نقد فرمالیستی بر نمایش کچلو به کارگردانی رضا کشاورز
رضا آشفته: کچلو برگرفته از افسانۀ حسنکچل است که به شیوه تلفیقی نمایشهای ایرانی و پانتومیم اجراشده است. به عبارت بهتر این نمایش بر آن است که به موضوعی بپردازد که بیشتر برای سنین نوجوانی و جوانی که مرحلۀ بلوغ جنسی و فکری و همچنین استقلال در محیط را در پیش خواهند گرفت، مناسبتر باشد.
رضا آشفته: کچلو برگرفته از افسانۀ حسنکچل است که به شیوه تلفیقی نمایشهای ایرانی و پانتومیم اجراشده است. به عبارت بهتر این نمایش بر آن است که به موضوعی بپردازد که بیشتر برای سنین نوجوانی و جوانی که مرحلۀ بلوغ جنسی و فکری و همچنین استقلال در محیط را در پیش خواهند گرفت، مناسبتر باشد.
حسنکچل در میان افسانهها و قصههای ایرانی، یکی از مشهورترین آنهاست که هنوز هم میتواند کارکرد داشته باشد. به همین دلیل نیز افرادی چون علی حاتمی و بهروز غریب پور بر اساس آن نمایش (حسنکچل نوشتۀ علی حاتمی و کار داود رشیدی) و فیلم ساختهاند.
داستان دربارۀ کودکی است که با مرگ مادرش چشم به دنیا میگذارد اما پدرش کچلو را بهتنهایی بزرگ میکند و برای اینکه او را شاد کند چندان به زحمتش نمیاندازد. حسنکچل هم لوس و تنبل بار میآید اما او عاشق سیب است و پدرش برای اینکه او را از خانه بیرون بیاورد سر راهش سیب میگذارد وبرمی دارد و همینکه رفت بیرون با اردنگی پرتش میکند برود پی بختش… کچلو باید کار کند اما کار کردن بلد نیست چون تابهحال کارنکرده پس هر جا برود مایۀ دردسر و رسوایی است. او گرسنه است و پدرش هم شب او را به خانه راه نداده است و درراه دختر سیب فروشی را میبیند که به او سیب میدهد اما پولی برای خریدنش ندارد. برای همین دختر دلش میسوزد و سیبهایی را رایگان در اختیارش میگذارد. بعد زن جادوگر میآید و سیبهای دختر را بهزور میگیرد و کاری میکند که تن دختر به خارش بیفتد. کچلو برای جبران باید خوبی کند و به داد دختر برسد. او باید ابتدا دختر را از چنگال جادوگر دربیاورد و بعد به جنگ غولها برود و … کچلو رفتهرفته از پس خودش برمیآید و میتواند زندگیاش را اداره کند و تا با دختر دلخواهش همان دختر سیب فروش ازدواج کند.
آنچه بهعنوان نمایشنامه شکلگرفته نه آن شکل افسانه است و نه در تبدیل به متن پیکرۀ خطی یا ارسطویی را به شکل درستش در پیشگرفته است؛ بنابراین اگر لغزشی در ارتباط هست و آنچه باید القا شود شکل کامل به خود نمیبیند… از همین متن است که به ازای نقاط عطف و اوج درست بیاننشده است و همچنین روال شخصیتپردازی و قهرمان سازی برای کچلو بهدرستی مسیر قصه در نمایش طی طریق نشده است اما بااینوجود کارگردان در شکل اجرایی زحمات بسیار و بهقاعده ای کشیده است که هم برای مخاطب تازگی دارد و هم میتواند عامل مستقلی برای جذب مخاطب و لذت بردن از کار باشد و اگر متن نیز به معنای حقیقیاش مکمل نمایش کچلو میشد حتماً باکاری بادوام روبرو میشدیم.
به لحاظ اجرایی کارگردان به دنبال تلفیق شیوههای ایرانی چون کچلک بازی و لالبازی و غربی چون میم و پانتومیم بوده است.
