رفقا از شرافت حمید لبخنده گفتند
به گزارش تئاتر آنلاین، حمید لبخنده چهرهای ماندگار در میان اهالی فرهنگ و هنر است که چندی پیش چشم از جهان فروبست. شامگاه جمعه ۱ بهمن تعدادی از دوستان و همکاران و فعالان حوزههای سینما، تئاتر و تلویزیون در پردیس تئاتر و موسیقی باغ کتاب گردهم آمدند تا از رفیق سفر کرده خود بگویند و یادش را گرامی بدارند.
در این مراسم چهرههای نامآشنای بسیاری دیده میشد که حمید لبخنده باعث حضورشان در این مراسم بود؛ ابراهیم حقیقی، اکبر زنجانپور، ایرج راد، احترام برومند، حسن فتحی، اسماعیل عفیفه، امین تارخ، منوچهر شاهسواری، محمدعلی سجادی، علی دهکردی، مسعود کرامتی، حسین کیانی، لیلی رشیدی، علیاصغر دشتی، سعید داخ، مسعود فروتن، یکتا ناصر، مصطفی احمدی، آتوسا قلمفرسایی، کاوه سمندریان، علی پویان، رحمان سیفیآزاد، علیرضا تابش، شهرام گیلآبادی، اتابک نادری.
علی دهکردی نه بهعنوان یک مجری بلکه به عنوان یک دوست و هنرمندی که در سریال «مهر و ماه» به کارگردانی حمید لبخنده کار حرفهای خود را شروع کرد، شروع کننده مراسم بود و اجرای آن را بر عهده داشت.
وی یادآور شد: متأسفم یکی از آموزگاران شرافت و اخلاق حرفهای از میان ما رفت و تسلیت واقعی برای من و دیگرانی است که میمانیم و این چهرههای اخلاقگرا را از دست میدهیم.
سپس ابراهیم حقیقی یکی از رفقای قدیمی حمید لبخنده روی صحنه حضور پیدا کرد و به ذکر خاطرات بسیاری از زندهیاد لبخنده پرداخت. وی تأکید کرد: خوشبختم خاطرات خوشی از آدمهای خوب دارم. از حمید لبخنده هیچ خاطره بدی ندارم.
وی با اشاره به آشنایی خود با حمید لبخنده در سال ۱۳۵۰ و همکاریهایی که در عرصه هنر با یکدیگر داشتند و رفاقت صمیمانهای که میانشان شکل گرفته بود، ادامه داد: حمید و من در کنار حمید سمندریان و نمایشهایی که اجرا میکرد، بودیم. وقتی به انتشارات امیرکبیر رفتم طراحی جلد کتابهای احمد محمود را که دایی حمید بود انجام دادم و حتی به همراه حمید نزد این نویسنده بزرگ رفتیم و از او اجازه ساخت فیلمی را بر اساس یکی از آثارش گرفتیم.
حقیقی در ادامه ذکر خاطرات مشترک خود با حمید لبخنده یادآور شد: وقتی به سفر خارج از کشور برای ادامه تحصیل رفتم، آنقدر به حمید اعتماد داشتم که تمام پولم را پیش او گذاشتم تا حمید ماه به ماه پولی برایم ارسال کند. خاطرات خوشی از حمید لبخنده دارم. شبهای خوشی با هم داشتیم که به فیلم و تئاتر میپرداختیم. وقتی حمید سمندریان رستوران ۱۴۱ را راهاندازی کرد حمید لبخنده کمک دست سمندریان و هما روستا بود و در رستوران کار میکرد. حمید سمندریان هم پشت دخل مینشست و مدام پول کم میآورد زیرا از هنرمندانی که وضع مالیشان خوب نبود پول غذا را نمیگرفت. کاوه وقتی به دنیا آمد حمید لبخنده به دلیل درگیریهای کاری حمید سمندریان و هما روستا، مثل پدر از کاوه مراقبت میکرد.
