شورای حمایت؛ تقویت یا تضعیف تئاتر؟
روزهای گذشته و با توجه به بیانیه خانه تئاتر و سخنان مدیرکل هنرهای نمایشی در خصوص شورای حمایت و نحوه حمایت از گروههای نمایشی و همچنین سخنان معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بدو شروع فعالیت شورا، عملکرد و صلاحیت تصمیم گیری این شورا برای حمایت از گروههای نمایشی سؤال برانگیز شده است.
خردادماه سال 89 بود که حمید شاهآبادی معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی طی مصاحبهای مطبوعاتی اعلام کرد که ساز و کار جدیدی با عنوان شورای حمایت از تولید آثار نمایشی از مهرماه همان سال شکل گرفته و آغاز به کار خواهد کرد. البته در گفتگویی دیگر اعلام شد که به دلیل اهمیت تدوین آییننامه این شورا، فعالیت شورای حمایت از آبانماه سال 89 آغاز خواهد شد.
شیوهنامه شورای حمایت انگیزه گروه تئاتری و مخاطب را تقویت میکند
معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دیماه سال 89 در گفتگویی با مهر درباره دلایل تدوین شیوهنامه شورای حمایت گفت: رکن این شیوهنامه حمایت تقویت انگیزه تمام عوامل مؤثر در ارتقاء هدف متعالی و رسیدن به تئاتر است. شیوهنامه شورای حمایت این کار را میکند. شیوهنامه انگیزه گروه تئاتری، مخاطب و تمام عوامل بسترساز حوزه مربوطه را تقویت میکند لذا ما میتوانیم رسیدن به این آینده روشنتر را جهت گذاری کنیم.
طی ماههای گذشته واکنشهای بسیاری از سوی هنرمندان و گروههای تئاتری در خصوص عملکرد شورای حمایت از تولید آثار نمایشی ایجاد شد و بسیاری از هنرمندان معتقد بودند که این عملکرد مناسب و تأثیرگذار نیست. اما جدا از واکنش و اظهار نظر هنرمندان تئاتر، بررسی آمار حمایتهای انجام شده از آثار نمایشی و میزان استقبال مخاطبان از آنها بیانگر عملکرد ضعیف شورای حمایت و تصمیمگیری و حمایت بدون کارشناسی از برخی آثار نمایشی بوده است.
برای اثبات این مدعا میتوان به برخی آثاری که در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر با حمایتهای بالا تولید و اجرا شدند ولی در جذب مخاطب موفق نبودند اشاره کرد. برای نمونه نمایش “سیاست خواجه” به کارگردانی عظیم موسوی و نمایش “ساقی” به کارگردانی امیر دژاکام آثاری بودند که توسط شورای حمایت با مبالغ بالایی مورد حمایت قرار گرفتند اما در جذب مخاطب موفق نبودند.
منعقد نشدن قرارداد با کارگردان پیش از اجرا بیمعنی است
شاهآبادی در گفتگوی مذکور درباره نحوه حمایت از آثار نمایشی تأکید کرد: منعقد نشدن قرارداد با کارگردان پیش از اجرا بیمعنی است. حتی یک نویسنده بعد از بستن قرارداد با ناشر نمیداند که کل تیراژ کتابش به فروش میرود یا به چاپ چندم میرسد. بنابراین حداقلی از کار را عرف و اخلاق کاری ما باید تأمین کند. الآن عدالت برقرار نیست و تئاتر تبدیل شده به حمایت مطلق که البته این مطلق به معنای پول زیاد گرفتن نیست زیرا برای تولید تئاتر تلاش زیادی میشود. آیا این عدالت وجود دارد؟
حمایت از گروهی که مخاطب دارد با گروهی که مخاطب ندارد فرق میکند
وی یادآور شد: ما در شورای حمایت این فرض را نمیگیریم که گیشه فروش نمایش صد در صدی است بلکه کار شورا این است که ارزیابی کند چقدر یک نمایش با نیازهای اجتماعی مخاطب و کشور همخوانی دارد. ما به هیچ عنوان قصد افزایش بهای بلیت را نداریم. اگر گروهی توانست از حمایت مخاطب به عنوان یکی از مؤلفهها برخوردار باشد باید با گروهی که از این حمایت برخوردار نیست فرق داشته باشد. از این طریق آرام آرام قیمت گروهها مشخص میشود.
