» تئاتر ایران » مبادا که چراغ سنگلج خاموش شود
تئاتر ایران

مبادا که چراغ سنگلج خاموش شود

آبان 29, 1391 1

اتابک نادری از هنرمندان عرصه تئاتر کشورمان است که در حیطه مدیریتی خلاق و پرتلاش است و حدود چهار سال سابقه مدیریتی او در تماشاخانه سنگلج و ایجاد تغییرات مثبتی که در این تماشاخانه رخ داد گویای کارنامه کاری اوست.

نادری، که هفته گذشته پس از حدود یک سال کناره گیری از مدیریت این تماشاخانه، مجددا با حکم قادر آشنا مدیرکل هنرهای نمایشی، به این سمت منصوب شد، مدت دو سال است که در مورد طرح توسعه تماشاخانه سنگلج با شهرداری تهران وارد مذاکره شده است.

گفت و گو با اتابک نادری درباره آخرین اتفاقات و برنامه هایی که وی برای توسعه تماشاخانه سنگلج دارد، می خوانید:

طرح توسعه تماشاخانه سنگلج چه مرحله ای را پشت سر گذاشته است؟
این طرح اردیبهشت ماه سال 90 مطبوعاتی شد، ولی ما از آبان سال 89 آن را به سیستم اجرایی و اداری کشاندیم.

یعنی نامه نگاری های اداری از آن زمان آغاز شد؟
بله. من این طرح را خدمت استاد عزت الله انتظامی، که در آن زمان عضو شورای عالی خانه هنرمندان ایران بودند، ارائه کردم و با ایشان به عنوان هنرمند پیشکسوت این عرصه صحبت کردم و ایشان هم این نظر را داشتند که این طرح، طرحی است که می تواند پاسخگوی نیازهای فعلی و حتی آینده تئاتر کشور و نسل بعدی تئاتر سنگلج باشد. ایشان روی طرح من نامه ای را خطاب به دکتر قالیباف، شهردار محترم تهران مرقوم فرمودند.

به خاطر دارم که این نامه رسانه ای هم شد.
بله، این نامه نخستین نامه بود که البته تیرماه سال 90 آن را رسانه ای کردیم و تا قبل از آن رسانه ای نشده بود. این نامه برای آقای دکتر ایازی، معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، ارسال شد و ایشان نامه را به کارشناسان اداره کل فرهنگی خودشان در معاونت ارائه کردند و بررسی هایی صورت گرفت که نظر مثبت داشتند. نامه مجددا به شرکت توسعه فضاهای فرهنگی ارائه شد که آیا این طرح قابلیت اجرای فیزیکی دارد که در این شرکت نیز موافقت شده بود، زیرا در توسعه فضاهای فرهنگی منطقه این طرح را دیده ایم، ولی به این شکل ارائه شده درنظر نداشتیم؛ به هر حال قصد داریم چنین کاری را انجام دهیم. با بررسی های لازم از اداره حقوقی استعلام شد که ساختمان جنبی تماشاخانه سنگلج را برای تغییر کاربری می خواهیم و دکتر نوروزی، که از مدیران فرهنگ دوست اند، در جواب گفتند که برای من خیلی سخت است که اداره کل از خیابان بهشت به مثلا یک چهارراه آن سوتر نقل مکان کند، زیرا دعاوی حقوقی و امور کیفری و قضایی شهرداری در این اداره کل انجام می شود که درست در همسایگی دیوان عدالت اداری و دادگاه نیز در انتهای خیابان بهشت قرار دارد. دکتر نوروزی گفتند که بنده و همکارانم، که کارشناسان و وکلای شهرداری هستیم، برای حضور در جلسات دادگاهی ظرف پنج دقیقه به ساختمان موردنظر می رسیم و برایمان سخت است که دو چهارراه آن سوتر برویم، ولی سهیم شدن در این کاری که شما و استاد انتظامی فرمودند کار فرهنگی ماندگاری است بسیار ارزشمند است و می خواهیم کمکتان کنیم. من خدا را شکر می کنم که در فضاهای اداری و مدیریتی ما چنین نگاه های فرهنگ دوستانه ای وجود دارد و من  از راه دور به این بزرگوار تعظیم می کنم که چنین ذهنیت فرهنگی دارند.