این هنرمند مطرح گرافیک، سینما و تئاتر تصریح کرد: حمید سمندریان در حسرت اجرای «گالیله» چشم از جهان فروبست. یادم میآید تمرینهای «گالیله» را شروع کرد و من و حمید لبخنده در کنارش بودیم ولی پس از مدتی تمرینها متوقف شد و حسرت اجرای اثری درخشان در تئاتر ایران بر دل همه ما ماند.
وی با بیان اینکه حمید لبخنده وقتی به سراغ ساخت سریال رفت آثار درخشانی را خلق کرد، افزود: بعد از درگذشت حمید سمندریان و در همراهی با هما روستا، مدیریت آموزشگاه سمندریان را بر عهده گرفت. وقتی کرونا که آموزشگاه را تعطیل کرد و به حمید لبخنده گفتم سریال و فیلم بساز ولی به من گفت که فیلنامههایی که ارائه داده همه رد شدهاند.
حقیقی در پایان سخنان خود تأکید کرد: حمید لبخنده چشمهای غریبی داشت که مهربانی و ناراحتیاش را میشد در چشمهایش دید. سالها رفاقت کرد و رفاقتش ناب بود.
در ادامه اکبر زنجانپور چهره مطرح سینما، تئاتر و تلویزیون و از رفقای قدیمی حمید لبخنده نیز در یادبود دوست دیریناش سخن گفت. وی در ابتدای سخنان خود یادآور شد: انسان در سنین مختلف، از کودکی تا نوجوانی، از جوانی تا میانسالی و تا پیری ظاهرش با چیزی که در باطنش بوده ربطی به هم ندارند و مدام این ظاهر و درونیات تغییر میکنند. در نهایت وقتی انسان به گورستان میرسد تنها یک نام از او باقی میماند که دیگران با آن نام دربارهاش صحبت و قضاوتش میکنند.
وی تصریح کرد: از روزی که حمید لبخنده را دیدم، جوانی دوست داشتنی بود و حمید طی سالهایی که با هم رفاقت داشتیم اصلاً فرق نکرد بلکه کامل شد و این نشاندهنده شخصیت بزرگ او بود.
در ادامه مراسم یادبود حمید لبخنده، علی دهکردی به ذکر خاطراتی از لبخنده و همچنین ذکر ویژگیهای این هنرمند فقید میپرداخت. وی در این بخش از ایرج راد نیز دعوت کرد تا روی صحنه حضور پیدا کند و از حمید لبخنده بگوید.
ایرج راد با بیان اینکه حضور همه افرادی که در این مراسم حضور پیدا کردهاند از روی دل است نه وظیفه زیرا حمید لبخنده فردی دوستداشتنی بود، تأکید کرد: حمید لبخنده اسطوره شرافت بود. اگر هنرمند شرافت انسانی نداشته باشد نمیتواند بر جامعه و روح انسانها تأثیرگذار باشد. توانمندی، نگاه دقیق و شرافت حمید لبخنده باعث شد تا همه با عشق و علاقه همچون پروانه گرد او باشند. عصبانیت لبخنده را هرگز ندیدم مگر وقتی که حقی ضایع میشد. مسائل فرهنگی و هنری برایش ارزشمند بود. ما اگر تأسف میخوریم به خاطر این است که مردی شرافتمند و قلبی پاک از میانمان رفت.
سپس محمدعلی سجادی نویسنده و کارگردان سینما و یکی دیگر از دوستان و رفقای دیرین حمید لبخنده نیز روی صحنه حضور پیدا کرد و به ذکر خاطرات مشترک خود و لبخنده پرداخت. وی در ادامه یادآور شد: رابطه زیبایی استاد و شاگردی بسیاری زیبایی بین حمید سمندریان و حمید لبخنده بود که واقعاً مثالزدنی است. حمید سمندریان هم همیشه از استادش یاد میکرد. رابطه استاد و شاگردی میان سمندریان و لبخنده ارتباطی پویا بود و لبخنده رابطهای خلاقانه با استاد خود داشت.