متأسفانه بارها و بارها دیده شده که آثاری با حمایتهای بالا تولید و اجرا میشوند که در جذب مخاطب موفق نیستند و از سوی دیگر هنرمندان جوان و مستعدی که در جذب مخاطب موفق هستند و آثار خلاقانه و با کیفیتی را به صحنه میبرند از حمایتهای کمتری برخوردارند نظیر همایون غنیزاده، رضا گوران، حمید پورآذری و گروه تئاتر “پاپتیها”، حسن معجونی و گروه تئاتر “لیو” و بسیاری دیگر از هنرمندان مستعد و جوان مقیم تهران و شهرستانها.
مدعای این نظر نیز گفتگوی قادر آشنا مدیرکل هنرهای نمایشی با خبرگزاری مهر است که در آن به حمایتهای انجام شده از برخی آثار نمایشی و میزان فروش و استقبال مخاطبان از آنها اشاره کرده است. وقتی معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیرکل هنرهای نمایشی عملکرد شورای حمایت را مثبت ارزیابی میکنند و آن را برگرفته از خرد جمعی شورا میدانند، آمار ارائه شده از سوی قادر آشنا و بررسی آمار حمایت شده و اجرا شده در سالنهای مختلف این عملکرد را زیر سؤال میبرد.
اگر عملکرد شورا مثبت بوده و خرد جمعی به درستی شکل گرفته چگونه است که از برخی آثار حمایتهای بالای میشود که در جذب مخاطب موفق نیستند و تأثیر بسزایی نیز در روند تئاتر ایران و رشد آن ندارند و از سوی دیگر آثار موفق و با کیفیت به زعم مخاطبان و کارشناسان با کمترین حد حمایت تولید و اجرا میشوند؟
چگونه است که شورای حمایت از نمایش “ویتسک، یک داستان ناتمام” به کارگردانی ناصر حسینیمهر با حضور هنرمندی با سابقه نظیر جعفر والی بدون کمترین حمایت در تالار مولوی اجرا میشود در حالیکه معاون هنری تأکید کرده بود از اجرای آثار نمایشی در خارج از مجموعه تئاتر شهر حمایت بیشتری میشود؟
چگونه است که شورای حمایت از نمایشی مانند “سیاست خواجه” حمایت بالغ بر 150 میلیون تومان دارد که در جذب مخاطب موفق نیست و با اقبال از سوی مخاطبان و منتقدان تئاتر مواجه نمیشود ولی نمایشی که به لحاظ کیفی و جذب مخاطب موفق است از این حمایتها برخوردار نیست؟
شورای حمایت از تولید آثار نمایشی با حمایتهایی که از نمایشها انجام داده و باعث واکنش هنرمندان و به طبع آن مدیریت تئاتر ایران در مقام پاسخگویی شده، نشان داد که متر و معیار مشخص و کارشناسانهای برای تعیین میزان حمایت از هنرمندان و گروههای نمایشی را ندارد. این اختلاف موجود در حمایتها حاکی از نبود نگاه کارشناسانه و عدالت محور در حمایت از تمامی آثار نمایشی است.
طبق آمار ارائه شده از سوی قادر آشنا مدیرکل هنرهای نمایشی اکثر نمایشهایی که با حمایت بالای شورای حمایت به صحنه رفتهاند در مقایسه با آثاری که با کمترین حمایت تولید و اجرا شدهاند، آثار موفقتری نبوده و حتی در فروش و جذب مخاطب شکست خوردهاند.
شورای حمایت با توجه به تصمیم گیریهای خود متونی را در اولویت و حمایت بالا قرارداده که در اجرا توفیقی نداشتند و مشخص نیست که سطح کیفی این آثار چگونه تأیید و هزینه برای آنها برآورد شده است. اگر قرار است حمایتهای بالا برای آثار ناموفق تئاتری وجود داشته باشند چرا نباید این حمایتها برای گروههای دیگر تئاتری نیز وجود داشته باشد.
سؤال مهمی که به ذهن متبادر میشود این است که نحوه تعیین این حمایتها چگونه است و چه تفاوتی با زمانی که یک مدیرکل به صورت انفرادی برای حمایت از گروههای نمایشی تصمیم میگرفت دارد و آیا روند شورای حمایت باعث برقراری عدالت توزیع و تقسیم بودجه بین گروههای نمایشی شده است؟
اینها همه نکات ظریفی است که شورای حمایت برای ارتقای تئاتر کشور باید به آنها توجه داشته باشد.
فریبرز دارایی