» برگزیده » آقاخانی: باز تولید نمایش‌ ها فرصت‌ سوزی است
برگزیده - تئاتر ایران

آقاخانی: باز تولید نمایش‌ ها فرصت‌ سوزی است

تیر 15, 1393 2

31تالار شمس (سازمان فرهنگی هنری اکو) از روز اول تیرماه میزبان نمایش “نویسنده مرده است” به کارگردانی آرش عباسی با بازی ایوب آقاخانی و لادن مستوفی است. نمایشی که پس از پایان تور اروپایی‌اش یک بار دیگر برای مدت محدود در تهران روی صحنه رفته است.

ایوب آقاخانی کارگردان، بازیگر و نمایشنامه‌نویس شناخته شده تئاتر که نقش‌آفرینی او در این نمایش با استقبال خوب مخاطبان رو‌به‌رو شده درباره احتمال تمدید اجراهای این نمایش در تالار شمس با بیان اینکه؛ من هم مانند شما هر روز در این‌باره از کارگردان کار سوال می‌کنم و واقعا اطلاع دقیقی درباره تمدید شدن اجرا ندارم، درباره جریانی که چند وقتی است در تئاتر تحت عنوان بازتولید یا اجرای مجدد آثار موفق سال‌های قبل رواج یافته و بسیاری این فرآیند را به نوعی احیاء رپرتوار در تئاتر کشور می‌دانند، به خبرنگار هنرآنلاین گفت: من شخصا مخالف بازتولید آثار نمایشی هستم و اصولا این کلمه بازتولید، کلمه‌ای بود که توسط یکی از دوستان، برای اینکه اجرای دوباره اثر خودش را توجیه کند بیان شد و به مرور در رسانه‌ها و فضای تئاتر نیز جا افتاد.

آقاخانی ادامه داد: راستش من خیلی موافق این جریان نیستم و برای آن هم دلیل دارم. یکی اینکه امکانات سخت‌افزاری محدود تئاتر ما میل به بازتولید را یک میل منفی و کاذب نشان می‌دهد و بازتولید آثار کاری جز فرصت‌سوزی در این امکانات محسوب نمی‌شود. ضمن اینکه مبحث رپرتوار با این جریانی که امروز در تئاتر ما باب شده کاملا متفاوت است. اینکه ما مثلا کارهای گروه تئاتر پوشه را در قالب رپرتوار اجرا کنیم به نسبت چیزی که امروز در مورد تکرار دوباره آثار روی صحنه می‌بینیم، یک معنا و یک شکل متفاوتی دارد.

این کارگردان و نمایشنامه‌نویس در این‌باره افزود: در رپرتوار ممکن است مثلا ما دو یا نهایتا چهار اجرا در یک ایام خاص برای یکی از نمایش‌های قدیمی خودمان تعریف کنیم و این با یک اجرای دو ماهه یک اثر در یک سالن متفاوت است و واقعا اسم این کار را نمی‌توان رپرتوار گذاشت. وانگهی برای اینکه بازتولید یک نمایش وجه منطقی‌تری بگیرد به نظر من بهتر است که حداقل این بازتولید در دیگر شهرها صورت بگیرد و نه در تهران تا بلکه قدمی در راه برداشته شدن فاصله تئاتر در شهرستان‌ها با تهران برداشته شود.

خالق نمایش “شمعدانی‌ها” اضافه کرد: اینکه ما مثلا پنج سال پیش یک نمایشی را با موفقیت کامل اجرا کنیم و حالا به هزار و یک انگیزه اعلام نشده، اقدام به اجرای دوباره آن بکنیم و اسم آن را هم بازتولید بگذاریم، این به گمان من برای عموم افراد به ویژه افرادی که نویسنده و کارگردان هستند دو معنا دارد یکی اینکه جوهر قلم و مغزشان خشکیده و دوم اینکه انتفاع‌طلب هستند. در مورد کسانی هم که فقط کارگردان بودند به نظرم تنها به انگیزه انتفاع اقتصادی است که دست به این شکل بازتولید می‌زنند. در واقع من معتقدم که اگر اینها حتی می‌خواهند همین کار را بکنند بهتر است همانند کاری که قبل از انقلاب صورت می‌گرفت نمایش‌هایشان را به سراسر ایران ببرند و در شهرهای مختلف اجرا کنند تا حداقل به کم شدن فاصله تئاتر پایتخت و شهرستان‌ها کمکی کرده باشند.

آقاخانی در ادامه و در پاسخ به اینکه بعضی از این کارگردان‌ها، ندیدن نسل جدید را دلیلی برای بازتولید آثار نمایشی خود عنوان می‌کنند، با تاکید بر اینکه؛ قرار نیست همه جهان همه تئاترها را دیده باشند، اضافه کرد: یک چیزی وجود دارد به نام پژوهش، چیزی وجود دارد به نام نوستالژی و خاطره و یک چیزی دیگر وجود دارد به نام سعی برای تکرار توفیق کارهای بزرگان. باور کنید من با ایمان بسیار زیاد این را می‌گویم که اگر بسیاری از کارهای مهم گذشته با همان اشل‌ها و معیارهای گذشته، امروز برای ما اجرا بشود اکثر ما با تعجب و سوال بعد از تماشای کار می‌گفتیم آن کاری که این همه درباره آن حرف می‌زدند این بود!؟ چه لزومی دارد که آن خاطره و اقتدار را خراب بکنیم در حالی که می‌توانیم به افق پیش‌روی خود نگاه کنیم و رو به جلو حرکت کنیم.