حسنکچل؛ نمونهای از کچلک بازی است. او جوانی فقیر است که مرتب به خواستگاری دختری غنی میرود و هر بار ضمن فحش و دعوا با پدر دختر از میدان به در میرود و بازمیگردد. (بیضایی، ۱۳۷۹: ۱۶۰)
همچنین دربارۀ کچلک بازی باید گفت:
از شاخههای نمایشی تقلید که از دورۀ زندیه پیدا شد که دورۀ رونق کار مقلدان و کار آنها در قهوهخانههاست. شخصیت اصلی این نمایش کچل است… در این نوع تقلید ضمن نشان دادن مقاصد سطحی مردم، افراد طماع و مال دوست مورد هجو قرار میگرفتند. (همان، ۱۶۰- ۱۵۸)
لالبازی در نمایشهای ایرانی سابقۀ دیرینه دارد که از همه معروفتر در جشن تیرماسیزده یا تیرگان است. در نمایشهای باران خواهی نیز از انداختن شخص لال به آب و آواز او تا بارش باران سخن رفته است. (آقا عباسی، ۱۳۹۱: ۵۰۷)
البته در نمایش کچلو فرمهای ایرانی از آن شکل مستقل بیرون آمده و جزئی از بدنه ۀ اجراشده است و این آمیزش شکلهای مختلف است که بیانگر تحولات اساسی در کلیت اجراست. همچنین در زمینهی میم و پانتومیم نیز اتفاق مشترکی افتاده است:
میم* به معنای تقلید است و بهنوعی کمدی گفته میشود که «در آن هنرپیشه بهوسیلۀ حرکات، اعمال و احساسات را بیان کند بدون آنکه سخنی بگوید.» (خلج، ۱۳۸۹: ۳۱)
پانتومیم** «تئاتر خاموش» و یا «هنر گفتگوی بدون کلام» است. تأکید پانتومیم بر طرح احساسات و مفاهیمی است که هرگز با کلام به بیان درنمیآیند. (خمسه، ۱۳۸۷: ۳۵)
و دربارۀ فرق این دو باید گفت که؛
در یونان باستان «میم» بهنوعی کمدی واقعگرا اطلاق میشد که زندگی و اخلاق جامعه را بیپروا نشان میداد و گاه به سخره میگرفت. (خلج، ۱۳۸۹: ۳۲) و مضامین مورداستفاده در پانتومیم از کمدی تا تراژدی تنوع دارد و تنها با تجسم در بدن بازیگر است که بیان میشود. درعینحال باید پانتومیم را کهنترین شکل نمایش دانست، زیرا از «زبان بدن» که قدیمیترین و مهمترین ابزاری ارتباطی محسوب میشود، جسته است. «زبان بدن» همراه بشر زاده شد و پیش از تکامل آوای بشری هرروز بهعنوان بخشی از نیاز بشر برای بیان نمایش تکاملیافته است. (خمسه، ۱۳۸۷: ۳۶)
بهاینترتیب درمییابیم که رضا کشاورز بر آن بوده که در یک اجرا توانمندیهای خود را به نمایش بگذارد. در اینجا میبینیم که یک افسانۀ ایرانی در شمایلی امروزی بر آن است که ما نسبت به نیازهای مهمی چون کار و ازدواج آشنا کند و ایکاش در تالاری بهجز ایرانشهر که هیچ مخاطب نوجوانی ندارد، اجرا میشد.
علاوه بر موارد بالا رقص هم در آن کارکرد درستی یافته است تا مجموعهای از حرکات بدون کلام و با سیطره یافتن بیان بدنی بشود آنچه لازم است دیده شود و این توان اجرا را بالا میبرد و ایکاش در رجعت به افسانه قالب درستتری را به لحاظ متن انتخاب میشد آنگاه دامنۀ تأثیر بیشتر میشد.
در این نمایش بازیگران حضور مؤثری دارند و میتوانند با آنچه برای بیان بدنی امتیاز محسوب شود دادهپردازی کنند ضمن ارائه مفاهیم در ایجاد یک کل استعار یک نیز بکوشند. در ضمن حضور بازیگران به دلیل رعایت درست این فرمها در هرلحظه بیانگر حضور خلاقهشان خواهد کرد.
طراحی صحنه پیام فروتن نیز خلاقیت ویژهای برای ایجاد تصاویر و فضاسازی دارد چون هر چهاردر قدیمی میتوانند در ترکیبهای متعدد فضاهای مختلفی را به تماشا بگذارند. یک بازار و کوچه و گذر و محل کار و محلۀ غولها و از این موارد که بهسادگی در ترکیب آنها با نور و حرکت بازیگران القاگر مکانهای گوناگون خواهند بود؛ بنابراین طراحی صحنه نیز در اختیار اجراست که بشود همان نیازهای شکل اجرایی را برآورده سازند که در آن شکل بنا بر حرکت و ایجاد تصاویر تأثیرگذار خواهد بود.
این نمایش میتواند با این فرم و شمایل خلاق تماشاگرش که میتواند یک نوجوان به بلوغ رسیده باشد که به دنبال کار و درس و ازدواج و امثالهم است، تحت تأثیر قرار دهد؛ یعنی فرم سوار بر محتواست و میتواند کارکردی تأثیرگذار داشته باشد بنابراین بهدرستی بناشده است و البته در استفاده از متن یا افسانه همچنان میتواند شکل بهتری را تصور کرد.
باید که از کچلو حمایت شود چون در حال حاضر به دلیل نیافتن مخاطب حیف شده است و باید در سالنهای دیگر اجرا شود.
پینوشت:
*mime
**pantomime
منابع:
آقا عباسی، یدالله، (۱۳۹۱)، دانشنامۀ نمایش ایرانی، تهران، انتشارات قطره و کرمان، انتشارت دانشگاه باهنر.
بیضایی، بهرام، (۱۳۷۹)، نمایش در ایران، تهران، روشنگران و مطالعات زنان.
خلج، منصور، (۱۳۸۹)، تئاتر و نشانهها، تهران، انتشارات سوره مهر.
خمسه، علیرضا (۱۳۸۷)، بازی در سکوت، به کوشش فرهاد بازیان، مقاله: پانتومیم، تهران، انتشارات سوره مهر.
ارسال دیدگاه