جمشید مشایخی: هنرمند از «رئیس» متنفر است
مراسم نامگذاری سالن مرکز هنرهای نمایشی «مان» به نام جمشید مشایخی شامگاه شنبه 3 اسفندماه با حضور قطبالدین صادقی، هادی مرزبان، پرویز پورحسینی، منیژه محامدی، ملک جهان خزاعی، مسعود دلخواه، محمدرضا خاکی و دیگر هنرمندان تئاتر برگزار شد.
به گزارش MrArt.ir، در ابتدای مراسم فیلمی از سخنان هنرمندان تئاتر همچون ایرج راد، هادی مرزبان و سهراب سلیمی درباره جمشید مشایخی پخش شد. همچنین در این فیلم قسمت هایی از مجموعه «هزاردستان» و فیلم سینمایی «کمال الملک» پخش شد.
همچنین در این فیلم گفتگوهایی با جمشید مشایخی شد و وی با اشاره به سختی هایی که در سالهای پیش برای تئاتر داشته است، بیان کرد: ما در آن زمان بسیار زحمت کشیدیم تا تماشاخانه سنگلج درست شد. یکی از مهمترین مسایل در تئاتر و هنر این است که ما مغرور نشویم و بدانیم که اگر بر فرض محال 500 سال دیگر هم زندگی می کنیم، هنوز در هنر به جایی نرسیده ایم.
وی در ادامه در این فیلم با اشاره به اینکه تئاتر انسان را به حقیقت می رساند، بیان می کند: بعضی فکر می کنند تئاتر هنر آسانی است اما اینگونه نیست. در ضمن باید استعدادهای تئاتری را تربیت کرد.
در ادامه این مراسم هادی مرزبان در مقابل تریبون قرار گرفت و از مشایخی سخن گفت. کارگردان «شب روی سنگ فرش خیس» با اشاره به رسم معمول نامگذاری سالن ها و اینکه بعضی از این افراد برای این حرکت مناسب نیستند، اظهار کرد: مشایخی کسی نبود که در هر دستگاهی سالنی به نامش کنند و قدر زحماتش را بدانند. او هیچ گاه برای کسی خوش رقصی نکرده و همیشه خودش بوده است. خدا را شکر می کنم که اگر هم اینجا به نامش می شود یک نهاد مردمی است.
مرزبان در پایان سخنانش اظهار امیدواری کرد که کاش دانشجویان تئاتر، بیان و حتی تمرین کردن را هم از مشایخی یاد بگیرند.
در ادامه قطب الدین صادقی، مشایخی را بخشی از حافظه تاریخی و فرهنگ نمایشی ایران دانست و گفت: من هیچ گاه ندیدم و نشنیدم که مشایخی کار مبتذل کند. او از داشته های ملی ماست، ممکن است بسیاری او را با «قیصر» و یا «هزاردستان» بشناسند با این حال او سابقه درخشانی هم در تئاتر دارد. آنچه در سینما و تلویزیون آورده ماحصل تجربیاتش در تئاتر است.
این کارگردان تئاتر با بیان اینکه ماحصل بازیگران تنها چشم و ابرو نیست، بیان کرد: این تکنیک است که اهمیت دارد و همچنین خوب زندگی کردن نه به معنای رفاه بلکه به معنای سرد و گرم چشیدن روزگار، این چیزی است که بازیگران بزرگ به آن نیاز دارند تا بتوانند در بزنگاهها از آن استفاده کنند.
کارگردان نمایش «مکبث» با اشاره به بازیگرانی ایرانی یادآور شد: خیلی ها بازی می کنند اما بازی آنها ریشه در تجربیات بزرگ فردی و ملی ندارد. دهه 40 که دوران درخشان تئاتر ملی ایران است فقط برای نویسنده ها و کارگردانهای بزرگ نیست، بلکه بازیگران بزرگ را نیز پدیدار کرد.
صادقی در پایان با اشاره به ویژگی های اخلاقی مشایخی گفت: مشایخی زمانی هم از مدیران تئاتر بوده است و من این شانس را داشتم که آن زمان خدمتش برسم. یکی از بیماری های این روزهای ما فخر فروشی است. من باید درباره دوران مدیریت او اشاره کنم که فروتن و مهربان بود و حتی منشی نداشت. این روزها دوباره نوعی فرعون بازی شروع شده و جواب کارگردانها را نمی دهند.
در پایان پرویز پورحسینی لوح و تندیسی به جمشید مشایخی اهدا کرد و از خاطره اولین بازی خود در مقابل او سخن گفت و اینکه این بازی تنها در چند ثانیه بوده است.
پور حسینی ادامه داد: در اداره هنرهای دراماتیک که نزدیک میدان بهارستان بود و یک سالن کوچک داشت، یک شب یکی از بازیگران که نقش ملوان را بازی می کرد نیامده بود و من که در آن هنگام در کلاس استاد سمندریان بودم را برای سیاهی لشکر خواستند. با اینکه هر روز استاد را در آنجا میدیدم باز لحظه ای که روی صحنه حاضر شدم کاملا گیج بودم.
وی بیان کرد: من لایق نیستم که از مشایخی تقدیر کنم و دوست داشتم این کار را یکی از هم دوره ای های وی مثل علی نصیریان و یا محمدعلی کشاورز انجام می داد.
جمشید مشایخی نیز بعد از دریافت دریافت لوح، پشت تریبون حاضر شد و عنوان کرد: از سالها پیش همیشه گفته ام «هنرمند» رئیس نمی خواهد. باید کسی بیاید که برای هنرمند راه را باز کند تا بتواند اثرش را به مردم نشان دهد. همیشه از این متنفر بودم که رئیس پشت میزش بنشید و برای دیدنش باید از قبل وقت گرفت. اخیرا نیز این موضوع را در نامه ای به یکی از روسا گفتم که ، هنرمند از رئیس متنفر است، من متنفرم.
بازیگر نقش کمال الملک با ذکر خاطره ای ادامه داد: همه می گویند با دیکتاتوری نمی توان به آزادی رسید اما من این کار را کردم. در آن زمان یک شورای تئاتر داشتیم، که قرار بود متنها را بخوانند و برای اجرا تصویب کنند. در آن زمان به آنها گفتم: «جمشید می شود سانسورچی» و من هیچ نمایشی را سانسور نکردم.حتی بچه های حزب توده گفتند بیا نمایش ما را ببین، اما گفتم نمی بینم. چون ممکن است شما جمله ای را روی صحنه بگویید و من بگویم آنرا حذف کنید، پس آنرا نمی بینم. در آن زمان آن نمایش اجرا شد بدون اینکه حتی یک «واو» از آن حذف شود. اینجا صحبت این نیست که چه کسی پیشکسوت است. پیشکسوت به سابقه نیست به اخلاق است.
این بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون با خواندن این شعر که «چه کسی می خواهد منو تو ما نشویم» بیان کرد: اسم جمشید را باید حذف کرد. باید گذاشت تئاتر ما چرا که «من» وجود ندارد.