی و معنوی از گروههایی که چنین کارهایی را به روی صحنه میبرند مانند همین نمایش ضروری و اجتناب ناپذیربه نظر میرسد . چنانچه درکودکی به نسل آینده آموزشهای لازم درهمه زمینهها توسط هنر ارزنده تئاتر و نمایش داده شود و در این خصوص حمایتها و هزینههای لازم به عمل آید. مطمئن باشید که در آینده از هزینههای هنگفت و تأسف خوردنهایی که دیگر سودی نخواهند داشت جهت جلوگیری ویا رفع خسارات وارده به زیست محیط و حیوانات منحصر به فرد کشور جلوگیری خواهد شد .یادمان نرود بعضی از این خسارات وارده دیگر جبران نا پذیر هستند. مثلاً اگر نسل همین گوزن زرد ایرانی که تنها چند عدد آن هم به تعداد انگشتان یک دست از آن باقی مانده توسط ما انسانها منقرض شود هرگز جبران پذیر نخواهد بود .
در انتها به کارگردان این نمایش پریوش کامیار و تهیه کننده نعیم بختیاری برای چنین نمایش ارزنده ای خسته نباشید می گویم و متذکرمی شوم نمایشهایی اینگونه که جهت آگاهی برای نسل حاضر و آینده سازان این مرزوبوم ضروری می نما ید بایسته است که حمایت شوند و تبلیغات لازم برای آن به صورت رایگان توسط سازمانها و ارگان های ذی ربط انجام پذیرد تا تعداد مخاطبان بیشتری به نظاره آن بنشینند . نمایشی که آگاهی دهنده است وبرای حفظ زیست محیط وحیوانات منحصر به فرد وکمیاب کشورمان ضروری مینماید . لذا دیدن نمایش فوق را به همگان توصیه مینمایم.
ایران تئاتر، سید علی تدین صدوقی