و نتیجه امر چه شد؟
پس از نظر مثبت دوستان به تیرماه سال 90 رسید که این خبر را مطبوعاتی کردیم و دکتر قالیباف هم نظر مثبتی داشت و استاد انتظامی نیز رسما از شهرداری و مدیریت فرهنگی درخواست کرد و خطاب به ایشان گفت که مباد آن روز که چراغ تئاتر سنگلج مثل چراغ های تئاترهای لاله زار خاموش شود.
خوشبختانه بازتاب خوبی در شهرداری داشت و شهرداری با آغوش باز از این مسئله استقبال کرد، ولی متاسفانه مشغله ای که در سال 90 داشتم و همزمان مدیر تئاتر استان های کشور و دبیر اجرایی سی امین جشنواره تئاتر فجر بودم، به غیر از یکی دو جلسه ای که با دکتر مجید سرسنگی، مشاور هنری شهرداری تهران، داشتم نتوانستم مسئله را پیگیری کنم و این مسئله قدری در سکوت گذشت تا سال 91.

ولی امسال این پیگیری پررنگ تر شد.
بله. در اوایل سال جاری با توجه به اینکه از سمت امور استان های اداره کل هنرهای نمایشی استعفا داده بودم و به عنوان مشاور در اداره کل خدمت می کردم، این فرصت را یافتم که مجددا پیگیر باشم و نظرات هم در این زمینه مثبت بود.
پس از پیگیری های لازم شهرداری اعلام کرد که این مسئله و ضرورت ایجاد توسعه فضای فرهنگی در شهر تهران مشکلی ندارد و سنگلج نیز به عنوان قدیمی ترین تماشاخانه فعال با بافتی قدیمی در شهر تهران لازم است که رنگ و لعابی به خود بگیرد.

ظاهرا هنرمندان طوماری را در این زمینه به امضاء رساندند.
بله، هنرمندان نیز این مسئله را پیگیری کردند و 397 هنرمند سرشناس و فعال تئاتر کشور به حمایت از استاد انتظامی طوماری را خطاب به دکتر قالیباف امضاء کردند و شهردار محترم تهران مجددا دستور پیگیری و ارسال گزارش را دادند. نظرات مثبت بود که برای اجرایی شدن این طرح دستور صادر شود. استاد انتظامی نیز نامه دوم خود را نوشتند که خطاب به شهردار محترم چنین بود که : علی رغم پروژه های عمرانی بزرگی که شما دارید و به ساخت و ساز کلان شهر تهران مشغولید، دغدغه شما به فعالیت های هنری ستودنی است و من از روی این دغدغه است که به خودم جرئت می دهم مجددا از شما بخواهم طرح توسعه سنگلج را به مرحله اجرا برسانید. بی شک کارهای شما نزد پروردگار ارج خواهد داشت و من دستتان را می فشارم.
این نامه خیلی تاثیرگذار بود و سپس استاد داوود رشیدی نامه ای مشابه را خطاب به دکتر قالیباف نوشتند و هنرمندان دیگری مثل بهزاد فراهانی، ایرج راد و استاد جمشید مشایخی نیز حمایت کردند.

بنابراین شهرداری تهران نسبت به این پروژه نگاه مثبتی دارد؟
بله، آنچه مسلم است نیت مثبت و نگاه مهربان شهرداری به این پروژه است که وظیفه خود می داند و به خواسته های ارزشمند جامعه هنر کشور به طور ارزنده پاسخ می دهد.

با توجه به نگاه مثبتی که دکتر قالیباف در مورد طرح توسعه تماشاخانه سنگلج دارد فکر می کنید ما امسال خبر خوش الحاق ساختمان جنبی این تماشاخانه را دریافت کنیم؟
این خبر هدیه ای بزرگ است که باید شهردار زمان آن را مشخص کند، ولی با توجه به زمانبندی ای که برای ساخت و ساز و تغییرات وجود دارد، فکر نمی کنم تا آخر امسال به صورت کامل اجرایی شود. خیلی امیدوارم که به لطف خداوند و همت مدیران تلاشگر در مجموعه خودمان و مجموعه شهرداری تهران این طرح در اردیبهشت یا خردادماه سال 92 به مرحله اجرا برسد.
مسئله ای که برای من حائز اهمیت است نگاه کلان فرهنگی است که در این پروژه موج می زند. این طرح خارج از مناسبات سیاسی و اداری مطرح شده و خواسته هنرمندان است و طرح این مسئله برای یک مکان تاریخی، که نسل هایی در آن زحمت کشیده اند و باید به نسل های بعدی نیز منتقل شود در نظر گرفته شده است. خیلی جالب است که مدیریت شهرداری نیز بر این مسئله تاکید دارد که سنگلج را مربوط به اداره یا وزارتخانه خاصی نمی بیند و این نشان دهنده نگاه فرهنگی مدیریتی شهرداری بر ماندگاری این حرکت است.
همه می دانیم که کار فرهنگی کار ماندگاری است و در دراز مدت جواب می دهد و مانا ترین حرکت است و ماناترین تاثیر را خواهد داشت.