کارگردان نمایش‌های “کسوف” و “رویاهای رام نشده” تصریح کرد: تئاتر در همه جای دنیا همین است و من اگر مثلا تئاتر آربی آوانسیان را ندیده‌ام، چه می‌توانم بکنم به جز اینکه درباره کارهای او تحقیق بکنم، شنیده‌ها را از او بگیرم و آنها را تفسیر کنم در کار خودم پیاده کنم. چه بسا که اگر من امروز کار آربی آوانسیان را ببینم به اندازه‌ای که تفسیر کار او برای من کار می‌کند خود آن اجرا به کار من نیاید زیرا که من از یک دهه دیگری هستم و او نیز متعلق به زمان دیگری بوده است.

او با بیان اینکه؛ نباید برای تنبلی‌های خودمان کلاه دیگری درست کنیم، خاطر نشان کرد: به نظر من این بازتولیدها هیچ خروجی جز تنبلی ندارد و فضا مخاطبان تئاتر را نیز بیهوده اشباع می‌کند. به این معنی که او را تا سر حد چالش از یک لذتی اشباع می‌کند و آرام آرام این لذت به دلزدگی منجر می‌شود و بعد از آن من نویسنده یا کارگردان را متمایل می‌کند که به جای اینکه بنشینم و برای سال 93 و برای روزگار خودم اثر جدیدی بنویسم مدام عادت ‌کنم که از کیسه قبلی بخورم.

سرپرست گروه تئاتر پوشه با بیان اینکه؛ اگر دوستانم بابت این حرف‌های من اذیت می‌شوند اشکالی ندارد در این اذیت میهمان من باشند هیچ مهم نیست چون دارند از زبان یک دوست می‌شنوند، درباره احتمال اجرای آثار نمایشی این گروه تئاتری که در اجرای آنها در سال‌های قبل با اقبال عمومی روبه‌رو شده، اظهار داشت: گروه تئاتر پوشه هرگز کاری را بازتولید نمی‌کند مگر اینکه زمانی برای یک عده‌ای، یک یا دو روز، نمایشی را آن هم به صورت افتخاری اجرا کند ولی بازتولید به معنای اینکه اثری را مجددا 45 روز روی صحنه ببرم هرگز انجام نمی‌دهم.

آقاخانی دراین‌باره یادآور شد: واقعا نیت‌ من از گفتن این حرف‌ها آزردن دوستانم که این کار را می‌کنند نیست بلکه نهیبی است برای اینکه به همان تکاپوی دهه 70 خودمان برگردیم که دائم در حال حرکت و خلق کارهای جدید بودیم. هر چند می‌پذیرم که دوران هم دیگر دوران دهه هفتاد نیست، هر چند می‌دانم که تئاتر هم به اندازه کافی قدر ما تولیدکنندگان نمایش را ندانسته و ما از آن تکاپو افتادیم و بحران اقتصادی دامن تئاتر را گرفته ولی این مسایل هیچ چیزی از مسئولیت هرمندانه ما کم نمی‌کند و امیدوارم که قضاوت من خیلی بی‌ربط و بی‌راهی نباشد.

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان در ادامه در پاسخ به این سوال که با توجه به استقبال خوبی که از ترجمه چند نمایشنامه‌نویس معاصر به دیگر زبان‌ها شده، قصد ندارد نمایشنامه‌های خود را به زبان‌های دیگر به ویژه به زبان‌های کشورهای همسایه ترجمه و منتشر کند، گفت: این جریان از آن اتفاق‌های خوبی است که باید بیشتر از آن حمایت شود و من هم اگر کانال‌های آن فراهم شود از این کار استقبال می‌کنم و در حال حاضر هم سه نمایشنامه “جنوب از شمال‌غربی”، “زمین مقدس” و “مرثیه‌ای برای یک سبک وزن” به زبان ترکی استامبولی ترجمه شده و در ترکیه زیر چاپ است. علاوه بر آن نمایشنامه “زمین مقدس” به مدد یک انجمن به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده و در لندن اجرا هم شده است.

آقاخانی در پایان درباره فعالیت‌های جدیدش در مقام کارگردان برای اجراهای صحنه‌ای نیز گفت: راستش همچنان منتظر هستم تا اجراهای نیمه دوم سال 93 را در تئاتر شهر اعلام بکنند و فکر می‌کنم که با توجه به اینکه از سال 90 نمایشی در تئاتر شهر اجرا نداشتم و تمام تولیداتم خصوصی بوده این حق را داشته باشم که در نیمه دوم سال بتوانم نمایشی را در تئاتر شهر اجرا کنم و دو کار هم به مسئولان تئاتر شهر پیشنهاد دادم که هر دو کار آماده است و منتظر اعلام زمان اجرا هستم. یکی نمایشنامه “مرگ در پاییز” نوشته اکبر رادی که در صورت حمایت مالی از کار، به احترام آن بزرگمرد اجرا می‌کنم در غیر اینصورت نمایش کم هزینه‌تری از نوشته‌ای خودم را با عنوان “سکوت‌های قطع شده” روی صحنه خواهم برد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×