وی تأکید کرد: حمید لبخنده اهل هیاهو نبود. یکی از ویژگیهای حمید در کنار شرافت کاری که داشت، به دور از هیاهو بودن او بود. شخصیت با منشی بود. حتی در انتخاب قبر خود نیز بدون هیاهو بود. خبر مرگ حمید پتکی بود بر سر من و هنوز آن را باور نمیکنم.
سجادی در ادامه شعری را که برای لبخنده سروده بود خواند.
حسین کیانی نویسنده و کارگردان تئاتر و یکی از شاگردان حمید سمندریان که به عنوان استاد در آموزشگاه سمندریان فعالیت کرده و دوستی و همکاری صمیمانهای با زندهیاد حمید لبخنده داشته، یکی دیگر از مدعوین روی صحنه بود تا از حمید لبخنده بگوید. وی در این بخش یادداشتی را در خصوص حمید لبخنده قرائت کرد.
همچنین در ادامه نیز علی دهکردی یادداشتی از حسین عاطفی یکی دیگر از دوستان دیرین حمید لبخنده قرائت کرد.
سپس محمد رسول صادقی رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان تئاتر که سابقه مدیریت روابط عمومی در مراکز مختلف هنری از جمله سازمان سینمایی و بنیاد سینمایی فارابی را در کارنامه خود دارد و یکی از دوستان زندهیاد حمید لبخنده بود نیز به ذکر سخنانی درباره این هنرمند فقید پرداخت و گفت: طی سالهایی که در مدیریت سینمایی بودم تلاش کردیم تا یکی از فیلمنامههایی که حمید لبخنده با اصغر عبدالهی نوشته بود ساخته شود ولی مدام به سد شوراهای مختلف برخورد میکرد و حسرت اینکه حمید لبخنده فیلم دیگری بسازد به دل من ماند.
وی تأکید کرد: حمید لبخنده انسانی سالم و به شدت با سواد بود. متأسفانه حمید لبخنده رفت، به فکر زندهها باشید.
منوچهر شاهسواری نیز به دعوت علی دهکردی چهره دیگری بود که روی صحنه حضور پیدا کرد تا از حمید لبخنده بگوید که سالها با او دوستی و همکاری داشت. من به عنوان دوست حمید اینجا هستم و فکر میکنم شاید یکی از کسانی که بیشترین کار را با او داشت من بودم. دوستی من و حمید به واسطه حمید سمندریان و هما روستا شکل گرفت.
وی یادآور شد: عجیب است هر کسی از حمید لبخنده حرف زد از هما روستا و حمید سمندریان نیز یاد کرد. در اینجا باید بگویم یاد احمد آقالو هم بخیر که یکی از دوستان صمیمی حمید لبخنده بود.
شاهسواری تأکید کرد: حمید از تباری میآید که به شدت به آن نیاز داریم. در وضعیت ناموجود همه شناسههای انسانی و حرفهای گم و گور هستند ولی حمید همه شناسهها نظیر مهربانی، تعهد و شرافت را داشت. اهل هیاهو نبود، اهل متن بود و نیازمند حاشیه نبود. حاشیه برای آنهایی است که خلاق نیستند و دانش ندارند. حمید ستون بود و شانه به زیر هر دیوار شکستهای میداد.
در بخش پایانی این مراسم نیز نیما لبخنده فرزند زندهیاد حمید لبخنده روی صحنه حضور پیدا کرد و ضمن قدردانی و تشکر از حاضران در مراسم، شعری کوتاه را برای پدر خود قرائت کرد که حاکی از داغی بود که از وداع با پدر بر دل مانده.
در این مراسم کلیپهایی از دوران مختلف فعالیت هنری زندهیاد لبخنده در مقام بازیگر، کارگردان و مدرس پخش شد و سردار سرمست نوازنده پیانو و آناهیتا ایزدی پارسا نوازنده ویولن سل به اجرای قطعاتی موسیقایی پرداختند.