با توجه به اینکه ساختمان جنبی به لحاظ شکل ظاهری و نمای بیرونی با تماشاخانه سنگلج متفاوت است، چه برنامه ای برای آن دارید؟
بارزترین فعالیت های فرهنگی و توسعه های فرهنگی شهری، که طی چند سال اخیر شکل گرفته، “باغ موزه دفاع مقدس” یا “باغ موزه قصر” است که اخیرا افتتحاح شد.

آقای شهردار برای خرید و تغییر کاربری زندان اوین هم اعلام آمادگی کردند.
بله. شما در نظر بگیرید یک زندان با فضای ناخوشایند، که شاید خیلی ها نمی توانند نام آن را به زبان بیاورند، تبدیل به واژه زیبایی چون “باغ موزه قصر” شده است. این مسئله مرا به یاد جمله ای در دومین نامه استاد انتظامی خطاب به دکتر قالیباف  می اندازد که گفته بودند: از آنجا که من به مدیریت و توانمندی های شما و گروهتان ایمان دارم، که هر طرح محالی را به بهترین شکل ممکن انجام می دهید، از شما می خواهم که تماشاخانه سنگلج توسعه پیدا کند.
ساختمان جنبی یک فضای کاملا اداری است و بخشی از آن نیز مسکونی بوده که بعدها به این ساختمان اضافه شده است. ما قصد تخریب آن را نداریم، ولی نمای آن با استفاده از مهندسان خلاق شهرداری تغییر می کند.

در مورد فضای داخلی این ساختمان چه تصمیم و طرحی دارید؟
در طبقه همکف این ساختمان یک فضای رستوران وجود دارد که می تواند به یک “بلک باکس” تبدیل شود و سالن انتظاری که هم برای این سالن مورد استفاده قرار گیرد و هم برای سالن اصلی تماشاخانه سنگلج استفاده شود، زیرا ظرفیت سالن اصلی تماشاخانه سنگلج برای 256 تماشاگر طراحی شده و در روزهای سرد سال سالن انتظار گنجایش این جمعیت را ندارد.
همچنین حیاطی در این ساختمان وجود دارد که برای اجرای تعزیه درنظر گرفته شده است تا خیمه عاشورا را برپا کنیم و اجراهای میدانی را نیز در آن داشته باشیم.

آیا این خیمه چیزی شبیه به طراحی ای است که برای تالار محراب درنظر گرفته شده یا متفاوت است؟
فکر می کنم طراحی که برای تالار محراب درنظر گرفته شده کاربری آن را محدود کرده است و به نظر من بهتر است طراحی ای برگرفته از معماری ایرانی داشته باشیم که شکل آمفی تئاتر داشته باشد، همراه با پلکانی با سقفی روباز که به صورت خیمه های متحرک سقفی پارچه ای داشته شد.

بنابریان صرفا اجرای تعزیه و اجراهای محیطی را برای این مکان، که در حیاط ساختمان جدید قرار دارد، درنظر دارید.
ما می توانیم کاربری  آن را افزایش دهیم و شب های شعر و شب های تئاتر نیز در آن برگزار کنیم.

به این ترتیب در مورد معماری  این بخش، چیزی شبیه به تکیه دولت را مدنظر قرار دارید.
بله، به نظر من بهتر است شکل آن به صورتی باشد که بتوانیم به یک معماری مدرن نیز برسیم.

درمورد طبقات فوقانی چه برنامه ای دارید؟
در طبقات فوقانی دیوارهای اتاق ها جابجا می شود و پنج پلاتوی استاندارد تئاتر به وجود می آوریم که شامل پلاتوهای بزرگ برای نمایش های پر پرسوناژ و پلاتوهای کوچک برای نمایشنامه خوانی و . . . است.
در طبقه آخر این ساختمان نیز، تمام دیوارها برداشته می شود و به صورت یک گالری درست خواهد شد که “موزه تئاتر تهران” را در آن به وجود می آوریم. درحال حاضر ما در سنگلج بیش از صد قطعه عکس به دیوارها نصب کرده ایم و اسناد اداری و دست نوشته های نمایشنامه های قبل از انقلاب را داریم که در آن زمان برای شورای سنگلج ارائه کرده بودند و یکسری هم تصاویر و وسایل وجود دارد که طبیعتا همانند آن ها نیز در آرشیو شخصی اشخاص وجود دارد و با ایجاد این موزه می توان آن ها را به نمایش گذاشت.
ضمن اینکه این سالن می تواند خاصیت های دیگری نیز داشته باشد و ما نشست های نقد و بررسی و پژوهشی را نیز می توانیم در آن برگزار کنیم. این مسئله تماشاخانه سنگلج را از یک سالن نمایش تبدیل به یک مرکز حرفه ای تئاتر می کند.

طبیعتا با پلاتوهای تمرینی ای که درنظر دارید، از بار ترافیکی اداره برنامه های تئاتر، که صرفا به یک مکان تمرین تبدیل شده است، نیز کاسته می شود.
بله، یکی از عمده ترین مشکلات ما برای تولید آثار حرفه ای و حتی تجربی، مسئله کمبود مکان تمرین است و به خصوص با وضعیت کنونی که گریبانگیر اداره تئاتر است و تراکم کاری گروه ها در این چند ماهه که می خواهند آثارشان را برای جشنواره تئاتر فجر ارائه کنند نیز زیاد شده است.
به یاری خدا برای نظام مدیریتی و اجرایی این بخش نیز طرح هایی که برای تئاتر ایرانی منحصر به فرد است برای اولین بار ارائه خواهد شد و در این زمینه از مشاوره بزرگان و دوستان خوبی بهره مند می شوم. اگر این مجموعه ملحق شود می توانیم حدود 1200 نفر را تا آخر سال پوشش دهیم و این موجب اشتغال زایی می شود.
ما اینجا با داشتن دو سالن، هم می توانیم جشنواره های مختلفی را پوشش دهیم و هم یک سرویس دهی بالا و افزایش بهره وری برای ارائه به تماشاگر داشته باشیم.

جالب است که در کنار سالن اصلی سنگلج که به شکل کلاسیک است،  ایجاد یک سالن بلک باکس را نیز درنظر دارید. قدری هم در این مورد توضیح دهید.
اینجا باید دید که چه تعریفی از تئاتر ایرانی و تئاتر ملی داریم. درست است که تئاتر ایرانی ما از تئاترهای تخت حوضی شروع شده است، ولی در زمانی که تماشاخانه سنگلج متولد شد این تعریف در دهه چهل به شکل دیگری مطرح شد و ما از تئاترهای روحوضی به تئاترهایی مثل “افعی طلایی”، “آنجاکه ماهی ها سنگ می شوند”، “آی باکلاه آی بی کلاه”، ” پهلوان اکبر می میرد”، ” آسید کاظم” و . . . رسیدیم و درحقیقت تئاتر ملی ما پوست اندازی کرد.
نسل جدید و یک فکر جدید ایرانی در حال ورود به تئاتر ایران است که اندیشه تئاتر ایرانی دارد. تئاتر ایرانی تئاتری مبتنی بر فکر ایرانی، قصص تاریخی، فرهنگی و فلسفی ایرانی و مذهبی است. با این تعبیر می توانیم شاهد اجرای آثاری از این دست در بلک باکس سنگلج باشیم.
در یکی از بندهای مصوبات شورای عالی، دستگاه های فرهنگی مثل شهرداری، صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی و دستگاه هایی که در امور نمایشی کشور دخیل اند، مکلف به تغییر و اصلاح ذائقه تماشاگران شده اند. این همان چیزی است که ما در مدیریت تئاتر سنگلج روی آن کار می کنیم. ما باید تنوع محصولمان را بالا ببریم تا مخاطب قدرت انتخاب داشته باشد و در این زمان است که رونق مجموعه های فرهنگی را شاهد خواهیم بود.

گفت و گو: پیمان شیخی – ایران تئاتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×